یا لطیف..
هرچند ما هنوز در سکرات عید نوروزیم و در حال شادباش گفتنها و..خبرها حکایت از حمله شدید لرنس شنهای روان یا همان وهابیون حاکم بر چاههای نفت دنیا اسلام بر کشور زیبای یمن دارند واین بدان معناست که جهان باید کشتاروحشیانه دیگری را در گوشه دیگری از جهان به نظاره بنشیند چند ده میلیون کشتار و آوارگی در فلسطین سوریه عراق .لبنان افغانستان.و لیبی. و به تبعه آن نابودی تمام زیر ساختها کافی نبود .حتماباید کشور زیبا و مردم ملک صبا نیز با زیر ساختهایشان نابودو آواره شوند و زنان وکودکان این کشور نیز فدای مطامع حیوانی پولدارهای لاییک و وهابیون شوند و زبانم لال در بازارهای برده فروشی معامله شوند ؟ چه ارگانی باید جواب این سوال و سئوالات مشابهه را بدهد؟ و چرا خون خواران اشباع نمی شوند ؟ واما به موازات این جنایات ضد بشری مفتیان مفت خوار بی شعور که فتواهای حیوانیشان لکه ننگی بر پیشانی اسلام ناب بود ه و هست با ارتزاق از همان دلارهای حاصل ار نفت جهان اسلام و همگان متجاوزان وسلاخان در حال تاسیس پایگاهی در جهت مقابله با تفکر شیعه بر آ آمده اند تا از موشکها و تانکها و سلاخها عقب نمانند اصل خبر را لطفا بخوانید
به گزارش شفقنا به
نقل از بوابه نیوز، پایگاه مذکور که با سرمایه گذاری عربستان سعودی و
امارات متحده عربی راه اندازی شده است دفتر آن در قاهره ، و مسوولین آن
اعضای حزب سلفی مصری موسوم به « ائتلاف الصحب و الال» خواهند بود.
علاء
السعید، سخنگوی ائتلاف سلفی با بیان این که تشیع در کشورهای آفریقایی به
خصوص نیجریه و سودان گسترش یافته است، تصریح کرد: این پایگاه اولین پایگاه
برای برخورد با گسترش تشیع در مصر و سایر کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین
خواهد بود.
از سوی دیگر « محمود ریاض»، از سیاستمداران مصری ضمن ابراز
خشم از گسترش تشیع در مصر مدعی شد: شیعیان مسلمان نیستند زیرا در صدد هستند
بر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مسلط شوند.
ترجمه: شققنا
واین مطلب می طلبد که در آمادگی کامل نظامی به سر ببریم و از تششت تفرقه پرهیز کنیم و وامید وار باشیم که تمام اموال اختلاس شده بیت المال بازگردانده شود و از اختلاسهای کم و زیاد در آینده به شدت جلوگیری شود و همه باید بدانیم امروز هر سوئ مدیریتی در راستای منافع نظام سلطه و وهابیت است ادامه دارد..
مطالب مرتبط...
- ۹۴/۰۱/۰۶
گم شدم در کوچه و پس کوچه های زعفرانیه ،رگبار تند باران جوها را پر کرد و بعد پیاده روها فرصت گذر را از من گرفتند ، ماشین های مد بالا آب را می ریختند روی عابران که باران با وجود چتر خیس خیسم کرد ، اگر این باران با همین شدت چند روز ادامه یابد تمام شمال تهران سیل با خود می برد ، اشرافیت روی ندانم کاری و کوچه و پس کوچه های تنگ و باریک زندگی اش را سامان می دهد ، زلزله بیاید که تمام خانه ها و آپارتمانهای اشرافی قربانگاه کسانی می شود که روزی به آنها تفاخر می کردند
خانه دوستی بودم که روزگاری مثل من روزنامه نگار بود ، زود از خانه اش زدم بیرون ، می گفت هیچ مخاطره یی جامعه را تهدید نمی کند،باور داشت خط رفاه نسبی درآمد ماهانه بیست میلیون تومان است، وقتی میزان درآمدم را شنید هاج و واج نگاهم کرد ، کار تجاری می کند دم به دم تلفن زنگ می زند و او مجبور بود تکلیف این کالا ، آن مستغلات و ،،، را روشن کند ، می گفت تو آدم جسور ، صریح و بی توقعی هستی و همین باعث می شود مدیران به تو اعتماد نکنند ، نمی دانست پشیزی اعتماد آنها برایم اهمیت ندارد ،کسانی که زندگی را جهنم کردند چه لیاقتی دارند که مورد اعتمادشان باشیم، آنها منطق زد و بند را می شناسند و تو هنوز به آرزوهای سال ۵۷ وفاداری ، دیگر در این سن و سال تغییر هم نمی توانی بکنی
وقتی زیر باران تند به دام افتادم و آنقدر رفتم بی آدرس تا به تجریش رسیدم ، هیچ کس وقتی آدرس می پرسیدی جواب نمی داد، فهمیدم دوری از جامعه چقدر نابینایی می آورد ، همه آنها که مراکز قدرت و ثروت را از آن خود کرده اند نمی توانند بفهمند کارمند و کارگری که ماهانه یک میلیون دستمزد می گیرد و حتی کمتر ، اگر روزی بفهمد چه شکاف ناعادلانه در جامعه پراکنده است چه خواهد کرد،اگر روزی نان و پنیرش را هم از دست بدهد چه می کند ، همه راههای در رو آب را در شمال تهران ساختمان ساخته اند تا سیل نیاید نخواهند فهمید بر چه خانه شنی سکنا گزیده اند ،نمی دانند شکاف طبقاتی روزی منفجر می شود ، مثل زلزله ویران می کند ، هر چند آنها در کشورهای اروپایی برای خود کاشانه و سرمایه کافی فراهم کرده اند ، ولی ،،،، بگذریم
حکومتها روی رانت خوارانی سرمایه گذاری می کنند که با اولین طوفان چمدانهایشان را بر می دارند و می گریزند مثل سال ۵۷ و نسبت به اکثریتی بی تفاوت اند که هستی شان با این کشور گره خورده است و هیچ جا نمی روند و در وطن می مانند و با خوب و بدش می سازند ، تا این کشور را شبیه رویاهایشان بکنند ، زندگی جهنمی در وطن را به بهشت بیگانه ترجیح می دهند
حس خوبی داشتم ، از آنکه جز طبقه رانت خوار نیستم و مثل همه توده مردم زندگی می کنم ، با اتوبوس ، مترو و یا پیاده روی در شهر جابجا می شوم لذت می برم ، با در آمد کم می سازم ولی بخشی از شبکه مفت خورها نمی شوم ، مفت خورهایی که فراموش کرده اند روزی چه رویایی آنها را بر انگیخت ، رویای زندگی عادلانه ، رویایی که هنوز در من زنده و تازه است ، حتی از من بخاطر وفاداری هزینه بگیرد ، روزی می گفتند اسلام نمی تواند زعفرانیه را در کنار حلبی آباد تحمل کند ، امروز همه مردم را قربانی زعفرانیه نشین ها می کنند