یا لطیف
![باران](http://img1.tebyan.net/big/1394/11/14368232167210138301361972274212211122546233.jpg)
سلام دوستان
در بخش اول نوشتم
بخش فرهنگی از اهمیت کمتری نسبت به بخش اقتصادی نزد اربابان سخن که فضای انتخابات در اختیارشان قرار داده برخوردار بوده است و دلیلش را هم ارائه طرقی است که از شنیدن سخنانشان در نشستها ومطالبی است که در جراید و پایگاههای خبری منتسب به آنها
خوانده ام .ولی بادیدی کلی ترشوربختانه این دیدگاه را در تمام دولتها دیده ام و در تمام ادوار هم شنیده ام
.واین اتهام را به تمام وزرای ارشاد و بودجه نویسان کشور وارد است زیرا ما در تمام بخشها که ارتباط مستقیم با فرهنگ جامعه داشته به مشکل اساسی برخورد کرده ایم که به چند نمونه فهرست وار اشاره می کنم .
مهمترین مشکل ما فاصله گرفتن جامعه از کتاب وتا حدود زیادی حذف کتاب از سبد خرید خانواده ها است . وقتی میزان رشد باسوادی در کشور را شاهدیم و افول چاپ شمارگان کتاب و ورشکستگی ناشران را می بینیم. واستقبال کم مردم از نمایشگاهای کتاب را هم شاهدیم باید متوجه بشویم که یکجای کار اشکال اساسی دارد .که ورای اقتصادی وکم بود نقدینگی مردم است .اگر بدنبال یافتن و برطرف ساختن این مشکل اساسی نباشیم . واگر فرصتهایی که برای فرهنگسازی جامعه از دست داده شده جبران نشود .واگر به فریاد جوانان در این بخش بی توجه باشیم و برای فرهنگسازی در تمام بخشهای که جامعه را مبتلا کرده چاره ای اندیشیده نشود یقینا درمان دشوار خواهد شد.مثلا
تاوان هزینه نکردن در فرهنگسازی رانندگی و ترافیک وسامانه های حمل نقل آمار دهشناک مصدومان و مرگ میرهای ناشی از تصادفات خودرویی درون شهری و بخصوص برون شهری است که بخش عمده آن ندانستن فرهنگ رانندگی است .
می خواهم بگویم هزینه در بخش فرهنگسازی آنقدر پایین است .ودر بخش درمان آنقدر بالا .که به شبی و آنی آمار بالایی از مردم جامعه را به زیر خط فقر می کشاند. ما این معضل را در بخش درمان هم داریم ..پی می گیرم
بر روی متن داخل پرانتز کلیک کنید و حتما بخوانیدلطفا
امام جمعه زرندیه: به دنبال کاهش فاصله مردم با کتاب باشیم
ا(ین ۱۳ را «سیزده» نبینید!)
اعتیاد نوجوانان، یک اختلال قابل پیشگیری
- ۹۴/۱۱/۰۶
این در حالی بود که اعضا سفارت همه مذهب تسنن داشته و گاهی برای فریضه نماز به آن مسجد می آمدند. روزی فردی از روضه خوان پرسید که برای چه بعد از روضه به خلیفه دوم ناسزا میگوئی؟
روضه خوان گفت:
من یکنفر بانی دارم که روزی ۵ ریال به من میدهد تا این روضه را با این کیفیت بخوانم. طرف نشانی بانی را از روضه خوان گرفت و فهمید که یک کاسب بازاری است و نزد او رفت و جریان را پرسید و بازاری گفت:
شخصی روزی۲ تومان به من میدهد تا این روضه برگزار شود و من ۵ ریال را به روضه خوان داده و ۱۵ ریال را خودم بر میدارم.
باز مرد جریان را پیگیری کرد و سرانجام معلوم شد که از طرف سفارت انگلیس روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این شرح در نظر گرفته شده که پس از دست به دست گشتن ۵ ریال به روضه خوان بیچاره میرسید تا آب به آسیاب دشمن بریزد...