شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

 یا لطیف

abnakbato.ir/fa/news/40928

/سرباز-سرزمین-من-شهید-راه-عشق-است

سرباز عزیزم، هرچند فیش حقوقی تو در قیاس با فیش‌های چند صد میلیونی یا برج‌های سر به فلک کشیده و حساب‌های میلیاردی و وام‌های تریلیاردی بعضی‌ها، شرمگین است، به‌‌ همان شرافت سربازیت قسم و...
  البته که بنی آدم اعضای یک پیکرند و در آفرینش از یک گوهرند و البته که تن آدمی شریف است به جان آدمیت و نه همین لباس زیباست نشان آدمیت و البته که همه انسان‌ها در پیشگاه عدالت خداوندی، از قرب و ارزش و کرامتی برابر برخوردارند و اختلاف در ثروت و شوکت و رنگ آمیزی صورت، مایه تفاخر و برتری جویی نخواهد بود و تردیدی ندارم که همه چیز به مصداق «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره» بر مبنای معیار سیرت آدمی، در ترازوی عدل الهی سنجیده و توزین خواهد شد و ترازوهاى سنجش عمل و حسابرسی در قیامت آنقدر ظریف است که حتى کوچک‌ترین اعمال انسانى را وزن مى کند.

اما روی سخنم با توست ‌ای سرباز جانباخته وطنم

تو که در سرزمین مادری‌ات غریبانه و مظلومانه، قربانی جنون سرعت و خودخواهی شدی و غنچه نوشکفته جوانیت، در رؤیاهای‌های شیرین میانسالی‌ات، غمگنانه پرپر شد. من حقیر، ساده‌تر از آن هستم که بخواهم در سوگ فقدان تو غزلی بسرایم یا در وصف حال و روز وصف ناپذیر مادر اندوهناک و چشم انتظارت، اشارتی لغزان و رنجور بنمایم؛ همین بس که بدانی حال و روزش را فقط خدا می‌داند و بس و البته که من نیز به عنوان یک انسان ساده، نمی‌توانم غم و اندوه خود را بپوشانم، زیرا اندوه‌ها ناخوشی‌های دل اند؛ همچنان که بیماری‌ها ناخوشی‌های جسم و تن‌اند.
اما چه سود که تو در راه وطن می‌روی و خیلی زود فراموش می‌شوی و حافظه تاریخی مردمان سرزمینت، آنقدر ضعیف و فرار هست که نام و یاد تو نیز در میان انبوه خبر‌های تلگرامی و رسانه‌ای، به طاق نسیان سپرده شود و تنها سری به نشانه افسوس و کلاهی اگر باشد، به نشانه احترام به اهتزاز درآید و عده‌ای نیز به دنبال کشف مقصر و عامل حادثه‌ای باشند که اکنون در میان شما آرام و شاید ناآرام خفته است و چه بسا روحش در وحشت انزوا و تنهایی، اشک ندامت و پشیمانی می‌ریزد و وجدان مشوش و گداخته‌اش، بسی رنج و عذاب می‌بیند.

اما چه سود و چه فایده که آه و افسوس، سربازی را زنده نمی‌کند و فرزندی را به آغوش گرم خانواده‌اش برنمی‌گرداند. در همه جای دنیا، رسم معهود آن است که سربازانی که در راه وطن جان می‌سپارند و فرقی نمی‌کند که این جانباختگی در میدان جنگ باشد یا نباشد، مورد تکریم و احترامات ویژه قرار می‌گیرند و مراسم خاکسپاری و بزرگداشت ایشان در بالا‌ترین سطح تشریفات نظامی و با حضور بر‌ترین مقامات لشکری و کشوری برگزار می‌شود؛ اما این مراسم، به منزله فرجام نکوداشت و تکریم ایشان محسوب نخواهد شد و نه تنها یاد و خاطره آن‌ها سالیان متمادی در اذهان مردمان آن سرزمین باقی خواهد ماند، بلکه خانواده‌ها و منسوبین ایشان نیز مورد حمایت‌های خاص قرار خواهند گرفت. امیدوارم در مملکت ما نیز روزی برسد که سرباز بودن افتخار و شرافت باشد، نه تنهایی و مظلومیت. به امید روزی که سربازهای وطنم از وصله ناجور صفر بودن خارج شوند و نگاه‌های سنگین دیگران، روح حساس و لطیفشان را آزرده نسازد و هیچ سربازی در هیچ نقطه‌ای از این سرزمین پهناور، احساس تنهایی و غربت نکند.

سرباز عزیزم، هرچند فیش حقوقی تو در قیاس با فیش‌های چند صد میلیونی یا برج‌های سر به فلک کشیده و حساب‌های میلیاردی و وام‌های تریلیاردی بعضی‌ها، شرمگین است، به‌‌ همان شرافت سربازیت قسم و به‌‌ همان لباس مندرس و مقدسی که پوشیده‌ای سوگند یاد می‌نمایم که تو مایه مباهات و افتخار وطنی، بلکه آنهایی باید خجول و شرمنده باشند که یک شبه ره صد ساله می‌پیمایند و نشان آدمیت خویش را در همین کاخ‌ها و لباس‌های زرنگار و مزین می‌جویند؛ همان‌هایی که گوهر واحد آفرینش و شرافت انسانی را زیر پای می‌گذارند و جشن کفن و دفن و ختم و ترحیمشان نیز در تالار‌های مجلل و در میان تاج گل‌های مدور و مطول، بر پا می‌شود.

سرباز وطنم؛ با همه وجودم به وجود پر افتخارت افتخار می‌کنم و یاد و خاطره‌ات را برای همیشه در دهلیز قلبم زنده نگاه خواهم داشت.دوستدار همیشگی تو ایوب میلکی
  • ۹۵/۰۴/۰۸
  • محمد ساعدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی