تا می توانند از مزایا و معایب استانی شدن انتخابات بنویسید و بنویسند لطفا با ساده ترین ادبیات یا با ادبیات عامه پسند و نگارشی جذاب.. لطفا برای خواندن تمام مطالب بر روی تیترها کلیک بفرمایید قربان دستتان.. با پرواز صدای جنگ .جبهه و عشق مهران دوستی را عرض می کنم کره کره(کافه رادیو) پایین کشیده شد مهران در سن 59سالگی رفت خدایش رحمت کناد یادش جاوید..

۹۴/۰۲/۳۱

محمد ساعدی

نظرات (۸)

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۳۰

تشکر

سرورهای بلاگفا که در کانادا مستقر هستند فعلا خدمات ارائه نمیدن. بدتر از همه اینکه هیچ اخباری از این وضعیت وحشتناک وبلاگها منتشر نمیشه. به نظر من مذاکرات لاکپشتی هسته ای نتیجه ای که نداشت هیچ به تحریم اینترنتی هم کشیده شده اما صداش در نمیاد شایدم یه بخشنامه برای رسانه ها فرستادن که راجب این موضوع (کم ارزش!!!!!!!) مطلبی منتشر نکنن.
جا داره از مسوولین عزیز وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی و پلیس همیشه در صحنه فتا یک تشکر گرم به خاطر اینهمه پیگیری داشته باشیم. شرمنده کردن به خدا...
وقتی برای یه لقمه نون و یه مشت اب باید از صبح تا شب با رستمی صفاها بجنگیم وقتی برای حداقل های زندگی تقلا میکنیم فراموش میشه از اون مسوول بپرسیم دولت کانادا به چه حقی روزهای متمادی سرورهای فارسی را از دسترس خارج میکنه؟
شاید انقد مارو درگیر روزمره ها کردند که حتی اگه اینترنت هم به کلی قطع بشه اب از اب تکون نمیخوره.
البته انتظاری هم نیست کسانی که مخالف سرسخت اینترنت هستند برای احقاق حق ما کوچکترین تلاشی بکنند.
ای کاش نماینده مجلس این موضوع را در مجلس مطرح میکردند و برنامه ای ارائه میشد تا دولت کانادا نتونه هر وقت و بی وقت چنین مشکلاتی ایجاد بکنه.

پاسخ:
ما اگه روزی عربستان سعودی را ببخشیم این کانادا را نمی بخشیم بیشتراز همه به کشور ما ظلم می کنه بیشتر از همه فراریان میلیاردی ایران را مانند تخم چشمش محافظت می کنه با وجود اینکه کشور مستقلی نیست به اندازه صهونیزم اشغالگرجنایت می کنه چقدر خوب می شه عزیزان به میهن بلاگ و یا بیان سریعا مهاجرت کنند گور پدر کانا دا هرچه نوشابه زرده حالمو بد می کنه ومردم اونقدر تو لاین وایبر و واتس اپ و..گرفتار شدن که دیگه کسی فکر وبلاگ نیست وبلاگ هم به تاریخ پیوست حیف شد این رسانه عزیز و گرچه مسولین عزیز شهرما نفسی براحتی می کشند شایید مسولین کشور هم همینجوری باشند همیشه جز نمونه کل است با این توضیح که مسولین شهرما صد سال از کشور عقبند و دویست کیلومتر با مشکلات مردم خدا حفظت کند خوش امد از امدنت.یا حق

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۸

شرق

با سلام
خرین محکومیت های محمد رستمی صفا
تیر ماه 88 محمد رستمی صفا به اتهام پرداخت رشوه به مبلغ 9 میلیارد به همراه دو نفر دیگر به تحمل 3 سال حبس تعزیری محکوم شد اما به دلیل فقدان پیشینه کیفری ، دادگاه تجدیدنظر مجازات حبس آنان را با لحاظ بند 5 ماده 22 قانون مجازات اسلامی هریک به پرداخت مبلغ ده میلیارد ریال جزای نقدی و ضبط وجوه پرداختی رشوه محکوم کرد . گفتنی است دو محکوم دیگر به حبس این پرونده درحال حاضر در زندان به سر می برند .

آخرین مبالغ بدهی

هم اکنون نیز محمد رستمی صفا به پنج بانک دولتی و خصوصی کشور مبالغ نجومی به شرح زیر بدهکار است:
1200 میلیارد تومان به بانک پارسیان
130 میلیارد تومان به بانک تجارت
114 میلیارد تومان به بانک توسعه صادرات
90 میلیارد تومان به بانک ملی
16 میلیارد تومان به بانک سپه

پاسخ:
سلام جند روز پیش می خواستم ضامن یکی از عزیزان بشم برای پنج ملیون تومان 35هزارتومان هزینه دفترخانه رسمی دادیم تا عهد محضری بدهم در صورت نپرداختن اقساط از حقوقم کم بشه و چون یک برگ چک برگشت خورده داشتم مجبور شدم رفع سوئ کنم و برای چند قسطعقب افتاده مجبورم کردن که به بانک رفاه ومسکن برای امضا برم و خدا پدروشون را بیامرزه که یک جوری امضا کردن پون معلوم نبود نفرات بعدی مشکل منو نداشته باشند فقط برای پنج ملیون تومانحالا ببین چه جوری بدهی میلیاردی بوده وام میلیاردی می گرفتند ایا بازهم یک موی ما به میلیاردرها می ارزه از من که نیارزید و خدا حاج محسن نظارت رییس بانک مسکن مامونیه را حفظ کنه و جزای خیر عنایت کنه

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۰

سید رضا

سلام اوستاد ساعدی

عرض ادب ، بحران مدیریت آب
ما مشکل بحران تعهد و تخصصیم نه منابع
یا حسین

۰۲ خرداد ۹۴ ، ۰۶:۴۱

ابراهیم

به نظر من آقاساعدی نباید وارد این موضوع شود و کاری در باره نماینده مجلس نداشته باشد و در باره نمایندگان چیزی ننویسد چون منتهی می شود به انتقادات از عملکرد خانم میرگلوبیات نماینده فعلی و می دانید که آخرش به کجا ختم می شود و شکایت و دلخوری و این حرفها پیش می اید و فوقش مثل رادیو ساوه میشوید و به زندان میروید و با دستور نظام جمهوری اسلامی ایران خانه شما را بازرسی می کنند و ابروی شما را نزد فامیل و دوست و آشنا می برند و مطمئن باشید دادستان یک شهر هیچوقت نمیاد نماینده یک شهر را بگذارد ولی از یک نویسنده وبلاگ دفاع کند که سر و ته کارش معلوم نیست و دستش به هیچ جا بند نیست.
بیایید از گذشته ها عبرت بگیرید و این بحث را فراموش کنید.
فاعتبروا یا اولی الابصار...
با تشکر - ابراهیم

پاسخ:
اقا ابراهیم لطفا به این بحث ورود کن و هر سخن مستندی هم که داری بزن و نگران هم نباش

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۸

نفیسه کوهنورد

خیلى وقت بود مى خواستم درباره اش بنویسم اما مجال نبود...
چند مدت پیش اینجا در بیروت هم صبحت مادر نازنینى از دیار اصفهان بودم...برام از داستان زندگیش و داغى که بر دلش بود مى گفت...از جوان شانزده ساله اى که رفته بود جنگ و دیگه برنگشته بود...مى گفت باورم نمى شد قبولش کنن اخه وقت ثبت نام فقط سیزده سال داشت.
چیزى نمى دونست جنگى بلد نبود اما معتقد بود باید بره. هرقدر التماسش کردیم به خرجش نرفت مى گفت نه باید برم نمى تونم نرم...قبولش کرده بودن. تفنگ و لباس سربازى رو داده بودن دستش و بعد فرستاده بودن خط مقدم...
مدتى بعد خبر رسیده بود که به شدت زخمى شده...حالا دل مادر اروم گرفته بود و خوشحال از این زخم. اخه این زخم مى تونست جونش رو به خونه برگردونه...اومده بود...چند ماهى مداوا و استراحت...اما زخمها که خوب شد باز عزم رفتن کرده بود...گریه هاى مادر اثرى نداشت...
رفته بود و اون رفتن رفتن آخر بود...مادر مى گفت هنوز باور ندارم که قبولش کردن...مى گفت دیگه کسى درک نمى کنه اون روزها رو...شاکى بود از همه کسانى که حالا به میمنت اون خونها براى خودشون دفتر و دستکى دارن...از این گله مى کرد که هیچ اثرى از اون جوانها دیگه نمونده و خیلیها هر خانواده شهیدى رو وابسته به حکومت مى دونن و رو برمى گردونن...به حرفهاش گوش مى کردم و مستاصل مونده بودم که چه باید بگم...حرفى نداشتم...راست مى گفت...
اما مستاصلتر شدم وقتى دیدم تا شروع به صحبت از جوان از دست رفته اش کرد با اینکه قبلش کلى درباره موضوعات دیگه قهقه سر داده بودیم، اشک از گوشه چشمانش سرازیر شد...
این چه سوزیه که بعد از اینهمه سال باز در جایى دور از مملکت در میان خنده ها مى تونه اینطور یک زن که قدرت از صورتش نمایان بود اینطور در آنى بشکنه...
من از دیشب نه بخاطر اون ١٧٥ غواص دست بسته که بخاطر مادرهاشون بى تابم...بخاطر همه اونها که هنوز چشم انتظار بودن...
نمى دونم این درد اصلا درمانى هم داره...نه نمى دونم هیچى نمى دونم...
من و ما هیچى نمى دونیم از دل این مادرها

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۱

ایلنا

نمایندگان کارگران لوله صفا تهدید شدند

ایلنا:

دو کارگر ‫لوله‬ و ‫نورد‬ ‫صفا‬ که به طور معمول در مذاکرات با کارفرما و مقامات ‫‏محلی‬ از جانب کارگران به عنوان نماینده انتخاب می‌شوند، تهدید به برخورد قضایی شده‌اند.
نمایندگان کارگران لوله صفا تهدید شدند
به گزارش خبرنگار ایلنا، دادستان ساوه دیروز (سه‌شنبه ۲۹ اردیبهشت) دو کارگر لوله و نورد صفا را به دادگستری این شهرستان احضار کرده است.

منابع کارگری مدعی‌اند این مقام قضایی کارگران احضار شده را تهدید به برخورد کرده و از آن‌ها خواسته که با کارفرما تعامل کنند.

بنابر گفته کارگران، در روزهای گذشته نیز یک نهاد امنیتی شماری از کارگران معترض لوله و نورد صفا را احضار کرده بود.

«شاپور احسانی‌راد»، فعال کارگری در ساوه و مشاور کارگران لوله و نورد صفا نیز شنبه شب (۲۶ اردیبهشت) به اتهام تحریک کارگران معترض این کارخانه در منزلش بازداشت شده بود.

کارگران می‌گویند مقامات دولت یازدهم در ساوه نه تنها پشتیبان آنها نیستند که در کنار کارفرما قرار گرفته‌اند.

ایلنا در این دوره از اعتصاب کارگران لوله و نورد صفا بارها با فرمانداری و اداره کار ساوه تماس گرفته است تا تدابیر این دو نهاد دولتی برای پرداخت چهار ماه حقوق معوقه کارگران را منعکس کند، اما هیچ یک از مقام‌های دولتی این شهرستان تاکنون حاضر نشده‌اند درباره این اعتراض صنفی اظهارنظر کنند.

: دو کارگر ‫#‏لوله‬ و ‫#‏نورد‬ ‫#‏صفا‬ که به طور معمول در مذاکرات با کارفرما و مقامات ‫#‏محلی‬ از جانب کارگران به عنوان نماینده انتخاب می‌شوند، تهدید به برخورد قضایی شده‌اند.
نمایندگان کارگران لوله صفا تهدید شدند
به گزارش خبرنگار ایلنا، دادستان ساوه دیروز (سه‌شنبه ۲۹ اردیبهشت) دو کارگر لوله و نورد صفا را به دادگستری این شهرستان احضار کرده است.

کارگران می‌گویند مقامات دولت یازدهم در ساوه نه تنها پشتیبان آنها نیستند که در کنار کارفرما قرار گرفته‌اند.

پاسخ:
چه کسی باید به داد صفا لوله برسه ..داره دیرمیشه دست بجنبونید لطفا

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۳

روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه

سلام علیکم
متاسفانه مدتی است بنا به دلایل نامعلومی بلاگفا از دسترس خارج شده و تاکنون اصلاح نگردیده. که نمی دانم ایراد از کجاست؟؟؟؟
در مورد سوال مطرح شده از جانب شما استاد عزیز باید گفت که هرکه بامش بیش برفش بیشتر. یعنی اینکه هرکسی که از لابی و قدرت و پول بیشتری بهره ببرد قطعا برنده خواهد بود و حال باید پرسید آیا با این وضع می توان به مناطق محروم هم سرکشی کرد مثلا نماینده ما در اراک آیا از روستای پیک در پرندک بازدید به عمل می آورد؟؟ یا فقط طراحان فقط به فکر کلیات هستند و جزئیات را کاری ندارند؟؟؟
من باید به کسی که می شناسمش رأی دهم آیا کسی که برای مثال در اراک و یا شازند بوده من می شناسمش؟ آیا از خطوط فکری وی آگاهی دارم؟ با چند برشور و شب نامه و تراکت که ژستهای عوام فریبانه می زننند که نماینده قابل شناسایی نیست.
امام خمینی رحمت اله علیه فرموده اند (( مجلس عصاره فضائل ملت است)) آیا این قضیه با گفته های پیر جماران یکی است؟؟؟
بنده گمان می کنم بهتر است نام این مجلس به مجلس سنا تغییر کند تا مجلس شورای اسلامی.
در پایان امیدوارم شورای محترم نگهبان که همیشه حافظ و نگهدار این نظام در قضیه نفوذ فتنه گران به ارکان نظام بوده با درایت خود بار دیگر نقشه طراحان را نقش بر آب نماید. و روند به رو به رشد این نظام به رهبری امام خامنه ای حفظه اله علیه تا قیام مصلح(عج) ادامه دار باشد ان شاء الله .

پاسخ:
سلام مشکل بلاگفا بیشتر از دوهفته است
مشکل بعدی اینجاست که در وبلاگ دوستان دیگر امکانت ثبت نظر هم فرهم نیست ممنون از حضورتان و ممنون از نظرتان محفوظ باشید

۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۳

خبرنگار آزاد

یکی از شاکیان پرونده نویسنده وبلاگ رادیو ساوه آقای محمدعلی رحیمی مدیر مسئول نشریه محلی گلهای ساوه است که وی مدتی آماج شدیدترین حملات بیرحمانه این وبلاگ پرخواننده قرا گرفته بود.
در اینجا برای ثبت و قضاوت تاریخ و آنهایی که رادیوساوه را نخوانده بودند یکی از مطالب مرتبط با ایشان را به نقل از آرشیو رادیوساوه که هنوز در اینترنت موجود است میاوریم. به لحن خشن و غیراخلاقی و صدالبته شجاعانه نویسنده رادیوساوه در دفاع از بیت المال دقت کنید. نویسنده ای که منزلش به حکم دادستان بازرسی گردید وسایلش توقیف شد و خودش هم روانه زندان. به نظرم یک نویسنده باید حرف خوب را خوب بزند:

بوی تعفن از گلهای ساوه: ۱۸ بار چاپ عکس فرماندار !

انتظار ما از واژه گلهــا این است که بوی نشاط و رایحه دلنشین از آن استشمام کنیم.

اما در نشریه "گلهای ساوه" جز بوی تعفن از گندابه ای که محمدعلی رحیمی(مدیر نشریه) اسمش را کار فرهنگی(!) گذاشته، چیز دیگری به مشام ما نرسید.

شماره ۱۳۴ نیمه دوم مهر ماه ۹۲ را دقیقاً بررسی کنید و تعداد عکسهای احمد آزاد (قرماندار منصوب احمدی نژاد در ساوه) را با دقت بشمارید. باور کردنی نیست ولی در همبن ۱۶ صفحه، عکسهای این آقا ۱۸ بار تکرار شده. به نظر شخصی من این کار یعنی توهین و دشنام به شعور و فهم و شرافت مردم ساوه که احتمالاً از منظر آقای رحیمی(مدیر نشریه) شاید لیاقتشان همین است!

البته این اقدام رحیمی کم سابقه نیست. وی شش ماه پیش در شماره ۱۲۲ همین نشریه تیتر اصلی زده بود که" فرماندار ساوه حاصل دعای شهداست!. من نمی دانم دو سه روز استفاده از میز و صندلی و ریاست برای اطفای شهوت قدرت، ایا واقعاً ارزش دارد که آدمی مثل محمدعلی رحیمی، حتی حاضر شود کفشهای فرماندار شهرش را لیس بزند؟!

پس کجاست آن شرافت آدمی و آن منزلت انسانی که شما مدافعش هستید آقای رحیمی؟! در کجای عالم دیده اید که در یک نشریه ی 16 صفحه ای و قطع کوچک محلی، عکس یک فرماندار را ۱۸ بار به بهانه های مختلف در لا به لای صفحاتش چاپ کنند؟

آقای رحیمی، شما که رئیس دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد شده ای و ایضاً عضو شورای فرهنگ عمومی شهرستان؛ آیا واقعاً به نظر تو دیگر مردم شهری که جنابعالی در آن زندگی می کنی چنین آدمهای پست و حقیری هستند که تو خود را نماینده افکار آنان تصور کنی؟ آیا دیگران را واقعاً بزغاله فرض کرده ای؟!

در دیگر صفحات این نشریه نیز بوی لجنزار، همچنان مشام را می آزارد:

در صفحه اول این نشریه که گرانترین محل انتشار آگهی هاست، پیام تبریک سازمان پسماند(زباله) شهرداری خطاب به شهردار جدید ساوه درج شده که هاشم زال(بازرس شورای شهر) باید معلوم کند چقدر هزینه از جیب مردم بابت آن پرداخت شده؟ من از آقای زال گلایه دارم که چند هفته پیش گزارش بازرسی مفصلی از بعضی لفت و لیسها در پروژه ساخت بنای عظیم شهرداری تهیه نمود ولی منتشرش نکرد. پس مردم به شما اعتماد کرده اند برای چی؟ آیا برای اینکه روی صندلیها لم داده و حق الجلسه بگیرید؟

سه صفحه کامل و رنگی از نشریه به مصاحبه رئیس شورا و مراسم معرفی شهردار تعلق دارد. باید معلوم شود چقدر از پول زبان بسته مردم بابت آن پرداخت شده؟ شهرداری که خودش نشریه قانونی دارد چرا به دنبال تأمین مالی "گلهای ساوه" است؟ سفارش دهندگان این صفحات چه کسانی هستند؟

آقایان! مردم را احمق و نادان فرض نکنید. اینها از پول مردم ارتزاق می کنند. این پولها حق پیرزن بیوه و بچه یتیم و معلولان و بدبختان و بیچارگان است. در کجای دنیا مسئول یک زیر مجموعه، به مافوقش در نشریات رسمی تبریک می گوید؟! لعنت خدا بر شما کسانی که برای امیال شیطانی خویش، دست در جیب مردم می کنید. شما که در شب احیا، قرآن یر سر می گذارید آیا داستان شمع بیت المال را شنیده اید؟

و اما سالها پیش صفحات داخلی "گلهای ساوه" مملو از گزارش تصویری رنگی و سفارشی نماینده سابق(مرحوم اسلامی) بود ولی حالا مزین است به تمثال مبارک سرکار خانم بیات نماینده فعلی. خب این یعنی محمدعلی رحیمی در نقش مرده شور عمل می کند: آقای رحیمی مرده را می شوید، چه شاه باشد چه گدا !!

او چاپ می کند و بابت هر خط و کلمه اش پول می گیرد، هیچ کار هم ندارد که طرف کیست و چکاره؟

خب شاید این هم یکجور زرنگی است که ما نمی دانیم. این قصه سر دراز دارد ... فعلاً بماند.

خلاصه هر چه بودی یادت بخیر رادیوساوه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

شهر خوبان

شهر خوبان

چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم

یک سوال مهم انتخاباتی در اخر و چند بخور ونخور و بکن و نکن

یک تلنگر مودبانه

انبه ترکیه و پاکستان را نخورید!

نظرات (۸)

ارسال نظر

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم