یا لطیف
سلام همراهان. سلام خوبان
از اینکه به هر شکل وطریقی جویای احوالم بودید ممنون
از دوستان عزیزی که به زحمت تلفن منزلم را پیدا کردند و از تهران تا اردبیل و تبریز تا همراهی عزیزان همشهریم که نگران نبودنم بودند صمیمانه سپاسگزارم.اما بعد
چند ده روزی شد که نتوانستم خدمت برسم برای کاری که ابتدا قرار بود چند روزه تمام شودولی پیشنهاداتی که حالا توکه داری .اینم .....یک ماه کار اساسی روی دستمان گذاشت و در آخر سر هم مجبور به سرهم بندی شدم تا مجبور نشوم خانه رابفروشم صرف تعمیراتش کنم حالا ناجوانمردی دستگاه و نارفیقی نت و. که شرحش از حوصله شما خارج است بماندهمین قدر عرض کنم از تمام خوبانی که با صبر متانت و بزرگواری هر روز به شهرخوبان سر زدند و مطلب جدیدی نبود تا بخوانند
صمیمانه پوزش می طلبم وعاجزانه حلالیت می طلبم و تقاضای بخشش وعفو وگذشت دارم همراهان ممنون و سپاس لطفا مرا ببخشیدو اما بعد دوم
با تمام وجود باداغدیدگان فاجعه و تراژدی منا همدردم و با تمام وجود ازال سعود بیزاری می جویم و به کشور عربستان بخاطر سوئ مدیریت در مراسم حج اعتراض دارم .واز خداوند رحمت غفران برای شهدا و صبر واجر برای داغدیدگان مسئلت دارم.
به خانواده های معزز نیکبخش بخاطر از دست دادن مرحومه بانو پونه و منصورتمجیدی پدر بزرگوارشهیدتمجیدی را صمیمانه تسلیت می دهم
به اقای محتشمی به خاطر از دست دادن پسر جوانش مرحوم محمد تسلیت می دهم
به ارواح مطهر تمام شهیدان دفاع مقدس که در راه اعتلای اسلام و مام میهن جام شهادت نوش جان کردند درود می فرستم
و.. از جناب جوانمردرییس محترم فرهنگ وارشاد اسلامی برایر برگزاری یادواره شهدا ی دفاع مقدس در روستای زیبا و بزرگ وشهید پرور علیشار که همراه با اجرای زیبای گروه کر و موسیقی محلی سنتی و اعطای جوایز به جنابان برادران بزرگوار و فرهیخته مان اساتید موسوی شاعرصاحب نام در عرصه شعر آیینی و چراغی و امیر حسینی محققین ومولفین کتابها و مقالات مرتبط با شهرستان شده بود تشکر میکنم و
کما فی السابق بخاطر تکمیل نشدن سالن چند منظوره اداره فرهنگ وارشاد و بیمارستان امام رضا علیه السلام و شهر بازی و...به مدیرکل ارشاد استان مرکزی مدیرکل بهداشت درمان وآموزش پزشکی استان مرکزی فرماندار محترم شهرستان نماینده محترمه شهرستان شهردار محترم شهر به شدت انتقاد و اعتراض دارم و امابعد آخر حرف زیاد دارم ولی بخدا حالم مساعد نیست دعوت می کنم مطلب زیر که کپی از تابناک است را بخوانیم و بیاندیشیم با امید به اینکه مطلبی در خور همراهانم بیابم وتابه اشتراک بگذارم و منتظر نظرات خوب گویا و متفکرانه و مرتبط بنشینم .از خداوند یاری می جوییم.خدا حفظتان کند
ویلیام گلاسر»، روان پزشک آمریکایی و پایه گذار نظریه انتخاب و واقعیت درمانی، اعتقاد دارد که ما خود سرنوشت خـود
را مـی سـازیم. گرچه عوامل بسیاری بر زندگی ما اعمال نفوذ می کنند اما
همیشه برای ما فرصت انتخاب و تغییر شرایط وجود دارد. عوامل خـارجی اجزایـی
از زندگی ما را تغییر می دهند، ولی ما توان آن را داریم که با تغییـر دادنِ
جزء دیگری از زندگی مان برایند زندگی مان را در جهت سازندگی پیش ببریم.
از نظر «گلاسر»
ورشکستگی عاطفی، فقر، اعتیاد و بیماری محصولِ انتخاب های ما هستند گرچه
هیچ کس به طور فعال چنین گزینه هـایی را انتخاب نمی کند اما به صورت
غیرفعال و غیرمستقیم این گزینـه هـا را به زندگی خود فرا میخواند.
هیچکس
بیماری را مستقیم انتخاب نمی کند اما زمانی که فـرد تغذیه ی ناسالم را
انتخـاب مـی کنـد، ورزش را انتخـاب نمـی کنـد و رقابت های کور بر سر مال و
منال یا بر سـر جـاه و مقـام را انتخـاب می کند، غیرمستقیم درحالِ انتخابِ
بیماری است.
هیچ کس مسقیم اعتیاد را انتخـاب نمـی کنـد امـا فـردی
کـه هم نشینی با افراد بی مسئولیت و بـی هـدف و بـی برنامـه را انتخـاب
میکند، به صورت غیرفعال درحالِ انتخاب اعتیاد است.
کسی ورشکستگی عاطفی را
انتخاب نمی کنـد امـا وقتـی جـوانِ مـا به جای مطالعه ی تاریخ و دانش و
فلسفه به تماشای فیلم فارسی های نوین و سریال های تلویزیونی وقت سـوزان مـی
نـشیند کـه در آن هـا روابط دختر و پسر با یک لبخند آغاز می شود و به
سـرعت بـه ازدواج می انجامد درواقع در حالِ انتخابِ ورشکستگیِ عاطفی است.
هیچکس فقر را نمی خواهد اما کسی کـه بـرای بهبـود مهـارت هـای شـغلی و
ارتباطیِ خود تلاش نمی کنـد و مـدیریت زمـان و مـدیریت مـالی را نمی آموزد
به طور غیرفعال درحالِ انتخابِ فقر است.
«زیگموند فروید»،پزشک
اتریشی و پایه گذار روان کاوی، اعتقاد دارد در طبیعت دو نیروی به ظاهر
متضاد فعال: اند نیروی حیـات و نیـروی مرگ! نیروی حیات دست اندرکار ساخت
وساز است. این نیرو عناصـر و مولکول ها را آن قدر«ترکیب» می کند تـا
سـاختارهایی بـزرگ تـر، پیچیده تر و پویاتر ایجاد شوند.
«فابیو
مارکزی»، نظریه پرداز ایتالیایی در زمینه ی سیستم ها، این نیرو را «آنتی
آنتروپی» می نامد.فروید این نیرو را «غریزه ی زایش» یا «لیبیدو» نام می
دهد.
نیروی دوم نیروی مرگ است. این نیرو ساختارهای بزرگ، پیچیده و
پویا را می شکند و «تجزیه» می کند تا ساختارهایی کوچک و ساده و کم تحرک
ایجاد کند. «فرویـد » ایـن نیـرو را «غریزه ی مرگ» یا «تاناتو» می نامد.
شیمیدان ها این نیرو را «آنتروپی» نام نهاده اند.
گرچه به ظاهرغریزه
ی زایش و غریزه ی مـرگ بـرخلاف هـم عمـل می کنند اما هم چون دو تیغه ی
قیچی یا دو بازوی انبر هدف واحـدی را دنبال می کنند: تکامل! تا زمانی که یک
ساختار رو به جهت تکامـل داشته باشد، غریزه ی زندگی از آن حما یت می کند
اما هنگامی که یک ساختار از تکامل رو بگرداند غریزه ی زنـدگی آن سـاختار را
تحویـل غریزه ی مرگ می دهد تا آن را مضمحل و نابود کند و مـواد اولیـه را
برای ساخت یک ساختار جدید تحویل غریزه ی زایش بدهد.
چه یک انسان و چه یک سیـستم بـزرگ اجتمـاعی، از زمـانی کـه از تکامل و
رشد سر باز زنند و سکون و ثبات و امنیت را بر رشد ونمـو پویای و خلاقیت
ترجیح دهند مرگ خود را انتخاب کرده اند: انتخاب با شماست، خلاقیت یا مرگ؟!ه
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر :
اگر متأهل هستید، بخوانید: نیمرویی که به املت....