چشمانی که برای دیدن ماند..به یاد استاد قندی

یا لطیف

روزنامه های امروز را که ورق بزنی بعد از قتل عامها ی مظلومان یمن و کشتار مظلومان در سوریه و دستگیری چند قاچاقچی و چند اختلاس گر و چند قاتل وچندداستان بی رحمی وبارحمی دیگر خبرمی خوانی که درآن_(پدر تیتر ایران امروز به خاک سپره شد .) تیتر شده است .آری استاد حسین قندی تیتر زن قهار کشور امروز در قطعه نام آوران بهشت زهرا آرام گرفت ....خدایش رحمت کناد ولی جالب اینجاست که بدانیم چشمان استاد همچنان بینا خواهد ماند...لطفا بخوانید

شفقنا قرنیه‌ی چشمان حسین قندی - استاد برجسته روزنامه‌نگاری و ارتباطات که پنجشنبه هفته گذشته فوت کرد - با رضایت همسر و دو فرزندش به بیماران نیازمند پیوند اعضاء اهدا شد.

مجید رضاییان، استاد رشته ارتباطات و روزنامه‌نگاری - با اعلام این خبر به ایسنا گفت: چشمان استاد قندی همچنان می‌بیند.

او گفت: قرنیه چشمان استاد حسین قندی با رضایت همسر و دو فرزندانش اهدا شد.

بر اساس این گزارش، مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد حسین قندی صبح امروز - شنبه - با حضور جمعی از اساتید ارتباطات و اهالی رسانه برگزار شد و پیکر این استاد روزنامه‌نگاری در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.

برای استاد حسین قندی رحمت و غفران اللهی و برای خانواده محترمش صبر و سکینه به وسعت غمشان از خداوند بزرگ مسئلت داریم یاد آور می شوم

مراسم ترحیم حسین قندی دوشنبه - هفتم اردیبهشت ماه - در مسجدالرضا از ساعت 14:45 الی 16:15 دقیقه برگزار می‌شود.

برای مطالعه بیشتر پیشنهاد می شود»مروز تیترها از آن توست استاد!و

» واکنشی متفاوت به درگذشت «سلطان تیتر»

پرونده بورسیه‌های غیرقانونی در مجلس بسته شد

مسجد هزار ساله ساوه در مسیر فرسایش ‌

شکرالله حسن‌بیگی معاون سیاسی و امنیتی استاندار مرکزی

‌کوتاهی در ارائه خدمات به مردم گناهی نابخشودنی است!!!!!

ر دو دوره گذشته 700 میلیارد دلار صرف اشتغال جوانان چینی شده است

۹۴/۰۲/۰۵

محمد ساعدی

۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۲۶

Farah Taheri

سال 1348 من کلاس ششم دبستان بودم. معلم سر کلاس انشا داد "علم بهتر است یا ثروت" و من هم که همیشه انشایم خوب بود و کتابخوان بودم، یک نفس شش صفحه نوشتم و با دلیل ثابت کردم که ثروت بهتر است.
گفت تو که اول تمام کردی بیا انشاتو بخون، من هم خوندم.
تعجب کرده بود، گفت اگر جلوی چشمم ننوشته بودی باور نمیکردم خودت نوشته باشی.
براش عجیب بود که بچه ی 12 ساله در آن زمان فهمیده باشه که با داشتن ثروت میشه به دنبال علم هم رفت ولی با فقر تو فقط باید دست و پا بزنی تا غرق نشوی.
من فقر را می شناختم.

۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۶

Aghazadeh‎

؛دلم می خواهد تا جوان هستم در بی ام وی بنشینم و در خیابانها ویراژ بدهم و نگاه حسرت زده دیگران را ببینم و حظ کنم که با دیگران تفاوت دارم ؛ ، هفته قبل بود که جوانی در مترو کنارم نشسته بود این جمله را به من گفت ، می دانید بحث از کجا آغاز شد ، از اینکه من داشتم می نشستیم ناگهان متوجه شدم کسی دیگر خیلی سریع جا را گرفت ، بهش گفتم شما که جا داشتید چرا این جوری مزاحم نشستن من شدید ، خیلی راحت گفت اینجا بهتر است ، یک نفر کمتر کنارت نشسته است ، بحث در ادامه به بیان آرزویش رسید

پرسیدم الان چه ماشینی زیر پایت است ، گفت من و پدرم همه پولمان را روی هم گذاشتیم تا یک پراید مدل ۸۶ از همسایه بخریم ولی هنوز نتوانسته ایم ، تنها راهش این است که یک دفعه بروی دم مرز کلی مواد بیاوری تا به آرزویت برسی ؛ ، جوابش دادم این کار دارودسته پر قدرت و باندهای ناشناخته است ، دم همان مرز دستگیر می شوی و زندگی ات را از دست می دهی ؛ ، نگاهی کرد و گفت مثل اینکه باید با حسرت پولدار شدن سرمان بیاندازیم زمین و بمیریم

حسرت دارد کل زندگی مان را مبدل به جهنم می کند ، حسرت خانه های اشرافی ، حسرت پورشه ، بی ام وی ، حسرت گوشی های مدل بالا ، تبلت های گران ،حسرت سفر و اقامت در هتل های درجه یک ، حسرت میهمانی های آنچنانی،حسرت لباس ها با مارکهای معروف ، غارتگران تنها بخاطر غارت شان مجرم نیستند بلکه بخاطر مانور تجمل ، بخاطر برانگیختن حس چشم هم چشمی زندگی با قناعت و ساده را از چشمها انداختند لایق همه مجازاتها هستند ، زندگی پر از مهر و شرافتمندانه که در آن نان حلال بخوری و احساس رضایت و خوشبختی بکنی دیگر رویای کمتر کسی است

روزگاری می پرسیدیم علم بهتر است و یا ثروت ، همه تردید نداشتیم علم بهتر است ، ولی امروز همه می دانیم که ثروت خوب است ، نه ثروتی که قطر قطره جمع شده باشد ، بلکه می خواهیم شب بخوابیم و صبح سوپر میلیارد بشویم ،همین می شود که دیگر کار ، تلاش و زحمتکشی حرمت سابق را ندارد هنرمند ، روزنامه نگار ، استاد دانشگاه مجبور است بجای مطالعه و خلاقیت از صبح تا شب بدنبال پول بدود ، چه برسد کاسب و ،،،، آنهم بی نتیجه و از همان آغاز شکست خورده ،

همین می شود که وقتی نیاز به صرفه جویی در مصرف آب پیاد می شود هیچکس گوش اش بدهکار این صرفه جویی نیست ، در جامعه مصرف زده چه کسی می آید بخاطر کارگر ایرانی کالای ایرانی بخرد ، آنهم وقتی جلوی چشم مردم میلیاردها دلار غارت شد و کشور پر از کالاهای یکبار مصرف گران قیمت شد که رفاه را از آن اقلیتی کوچک می کند و حسرت را در جان میلیونها می کارد . جنگ با غارتگران برای زمین زدن حسرتی است که زندگی را جهنم کرده است

۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۴۰

طرفدار آقای ساعدی

خدمت دوستان سلام عرض می کنم و همچنین روز میلاد امام علی(ع) را تبریک می گویم.
از آنجا که آقای وکیلی و دیگر دوستان خواسته بودند در مورد بازداشت وبلاگ نویس منتقد ساوه ای که سایت پرخواننده ای داشته اطلاع رسانی شود و از آنجا که نشریات محلی در شهرستان ساوه و سایتهای استانی از خبررسانی در این مورد وحشت دارند و اگر چیزی بنویسند از دریافت سفارش و چاپ گزارش آگهی از سوی عزیزان شهرداری محروم میگردند لذا اعلام میدارم گزارش مفصلی در رادیوی فارسی زبان (صدای مردم) در هلند پخش گردیده و خلاصه این گزارش در صفحه فیسبوک همان رادیو منتشر شده است.
دوستانی که صفحه فیسبوک دارند این گزارش را مطالعه کرده و لینک را به اشتراک بگذارند. با تشکر از ساوجی های مقیم خارج از کشور که در زمینه اطلاع رسانی سنگ تمام گذاشته اند.
به این امید که دیگر در شهرستان ساوه هیچکس بخاطر بیان انتقاداتش زندانی نشود، خانه اش بازرسی و نشود و وسایلش توقیف نشده و انگ (نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی) دامنگیر هیچ وبلاگ نویسی نگردد.

این هم لینکش:

https://www.facebook.com/radiosmardom/photos/a.635710519802967.1073741826.635597719814247/939434542763895/?type=1&fref=nf

با تشکر از آقای ساعدی

۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۱۱

بالقلو

سلام آقای ساعدی عزیز!!!!!!!
این وبلاگهایی که در پستهای قبلی ازشون اسم بردی مثل مجید صدیق و آقای علیزاده و ... مدتهاست که خودشان را تعطیل کرده یا بر اثر ترس ناشی از سرنوشت بازداشت ادمین رادیو ساوه وبلاگ خودشان را غیرفعال کردند.
این واکنش هم طبیعی است چون آدمیزاده عاقل است و نباید خودش را بی دلیل توی دردسر بیندازد. متاسفانه ترس و خفغان در فضای مجازی ساوه ایجاد شده و وبلاگها یکی یکی دارند از صحنه فرار می کنند و به نظر من مدیران دولتی و امنیتی ساوه باید فورا مداخله کنند چون ایجاد ترس و وحشت بازتاب خوبی در افکار عمومی ندارد. ضمنا دو سه نفر دیگه هم در رابطه با رادیوساوه بازداشت شده اند که گویا در ادامه تحقیقات منع تعقیب خورده اند. به قول عادل فردوسی پور: چه میکنه این دادستان ساوه!!!!!!
ضمنا شاکی اصلی پرونده هم خانم دکتر میرگلوبیات است کمااینکه وقتی نویسنده رادیو ساوه در زندان بوده همسرش که یک بانوی فرهنگی است به دیدار خانم دکتر برای حل مشکل میرود اما منشی اش میگوید خانم دکتر شما را قبول نمیکند چون خودش هم شاکی است و در تمام بازجویی ها در پلیس و زندان و دادسرا به وبلاگنویس گفته اند که شما به خانم دکتر توهین کرده ای و نشر اکاذیب نموده ای و ایشان از طریق پلیس فتای تهران توانسته شما را ردیابی و بازداشت کند.
این چیزی بود که خیلی از مردم ساوه امروز حرفش را میزنند. من بیشتر نمیدانم. بنابر این که گفته میشود خانم دکتر شکایت نکرده حرف چرندی است و او شاکی اصلی بوده و هست.

۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۲۹

آی.تی. وروابط عمومی

درودم نثار محمد محمد

که یزدان بر او باد هم یار و ساعد

اخبار زنده یاد حسین قندی را که در وب خود درج کرده ای، ستودنی است. می توانی به وب آی.تی هم گام نهی و مزین نمایی / م.ع.چ./8 اردیبهشت 1394

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۹

ساوجی اصل

با سلام مجدد خدمت شما
دوستان با عنوان روابط عمومی خواهشی از شما داشتند:(خواهش میکنم مطالب درمورد رادیو ساوه و هرچه که ارتباط با این قضیه کشدار میشود را کات کنید.)
اینها برای ملت مظلوم ایران چه کلمات تلخ اما اشنایی هستند:(کشدار میشود کشش ندهید...)
گویی نظرهای مرم و گفتن از دغدغه هایشان برای عده ای فقط در حد سرگرمی است که به سرعت از خواندن دردهای اجتماعی ما دلزده میشوند. مگر تکلیف ان نویسنده زندانی با پرونده ای که انگ تشویش اذهان عمومی به ان زده شد مشخص شده است که ان را به فراموشی بسپاریم؟ و ایا تکلیف شرعی و دینی من وشما در اقلترین حالت ممکن یاداوری این نکته به مسوولین زیربط نیست؟؟؟
بدانیم این افرادی که امروز در کمال محدودیتها دست به قلم میبرند و بدون هیچ چمداشت مینویسند و بستری برای تبادل نظر بین ما فراهم میکنند فرزندان همان شیرمردان زمان جنگ هستند که حق طلبی در رگهایشان جریان دارد.
پس لطفا همه چیز را به انتخابات و سیاست گره نزنید. لطفا مسایل را تا این حد پیچیده نکنید. بنده قصد تخریب احدی را نداشته و ندارم زیرا اشخاص را مقصر نمیدانم بلکه مقصر چرخه معیوب انتخاباتی ماست که بیشترین نمود ان در شهرهای کوچک است.
سوال بنده این است نه تنها نماینده فعلی بلکه چندین نماینده پیشین ساوه چه خدمتی به حوزه خود و کل کشور کرده اند؟ در چه مسایلی حضور پررنگ و تاثیرگذاری از خود نشان داده اند؟
نه تنها نمایندگان ساوه بلکه نگاهی داشته باشید به کیفیت و عملکرد سایر نمایندگان از شهرهای کوچک.
حاصل انتخابات بر پایه پول میشود پیروزی ثروتمندترین ونه شایسته ترین فرد در صورتی که اگر انتخابات بر پایه احزاب شکل میگرفت شایسته ترین ها به قدرت میرسیدند. شایسته ترین هایی که تاب شنیدن انتقاد را داشته باشند و کاری برای ابادی شهر و دیار خود انجام دهند.
دوست محترم میشناسیم اشخاصی را که توان و سواد ورود به این عرصه را دارند اما لطفی در عضویت یک مجلس پوشالی و... نمی بینند.
فرد محترمی که بر پایه سیستم غلط انتخاباتی به مجلس راه یافته توان انجام وظایف خود را ندارد و پی در پی مورد انتقاد قرار میگیرد. این فرد از نویسنده ای شکایت میکند.با همکاری پلیس فتا و سپس با حمله پلیس به منزلش دستگیر میشود. فرمانداری با سکوت خود حمایت علنی از این مساله را نشان میدهد. فرمانده پلیس در نشریه های محلی قبل از هر نوع محاکمه ای به نویسنده تهمت نشر اکاذیب میزند و خودش به تنهایی دادگاه برگزار کرده و رای میدهد.شورای شهر و شهرداری به تشویق یک فرد ابن المشاغل درگیر پرونده میشوند. نشریات محلی و وبلاگ ها مطلقا کوچکترین مطلبی راجع به این مساله منتشر نمیکنند.
این است حاصل یک روش انتخاباتی غلط در به اشوب کشیدن یک شهر.
ارزوی بنده دیدن روزی است که مردم عزیز زرندیه و ساوه رای خود را به یک وعده غذا یا یک هدیه کوچک نفروشند.

۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۳

طرفدار شهر خوبان

سلام

داشتم وبلاگهایی انگلیسی زبان را نگاه میکردم که متوجه مسایلی شدم. بعضی از وبلاگ نویسها معروف از طریق وبلاگ نویسی درآمدهای بسیار بالایی دارند.
بعضی وبلاگها آنقدر مهم هستند که جامعه در تصمیم گیری ها به مطالب این وبلاگها استناد میکنه.

آقای ساعدی وبلاگ خوبی دارین اما من به شخصه سعی میکنم خودمو به خوندن وبلاگ شما عادت ندم فقط گاه گداری یه نگاه میندازم. تجربه نشون داده هر وبلاگ به دردبخوری که من بهش عادت کردم به ماه نکشیده فیلتر شده. نمیدونم این کسایی که رادیوساوه را فیلتر کردن چطور خودشون را ساوه ای میدونن؟!
اون وبلاگ به حدی موفق بود که کم کم داشت در خانواده های ساوه نفوذ میکرد، چشم و گوش جامعه بود. کسایی که فیلترش کردن و نویسنده هاشو زندانی کردن چشم ساوه را کور کردن وگوشش را کر.
این افراد چطور خودشون را ساوجی میدونن در حالی که روش جدیدی ابداع کردن که بعد از این هرکس مسوولیت اونها را تحویل گرفت و جانشین شد به خودش حق میده باز چنین برخوردی با رسانه های ساوه داشته باشه.

خدا شاهده نه یکبار باعث و بانی فیلتر شدنش را دیدم نه نویسنده هاشو اما این وبلاگ کم کم داشت میرفت تا در کنار مسجد تاریخی، دریاچه و باغهای انار یکی از نمادهای ساوه بشه.

برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.

شهر خوبان

شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم