یا لطیف
همراهان سلام
دعوت می کنم ا مطلب فوق را با هم مرور کنیم
می خواهیم با هم کمی گپ خودمانی بزنیم. حرف هایی که بعضی ها ممکن است تحمل شنیدنش را نداشته باشند و بعضی ها هم ممکن است شنیدنش برایشان مناسب نباشد. منظورم از این دومی جوانان عزیز این مملکت است. جوانانی که چشم و چراغ این مرزو بوم هستند و نباید آب توی دلشان تکان بخورد. از ما که گذشت. سالهاست عده ای از ما «سر در جیب مراقبت» فرو برده ایم و گمان می کنیم همین که سرمان به کار دنیا و آخرت خودمان باشد تکلیفی برما نیست. عده ای دیگر هم که این مملکت را ارث پدر خودمان می دانیم و در تکه تکه کردن آن و به جیب زدن امکانات برای خود و هزار فامیلمان گوی سبقت را از هم ربوده ایم و اما عده ای دیگر که چه اندک هم هستند دلشان برای این نظام و این مردم با ایمان می سوزد و در لبیک به ندای رهبرشان خدمت به خلق را بالاترین عبادت دانسته و در حد توان مقابل کج روی فریاد می زنند. امروز می خواهم با این بزرگترها سخن بگویم و نمی خواهم جوانان عزیز ، یعنی همان زیر 18 ساله ها – که بسیار برایم عزیزند - حرف های مرا بشنوند. می ترسم خدای نکرده دلشان بشکند و مصداق آن سخنان دردناک حضرت امام (ره) شویم که فرمود: « نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمدهاند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است. اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر دادهاند ، عمارت درست کردهاند ... آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان »(1) در این کشور ، بخشی از مسئولین محترم گام به سویی گذاشته اند که مصداق بارز همان نگرانی امام (ره) محسوب می شوند و در این میان چنان « سرمایه انسانی » و « اعتماد عمومی» جامعه را نادیده انگاشته اند که گویی شمشیر را بر علیه این نظام از رو بسته اند و گمان می کنند که مردم هم چشم و گوششان را بسته است . یکی که تا دیروز « احساس تکلیف » می کرد و با هزار ترفند و تمسک به هزار وکیل و وصی به میزش چسپیده بود ، امروز استعفا می دهد و آن دیگری فورا می پذیرد ! . آن یکی هم که تا دیروز شعار« فقر زدایی » سرمی داد و می گفت به من رای دهید تا فقر را ریشه کن کنم ! امروز می خواهد برعلیه افشاکنندگان « فیش های حقوقی نجومی » مدیران ارجمند شکایت کند . دیگری هم که با پیشانی پینه بسته تا دیروز نزدیک یک میلیارد تومان حقوق در ماه می گرفت ، اکنون میخواهد در فلان تشکیلات جهانی برعلیه این ملت اقامه دعوا کند که چرا فیش حقوقی اش افشا شده ؟! ...... ما کجای مسیر را اشتباه رفتیم که اینطور شد؟
- ۹۵/۰۴/۲۲
25 سال دارم حدود 10 ماه که با پسری در ارتباط هستم اولین ارتباط عاطفیم محسوب میشه
این اقا به شدت من رو دوست داره(خیلی زیاد) و این رو بارها ثابت کرده . من اکثر خصوصیات اخلاقیش رو دوست دارم ولی ویژگی ظاهریش رو نمیپسندم خودم تو خانواده ایی رشد کردم که همگی به تیپ و ظاهر خودمون و دیگران اهمیت میدیم ولی این اقا زیاد اینجور نیست قیافه و اندام خوبی هم نداره خانوادشم خیلی پایینتر از خانواده ی منِ اما از لحاظ کار و تحصیل ادم موفقیه و همونطور که گفتم اخلاق خوبی داره
ایشون پیشنهاد ازواج دادن و من به دلایل منفی که گفتم رد کردم چند هفته ایی جدا بودیم و تو این مدت من با کمال تعجب خیلی ناراحت و افسرده بودم (ادم احساساتی هم نیستم)
الان این اقا دوباره اومد و پیشنهاد ازدواجش رو بازگو کرد ولی من واقعا نمیتونم تشخیص بدم که این اقا رو واقعا دوست دارم یا اینکه فقط بهش به شدت وابسته هستم(با توجه به اینکه نه الان و نه گذشته پسری تو زندگیم نبوده) میترسم بهش جواب مثبت بدم و روزی به این نتیجه برسم که دوسش نداشتم یا اینکه خیلی از نظر ظاهری تفاوت داریم
سوالم از شما اینه که دوست داشتن یا وابستگی رو چطور تشخیص بدم ؟(خواهش میکنم جواب جدی بدین و تو حاشیه نرید در شرایط خوبی نیستم ممنون)