یا لطیف
همراهان سلام . سپاس برای همه چیز
چند روزی دیر خدمت رسیدم و علتش
یکم :فوت پدر بزرگ مهربان و دوست داشنتنی عروسم الهام بانو به نام مرحوم حاج فضل الله چکیده که جادارد این مصیبت را به عروس گلم و آقا میلاد و خانواده چکیده و انوری و فیروزبخت و تمام داغدیدگان تسلیت عرض کنم و رحمت غفران الهی برای عزیز سفرکرده ی شان و صبر اجر برای عزادار را ازخداوند بزرگ مسئلت نمایم .
و دوم هم حاضر شدن در متینگها و رصد انتخابات و این که چه خواهد .....شددرد سرتان ندهم
پستی که در ذیل تقدیم می کنم را برای نمایش درآینده در نظر گرفته بودم و قرار بود که در روز سه شنبه در صفحه اصلی نمایش داده شود که نشد که بشود ناچارا با کمی تغییرات امروز تقدیم می کنم
با این تذکر مهم که این چند ساعت باقی مانده قضا ندارد و مهمترین شکل قضیه حضور سبز مردم است که من به احترام فرد منتخب این مردم خوب می ایستم
این استدلال، بسیار در گفتگوهای سیاسی دیده میشود. شعار «کیهان، اسرائیل
پیوندتان مبارک» یا «با این گفته ها خوراک رادیوهای بیگانه را فراهم
کردید»، «این رفتارها آب ریختن به آسیاب دشمن است» و .... این استدلال یک
استدلال تمام نیست و نمیتوان از همسویی و یا واکنش یکسان فرد و دشمن پی به
بطلان یا درستی عقیده و گزاره برد. دلیل ساده و روشن ناتمامی و نادرستی این
استدلال، موارد فراوانی که در طی تاریخ میان فرد و دشمن همسویی و همدلی
بوده، اما عقیده و رفتار درست بوده است.
ناپلئون در ۱۸۱۲ با
سپاهی ششصدهزار نفره به سوی روسیه آهنگ جنگ کرد. سرعت پیشروی ناپلئون بالا
بود و نیروهای روس با مقاومت اندکی مدام در حال عقب نشینی بودند.
تاکتیک
عقب نشینی روسها با اعتراض اشراف و برخی بزرگان دربار الکساندر اول مواجه
بود. آنها این عقب نشینی را به معنای پیروزی دشمن و نفی عزت روسیه و از دست
دادن خاک میدانستند؛ اما سران سپاه روسیه که از قدرت برتر سپاه ناپلئون
آگاه بودند، آگاهانه به عقب نشینی ادامه میدادند. روسها پیش از عقب نشینی
در هر منطقه ای، مزارع و آذوقه های آنجا را میسوزاندند و سپاه گران ناپلئون
به آذوقه جدید دست نمی یافت.
آذوقه به پایان رسید. بدون شلیک
گلوله ای از سوی روسها، شصت هزار نفر از سپاه ناپلئون مرده بودند. اسبها
چیزی برای چرا نداشتند و بر زمین می افتادند. مشاورین ناپلئون خواستار
بازگشت شدند و هشدار دادند بزودی سواره نظام نابود خواهد شد. اگرچه ناپلئون
ابتدا سخن مشاوران را پذیرفت؛ اما با متهم کردن آنان به همسویی با روسیه
به حرکت خود ادامه داد.
در سپتامبر به رودخانه مسکو رسیدند با
سپاهی ۱۳۰ هزار نفره. در نبردی یک روزه روسها با آنکه شکست نخورده بودند،
عقب نشینی کردند و سپاه ناپلئون باز هم پیش رفت. پس از هفت روز به مسکو
رسیدند و وارد شهر شدند. اگرچه انتظار داشت روسها از مسکو دفاع کنند، اما
او به سادگی وارد کرملین شد. فردای ورود به مسکو، شهر در آتش سوخت. یک ماه
در مسکو ماندند و بدون اینکه از الکساندر پیامی دریافت کند، تصمیم به
بازگشت گرفت؛ زمستان فرارسیده بود. زمستان همیشه سلحشوری شکست ناپذیر برای
روسیه بوده است.
گفته میشود از سپاه ۶۰۰هزار نفری او، تنها سی
هزار نفر به خانه بازگشتند. روسها بدون مقاومت و بدون درگیری مهمی، پیروز
شده بودند. اگرچه عقب نشینی، به گمان برخی درباریان همسویی با دشمن بود؛
اما تاکتیکی برای پیروزی روسها بود و آغاز سقوط ناپلئون. شاید بعدها
ناپلئون پیش خودش میگفت ای کاش به مشاورانش گوش میداد و در میانه راه
بازمیگشت؛ حتی اگر آن عقب نشینی موجب شادی روسها میشد.
خیلی ساده
میتوان گفت؛ نه هر شادی دشمن مساوی راه اشتباه ماست و نه هر غم دشمن برابر
درستی شیوه ماست. این یک مغالطه است که بگوییم چون دیدگاه تو همسو با
دیدگاه دشمن است، پس دیدگاه تو نادرست است. یا چون دشمن از این شاد شد، پس
اشتباه است. البته این بدین معنا نیست که واکنش دشمن به تمامه نفی شود.
باید
به واکنش دشمن توجه داشت؛ اما از آن واکنش نمیتوان به یک نتیجه قطعی رسید.
اگر اینگونه باشد، تبادل اسرای ایران و عراق پس از جنگ، رفتاری نادرست
بود؛ چون صدام که دشمن ما بود، از آن راضی و خشنود بود. میتوان اسم این
مغالطه را «واکنش دشمن» یا حتی «مغالطه آب ریختن به آسیاب دشمن» نامید.
راستی! چرا هنوز آسیابهای دشمن آبی است؟
- ۹۴/۱۲/۰۷