یا لطیف
دست در دستان نوح امّت در طوفان حوادث
هنگامی که مامون در سال 198 ه.ق از جنگ قدرت با امین فراغت
یافت و خلافت بی منازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل
علویان و مبارزات تشیع بود. او برای این منظور، تجربه همه خلفای سلف خود را
پیش چشم داشت. تجربهای که نمایشگر قدرت، وسعت و عمق روزافزون آن نهضت و
ناتوانی دستگاههای قدرت از ریشه کن کردن و حتی متوقف و محدود کردن آن بود.
او میدید که سطوت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره
مسموم کردن امام هفتم علیه السلام در زندان هم نتوانست از شورشها و
مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود. او اینک در حالی
که از اقتدار پدر و پیشینیان خود نیز برخوردار نبود و بعلاوه بر اثر
جنگهای داخلی میان بنی عباس، سلطنت عباسی را در تهدید مشکلات بزرگی مشاهده
میکرد، بیشک لازم بود به خطر نهضت علویان به چشم جدیتر بنگرد. شاید
مامون در ارزیابی خطر شیعیان برای دستگاه خود واقعبینانه فکر میکرد.
گمان
زیاد بر این است که فاصله پانزده ساله بعد از شهادت امام هفتم علیه
السلام تا آن روز و بویژه فرصت پنج ساله جنگهای داخلی، جریان تشیع را از
آمادگی بیشتری برای برافراشتن پرچم حکومت علوی برخوردار ساخته بود.
مامون
این خطر را زیرکانه حدس زد و درصدد مقابله با آن برآمد و به دنبال همین
ارزیابی و تشخیص بود که ماجرای دعوت امام هشتم علیه السلام از مدینه به
خراسان و پیشنهاد الزامی ولیعهدی به آن حضرت پیش آمد. و این حادثه که در
همه دوران طولانی امامت، کمنظیر و یا در نوع خود بی نظیر بود، تحقق یافت.
پیروزی حق بر باطل
در این حادثه امام هشتم علی
بن موسی الرضا علیه السلام در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در
معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را
رقم بزند، واقع شد.
در این نبرد، رقیب که ابتکار عمل را به دست
داشت و با همه امکانات به میدان آمده بود، مامون بوده، مامون با هوشی سرشار
و تدبیری قوی و فهم و درایتی بی سابقه، قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز
میشد و اگر میتوانست آن چنانکه برنامه ریزی کرده بود کار را به انجام
برساند، یقینا به هدفی دست مییافت که از سال چهل هجری؛ یعنی از شهادت امام
علی بن ابی طالب علیه السلام هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش
خود نتواسنته بودند به آن دست یابند؛ یعنی میتوانست درخت تشیع را ریشه کن
کند، و جریان معارضی را که همواره همچون خاری در چشم سردمداران خلافتهای
طاغوتی فرو رفته بود، به کلی نابود سازد.ما امام هشتم علیه السلام با تدبیری الهی بر مامون فایق آمد و او را در
میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود، به طور کامل شکست داد. و نه
فقط تشیع، ضعیف یا ریشه کن نشد؛ بلکه حتی سال 201 ه .ق، یعنی سال ولایتعهدی
آن حضرت، یکی از پربرکتترین سالهای تاریخ تشیع شد. و نفس تازه ای در
مبارزات علویان دمیده شد. و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم و شیوه
حکیمانه ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.
برنامه
امام براى شکست و ناکامى مامون چنان کارى و موفق بود که عاقبت او به قصد
نابودى امام برخاست، تا مگر به این وسیله خود را از چنگال ناملایماتى که
پیوسته برایش پیش مى آمد، برهاند. مامون براستى با بن بست عجیبى روبرو شد.
او که تصمیم گرفته بود کارى کند که شخصیت امام را بتدریج در نظر مردم خوار
نماید و براى این منظور تمام سلاحهاى خویش را بکار گرفته بود، مى دیدند که
در همه جا سلاح امام از او کارى تر است و درک و هشیاریش تمام مکرها و
نیرنگهاى مامون را خنثى مى گرداند.
بنابر روایات یک یا دوبار توطئه
قتل امام را به وسیله نوکران و ایادی خود ریخت و یک بار هم حضرت را در سرخس
به زندان افکند؛ اما این شیوهها هم نتیجهای جز جلب اعتقاد همان دست
اندرکاران به رتبه معنوی امام را به بار نیاورد. و مامون درماندهتر و
خشمگینتر شد، در آخر چارهای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچگونه
واسطهای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر 203 ه .ق؛ یعنی
قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس
از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت، دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش
نشدنی قتل امام آلود.
ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
ولادت امام رئوف رضای آل محمد علیه السلام بر عمومی شیعیان مبارک باد
برای شفای عاجل محمد حسین حسینی خبرنگار مجروح صدا و سیمای
ایران در لاذقیه دعا کنیم