شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

داستان بچه گرگها!!!

چوپان ناآگاهی در روستای تازه ران بخش چابلق  شهرستان ازنا پس از تخریب لانه گرگ پنج توله گرگ تازه متولد شده را در یک کیسه نگهداری و از شاخه درختی آویزان کرده است.

منصور درویشی رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان ازنا با اعلام این خبر به مهر گفت: پس از بازجویی چوپان با توجه به اینکه زمان زیادی از جدایی توله ها از مادر نگذشته بود به اتفاق اهالی روستا پنج توله گرگ در محل لانه خود واقع در کوهستان مهسران رهاسازی1 شد.نجات گرگ‌ها ازمیان گله گوسفندان

 اصل خبر را گرفتید اما ماجرا  از انجایی حواندنی تر می شود که جناب

درویشی می فرمایند: نکته جالب توجه این است که دربازجویی ها چوپان اعلام کرده که من احتمال می دادم که این توله  گرگ ها پس از بالغ شدن به گله های ما حمله ور می شوند و گوسفندان و احشام ما را تلف می کنند.

وی ادامه داد: البته فرد متخلف نیز تاکید کرده که تصمیم داشته توله گرگ ها را تحویل اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بدهد تا توسط آن اداره تیمارداری و مراقبت شوند.

رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان ازنا با ابراز اطمینان به کشاورزان و دامداران یادآور شد: 2

سازمان حفاظت محیط زیست از دامداران و کشاورزان در مقابل آسیب ناشی هجوم حیوانات وحشی حمایت می کند.  ...واما عرض من ....چه می شد اگر

 کسی پیدا می شد چنین اطمینانی رابه جامعه ما به کودکان .به دختران زنان و مردان ما و  وبه بیت المال که حاصل خون شهدای  وجانبازان وایثار گران و خون دلهای مجاهدان است از بچه گرگهایی که هزار بار درنده تر از گرگ شده اند را می داد ...!

به فراخور حال گشتی در اخبار و حوادث می زنم واز چند گرگ درنده نام می برم . لطفا با مراعت برخی موارد یاریم کنید .. وممنون که هیچکس نخواست در بحث انتخابات شرکت کند اسمایلی تعجب وناراحتی

یا حق

پینوشت :عکس و متن 1و2  از مطلب::

نجات گرگ‌ها ازمیان گله گوسفندا        در مجله خانواده سبز به چاپ رسیده است استفاده شده است با تشکر فراوان
از خوانندگان عزیز  به علت ارسال شدن مطلب بدون ویرایش پوزش می طلبم
 بچه گرگهای امروز جامعه

عامل تجاوز به عنف در دام پلیس

ات پس از ٣ بار رفتن پای چوبه دار

تأیید وجود شیشه در تنباکوی میوه‌ای

ادگاه ۲ پلیس خاطی سعودی امروز برگزار شد

عواقب ویزیت‌های ۴ دقیقه‌ای!

مانور تجمل در «شستا»

یک زن و 6 مرد سرکرده باند سارقان شهر تهران

بازداشت دوتن از نیروهای داعش در سوئد

یک گشت کوچولو در چند دقیقه و اینهمه خبر و سوال این بچه گرگها را قرار است چه کسی و کدام نهادی و کدام ارگانی  مهار کند. و کیست که هر روز  با چنین گرگهایی در جامعه بر خوردنداشته باشد. مولا نا داستانی دارد که سفارش می کند به مبارز با گرگ درونی . ایشان معتقد است آدمی طرفه معجونی ست کز فرشته سرشته واز حیوان و معتقدند گر رود سوی این شودبه از این ..گر رود سوی آن شود به ازآن. و نصیحت می کند در جوانی جان گرگت را بگیر /وای اگر این گرگ گردد با تو پیر خدا... حفظتان کند .و در آخر

داعش با این تصاویر دختران را فریب می‌دهد

در این رابطه بیشتر بخوانید: http://www.tabnak.ir/fa/news/505570/%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D9%86%D9%81-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%B3 © www.tabnak.ir

  • ۹۴/۰۳/۱۰
  • محمد ساعدی

نظرات (۹)

  • روز نامه زاویه
  • در جواب وکیلی باید به خدمت محترمشان عرضه بداریم که ما در همان زمان به دوست عزیزمان جناب آقای پوریا جوابیه ای نوشتیم که ایشان با بزرگواری در وبلاگ به چاپ رساندند .  در ضمن سئوالی مطرح است که چرا شمابند 3 را خود سانسوری کرده اید . کل بند 3 به این صورت بود (
    ۳- در دوران رأی به کابینه دکتر روحانی چرا در موافقت و مخالفت با هیچ وزیری سخن نگفتید؟ آیا برای این کار نزد هیئت رئیسه ثبت نام کردید؟ اگر بله در موافقت یا مخالفت با چه کسانی؟  مشخصاً حاضرید اعلام کنید به جناب آقای دکتر نجفی رأی موافق دادید یا مخالف؟)
    و اما جوابیه ما در آن زمان


    پاسخ یک وبلاگ نویس به انتقاد از نماینده ساوه

     

    برادر عزیز جناب آقای پوریا

    ضمن عرض سلام و تقدیر و تشکر از حضرتعالی، منهای قوانین خواهشمند است در عالم همکاری، نوشته ما را در قسمت پایین مطلب (چند سئوال آقا جواد) قرار دهید. با تشکر - وبلاگ روزنامه زاویه.

    ضمن تقدیر و تشکر از این برادر عزیز که نسبت به مسائل احساس مسئولیت می نمایند و برای دریافت پاسخ به سئوالات ایجاد شده تلاش می نمایند.

    در اول سخن لازم به ذکر است که نوشته ما را به عنوان جواب دریافت ننمایید. بلکه اولاً ما با خواندن مطالب آقا جواد سئوالاتی در ذهنمان خطور کرد که چون ایشان خواستار رفع آنها شدیم.

    در ثانی این نوشته تمرینی بیش نیست زیرا روزهایی را در پیش رو خواهیم داشت که برای ناتوان نشان دادن توانمندان، نامه های زیادی نوشته خواهد شد و آنگاه چون ما یا علی گفته ایم شاید اقدام به نوشتن نماییم پس باید برای آن روزها تمرینی کرده باشیم:

    آقا جواد محترم!  قبل از هر چیز باید به محضر شریفتان عرضه بداریم که در نامه شما تناقصی وجود دارد که قابل درک نیست. زیرا شما (منهای ماهیت افراد) هم به سکوت دکتر اعتراض کرده اید و هم به اعتراض او قلم فرسائی نموده اید. آنجا که گفته اید (چندی قبل در پی مخالفت شدید خانم میرگلو بیات با دکتر صالحی) و بعد در همان قسمت یادآور شده اید که (خانم در دعوت از دکتر زاکانی نقش پر رنگی داشته است) نمی دانیم چگونه می شود که شما نه به موافقت و نه به مخالفت خانم دکتر سر تعظیم فرود نمی آورید.

    آیا انسان می تواند غیر از مخالفت و یا موافقت کار دیگری انجام دهد؟ پس خواهشمند است این قسمت از نوشته را توجیه نمایید.

    اگر شما پایبند به اصول اسلامی بودید می دانستید صریح قرآن است که و لا تجسسوا ... حضرتعالی با طرح سئوالات شخصی از خانم میرگلو بیات ورود به مسائل شخصی ایشان نموده اید. آیا ورود به مسائل شخصی آن هم در "فضای مجازی" می تواند قابل قبول افراد واقع شود؟

    از مصاحبه و سخنرانی ایشان سخن به میان آورده اید؛ آیا مگر نمی دانید که در روز معارفه استاندار محترم استان مرکزی، این خانم دکتر بودند که با بودن نمایندگان قدری چون آقایان محمد حسن آصفری و عباس رجایی توانستند گوی سبقت را از آنها برباید و اولین کسی باشد که در آن جلسه با شکوه، لب به سخن بگشایند. آیا افتخاری بیش از این؟

    و یا در رابطه با مصاحبه ایشان گفته اید که در جایی ندیدم که مصاحبه ای داشته باشند. باید یاد آور شویم اگر حضرتعالی فقط مطالب وبلاگ "رادیو ساوه" را دنبال می کردید مشاهده می کردید که دوست عزیزمان پوریا چندین مصاحبه از ایشان را با اهداف خاص منتشر نمودند پس خواهشمند است حال که می خواهید وارد بازیهای سیاسی شوید لااقل نوشته های وبلاگها را پیگیری نمایید تا در مقابل نوشته دیگران کم نیاورید .

    شما از رأی موافق یا مخالف خانم نسبت به دکتر نجفی سئوال به میان آورده اید و چه سئوال نابجایی؟!!... در جایی که حتی در محل رأی گیری، آرا به صورت محرمانه و مخفیانه اخذ می گردد شما چگونه انتظار دارید یک سیاستمدار، رأی مخفی خود را افشاء نماید؟!  آه که چه انتظار نادرستی!!

    شما نسبت به نامه های تقدیر و تشکر از خانم دکتر سخن به میان آورده اید، در افکار شما چه منطق غیر قابل قبولی وجود دارد. شما هر کس را که به تعریف و تمجید زبان باز کند محکوم به پاچه خواری می نمایید. البته تقصیری ندارید چون از انوار اسلام شاید بویی نبرده باشید. مگر نداریم "من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق" پس شما با این دیدگاه همه چیز را ناخود آگاه به زیر سئوال می برید. امید که در افکارتان تجدید نظر نمائید.

    شما در نوشته خود قسم به خدا آورده اید که نه قصد توهین دارید و نه افتراء. اولا باید به خدمت محترمتان عرضه بداریم که قسم به خدا لفظی است جلاله که جز با شرایط خاص نمی توان از آن سخن به میان آورد.

    در ثانی شما با سئوالات بی مورد خود که غیر قابل جوابگویی در فضای مجازی است می خواهید محترمانه آبروی محترمی را خدشه دار کنید، آنگاه از نیت خود قسم به خدا می خورید. آه که چه گناه بزرگی را مرتکب شده اید که جز با معذرت خواهی از خانم میرگلو بیات بخشیده نمی شود.

    در آخر از اینکه مصدع اوقات شدیم پوزش می طلبیم. والسلام

    نظر پوریا: از توضیحات شما دوست گرامی مچکرم. با بخشی از فرمایشات شما و آقای جواد، کاملاً مخالفم ولی به احترام انتشار عقاید حضرات، آنها را بی فزود و کاست منتشر کردم.





    من اگر رئیس دولت و یا صاحب فتوا می‌بودم، بنگاههای املاک را "ممنوع‌" و شغل دفاتر مسکن را "حرام" اعلام می‌کردم! و هیچ قانون و حکم شرعی را هم مهمتر و واجبتر از این نمی‌دونستم! .
    مثل قارچ روییدن و مثل بختک افتادن بجان این مردم و هیچ چیز هم جلوگیرشان نیست! .
    صبح تا شب نشستن و مدام نقشه میکشن که یا چطوری مالکین رو تحریک کنند تا عذر مستأجرین‌شان را بخواهند و یک مشتری گرونتر گیر اونها بیاد و یک کمسیون جدید هم اینها بجیب بزنند و یا چجوری زمینها و ساختمانها رو دست بدست کنند و هی حق دلالیِ سودها و ضررهای کاذب را بگیرند.
    دریغ از یک نقش مثبت در جامعه!.
    یکی از نویسندگان زندانی وبلاگ انتقادی و پرخواننده رادیوساوه به نام (م-ف) که با شکایت سرکار خانم دکترمیرگلوبیات نماینده مردم ساوه در 14 مرداد ماه سال 1393 پس از آنکه منزلش برای دومین بار توسط مأموران بازرسی و بخشی از وسایلش توقیف شد و به زندان افتاد در مطالبش از اصلی ترین منتقدان عملکرد خانم دکتربیات بود.
    در اینجا یکی از آخرین مطالب او را که مدعی بود از طرف خوانندگانش ارسال شده می خوانیم. مطلبی که به اعتقاد ساوجی ها خشم خانم دکتر را برانگیخت تا فوراً از دادستان ساوه بخواهد صدای اعتراض رادیوساوه را برای همیشه خفه کند و قضاوت را بر عهده وجدان آگاه خوانندگان می گذاریم:

    چند سئوال از نماینده مردم ساوه

     مطلب زیر را یکی از خوانندگان ارسال کرده که شامل سئوالاتی از خانم بیات نماینده مردم ساوه در مجلس است. طبق روال همیشه، سئوالات و شبهات مطروحه در این نامه را بنده، به هیچ عنوان تأیید یا تکذیب نمی کنم. دفتر نماینده محترمه هم می تواند چنانچه جوابی دارد ارسال کند تا در همین قسمت منتشر کنیم. شما هم در پایان ، نظرتان را بنویسید تا منتشر شود. حالا نامه وارده را با هم میخوانیم:

    برادر جان سلام
    چندی قبل در پی مخالفت شدید خانم دکتر میرگلوبیات با دکتر صالحی امیری برای تصدی پست وزارت ورزش و جوانان و همچنین اختصاص بخشی از وقت خود به آقای الیاس نادران که منجر به ایراد تهمت های اثبات نشده ای به یکی از سربازان انقلاب اسلامی گردید، مطلب زیر را آماده کرده و سعی کردم یکی از نشریات محلی استان آن را چاپ کند، اما خوب خودت بهتر از من حال و هوای این گاه نامه های رنگی را می دانی ... بگذریم.

    پس از آن که شنیدم ایشان در دعوت از دکتر زاکانی (برای سخنرانی در ساوه) که از افراطی ترین مخالفین دولت است نقش پررنگی داشته تصمیم گرفتم مطالب را برای شما ارسال کنم. اگر صلاح دانستی در صفحه اصلی قرار بده شاید این خواهر محترممان بدان توجهی نمودند:
    آیا وقت نقد عملکرد نماینده ساوه در مجلس شورای اسلامی فرا نرسیده؟
    با توجه به گذشت قریب به ۳ سال از انتخاب دکتر شهلا میرگلوبیات به سمت نمایندگی مردم شهرهای ساوه و زرندیه کم کم به نظر می رسد وقت برای نقد و بررسی عملکرد ایشان فرارسیده باشد.
    از آنجا که در تمام این ماهها هرگز نشنیده ام ایشان اقدام به برگزاری یک کنفرانس خبری با خبرنگاران محلی یا منطقه ای یا... داشته باشند و از آنجا که با گردش در سایت ایشان و تلاش در فضای مجازی باز هم فقط چند مصاحبه که نه، چند سخنرانی در رابطه با مسائل سیاسی آن هم در سطحی فوق العاده غیر تخصصی و یا نهایتاً اظهار نظر در مورد برخی پروژه های روستایی یا گزارش بازدید از فلان منطقه و چنین چیزهایی یافت نمی شود و خلاصه اینکه ما مردم اصلاً اطلاعی از عملکرد ایشان نسبت به وظایف قانونی در جایگاه حقوقی نمایندگی مجلس نداریم که بخواهیم آن را نقد و بررسی نماییم!!
    لذا برای شروع کار و از آنجا که ایشان هرگز تن به یک گفتگوی علنی با پرسشگری از جنس مردم نداده اند و یا حداقل بنده نه دیده ام و نه شنیده ام که چنین کرده باشند لذا با سلسله پرسشهایی از ایشان شروع می کنیم، انشاءا.. خود را در برابر مردم پاسخگو بدانند و به هر نحو که صلاح می دانند پاسخ دهند که بعد از آن پاسخ ها امکانی برای بررسی و نقد عملکرد این خواهر بزرگوار ایجاد خواهد شد.
    ۱- شما تحصیل کرده پزشکی و متخصص زنان و زایمان هستید و تا آنجا که در سوابق و زندگی نامه شما دیده شده حتی در دوران دانشجویی که همزمان با اوج فعالیت های سیاسی و اجتماعی دانشگاهها بوده نه خودتان عضو یا طرفدار هیچ تشکلی بوده اید، نه همسر محترمتان اهل سیاست یا دفاع مقدس بوده اند. لذا سئوال این است: تصمیمات سیاسی و... بجز حوزه تخصصی خود را چگونه اتخاذ می کنید؟ آیا با کسانی مشورت می نمایید؟ آیا حاضرید نام مشاورین خود را برای مردم حوزه انتخابیه ای که به وکالت ایشان رأی می دهید، بیان فرمایید؟
    ۲- اقدامات شما برای مبارزه با مفاسد بزرگ اقتصادی در دولت قبل چه بوده؟  آیا اصولاً از این جریانات مطلع بودید؟ آیا در نطق پیش از دستور، تذکر و سئوال از وزرا یا دیگر ابزار قانونی نمایندگان برای دفاع از حقوق مردم استفاده کرده اید؟ اگر بله کی و کجا و چرا خبر آن را به موکلین اعلام نکرده اید و اگر خیر چرا در برابر این همه مفسده سکوت کرده اید؟
    ۳- در دوران رأی به کابینه دکتر روحانی چرا در موافقت و مخالفت با هیچ وزیری سخن نگفتید؟ آیا برای این کار نزد هیئت رئیسه ثبت نام کردید؟ اگر بله در موافقت یا مخالفت با چه کسانی؟  
    ۴- آیا در هیچ هیئت تحقیق و تفحصی عضو هستید؟ آیا هرگز درخواست تحقیق و تفحص از جایی ارائه کرده اید؟ اصولا با چه مکانیسمی سعی کردید در برابر بی قانونی های دولت قبل بایستید و  از حق مردم کشور دفاع کنید؟ در دولت قبل از چند وزیر سئوال کردید ؟ از چند پاسخ قانع شدید و چند سئوال را به صحن علنی فرستادید؟ در این مدت کوتاه دولت جدید چطور؟
    ۵- سرکار خانم آیا شما هم زمان با مسئولیت سنگین و طاقت فرسای نمایندگی مجلس به حرفه پزشکی اشتغال دارید؟ آیا همچنان اقدام به عمل جراحی میکنید؟ آیا زمانی را که در هفته و ماه به حرفه اصلی خود اختصاص می دهید به مردم اعلام می کنید؟ آیا این کار به وظایف نمایندگی شما آسیب نمی رساند؟ آیا دغدغه های جامعه و کاستی ها و نگرانی های کشور اجازه تمرکز لازم در انجام جراحی ها را به شما می دهد؟
    ۶- سرکار خانم آیا حاضرید در مورد شغل همسر محترمتان به مردم حوزه انتخابیه توضیح دهید که آیا قبل و بعد از انتخاب شما تغییری کرده یا خیر و یا در حجم پروژه های دریافتی از وزارت نفت تفاوتی رخ داده یا نه؟  و اینکه آیا سکوت در مقابل تاراج دارایی های مردم مظلوم کشور توسط امثال بابک زنجانی ها، ارتباطی با این موضوع داشته یا خیر؟
    ۷- سرکار خانم آیا مایلید در ارتباط با موضوع مرتضوی و هدایایی که مرتضوی (رئیس سابق و مشهور تأمین اجتماعی) به برخی نمایندگان اعطا کرده بود توضیحی به مردم شهرهای ساوه و زرندیه ارائه نمایید؟
    ۸- سرکار خانم دکتر می دانم این روزها و ماهها عادت به دریافت نامه های تقدیر و تشکر با مخلوطی از بادمجان دور قاب چینی و پاچه خواری شده اید و اینطور نوشته ها خاطر مبارکتان را مکدر می کند اما خواهش می کنم از این سئوالات آشفته نشوید و خشمگین نباشید.
    به خدا نه قصد توهین و افترا دارم نه خدای نکرده قصد خدشه دار کردن وجهه شما را.
    تقصیر خودتان است که گذاشته اید این همه پرسش در ذهن موکلین شما نقش ببندد. به همه خوانندگان محترم هم اعلام می کنم اینها فقط پرسش هایی برای آگاهی است و امیدوارم پاسخهای شما باعث سربلندی خودتان و ما که به شما رأی داده ایم شود.
    باور کنید شما وکیل ما هستید و ما موکل شما. از چند حقوقدان بپرسید حق موکل بر وکیل چیست اولین آن پاسخگویی و توضیح روند کار است. به شما پیشنهاد می کنم به جای عصبانیت و ... به فکر روزی باشید که در محضر حضرت حق ایستاده اید و دهها هزار موکلتان شما را بازخواست می کنند. (جواد)

    کسی در اتوبوس می گفت جامعه عجیبی داریم ، هر رفتار لجنی را تحمل می کند ولی اصلا یک ذره آدم با سواد و چیز فهم را تاب نمی آورد ، گفتم اینجوری هم نیست ، گفت امتحانش مجانیه ، در یک جمع خانواده گی ، دوستانه و ادارات هزار بار حرف خاله زنکی بزنی و صبح تا شب جوک بگویی هیچکس اعتراضی نمی کند ولی کمی جدی در باره مشکلات بخواهی حرف بزنی یا دور و برت را خالی می کنند و خیلی صریح می گویند می خواهند سوادت را به رخ بکشی ، ولی همین آدمها به رخ کشیدن بی سوادی را چقدر دوست دارند ، نمی دانستم در جوابش چه بگویم ، اتوبوس ایستاد و من خوشحال شدم که به مقصد رسیدم ، چون خودم هزاربار این موضوع را تجربه کردم ، به قول دوستی مردم حاضر نیستند دو بار یک لباس در یک میهمانی بپوشند و در هزار میهمانی یک حرف تکراری را می زنند و حالشان هم از این تکرار بد نمی شود ، اگر جای حرف و لباس عوض می شد چه جامعه هیجان انگیزی پیدا می کردیم

    شب هنگام برای کاری به تهران می رفتم. ساعت 5:40 صبح بود که اتوبوس برای نماز ایستاد. خیلی برایم جالب بود اتوبوسی که حدود 38 نفر مسافر داشت تنها 4 نفر پیاده شدند برای نماز. البته خانمی هم پیاده شد فرزندش را به دستشویی برد و مجددا سوار اتوبوس شد.
    این کشوری که آنقدر برای دین و مذهب و نماز و دعا تبلیغات کرده چطور برنامه هایش نتیجه عکس داده است؟ مشکل کجاست؟
    مشکل از آنجایی آغاز می شود که پدر با فریاد پسر و دخترش را برای نماز صدا می زند ولی در عمل به گونه ایی دیگر در زندگی رفتار می کند.
    فرزندان برای همین نمی توانند درک درستی از هدف نماز خواندن پیدا کنند و بیشتر جنبه عادت پیدا کرده است.
    وقتی در مدارس ما به خاطر نماز نمره انضباط تعیین می شود نباید انتظار داشت محصلین درک درست از صحبت با پروردگار خود پیدا کنند زیرا برایشان نمره انضباط هدف می شود نه ارتباط با خدا.
    متاسفانه همین رفتارها است که آینده شاهد هستیم که در یک اتوبوس 40 نفری 4 نفر از اتوبوس برای نماز پیاده می شوند.

    استادی داشتم می گفت: صبحها که دکمه های لباسم را می بندم به این فکر میکنم که چه کسی آنها را باز خواهد کرد؟ خودم یا مرده شور؟

    دنیا همین قدر غیر قابل پیش بینی و پست است...
    پس تا میتوانی خوب باش و خوبی کن...!!

    مستراح رفتن ناصرالدین شاه در فرنگ

    به گزارش مرکر اسناد انقلاب اسلامی، نقل است که ناصرالدین شاه وقتی به اولین سفر اروپایی خود رفت در کاخ ورسای و توسط پادشاه فرانسه- یکی از همین لویی هایی که امروز تبدیل به میز و صندلی شده اند- از او پذیرایی شد، بعد از مراسم شام، اعلیحضرت سلطان صاحب قران به قضای حاجتش نیاز اوفتاد و با راهنمایی یکی از نوکرها به سمت یکی از توالت های کاخ ورسای هدایت شد. سلطان صاحبقران بعد از ورود به دستشویی هرچه جستجو کرد چیزی شبیه به "موال” های سنتی خودمان پیدا نکرد و در عوض کاسه ای دید بزرگ که معلوم نبود به چه کار می آید.

    غرورش اجازه نمی داد که از نوکر فرانسوی بپرسد که چه بکند پس از هوش خود استفاده کرد و دستمال مبارکش را بر زمین پهن کرد و همان جا….!حاجت که برآورده شد سلطان مانده بود و دستمالی متعفن؛ این بار با فراغ خاطر نگاهی به اطراف انداخت و پنجره ای دید گشوده بر بالای دیوار و نزدیک به سقف که در دسترس نبود پس چهار گوشه ی دستمال را با محتویات ملوکانه اش گره زد و سر گره را در دست گرفت و بعد از این که چند بار آن را دور سر گرداند، تا سرعت و شتاب لازم را پیدا کند، به سوی پنجره ی گشوده پرتاب کرد تا مدرک جرم را از صحنه ی جنایت دور کرده باشد. گویا نشانه گیری ملوکانه خوب نبوده چون دستمال بعد از اصابت به دیوار باز می شود و محتویات آن به در و دیوار و سقف می پاشد. وضع از اول هم دشوارتر می شود. سلطان، بالاجبار، غرور را زیر پا می گذارد، از دستشویی بیرون می رود و به نوکری که آن پشت در انتظار بود کیسه ای پول طلا نشان می دهد و می گوید این را به تو می دهم اگر این کثافت کاری که کرده ام رفع و رجوع کنی. می گویند نوکر فرانسوی در جواب ایشان تعظیم می کند و می گوید من دو برابر این سکه ها به اعیلحضرت پادشاه تقدیم خواهم کرد اگر بگویند با چه ترفندی توانسته اند روی سقف چنین کاری انجام دهند ...

    منبع:
    http://www.parsine.com/fa/news/112041
  • محمدحسین روانبخش
  • «دلواپسان و یاد روزهای رفته»

    دوره محمود دولتمرد و یاران یاد باد!

    داد و فریاد و شعار بیقراران یاد باد!

    وعده‌های گنده ی آن روزگاران یاد باد!

    حلقه‌های انحرافی در کناران یاد باد!

    دوره جن گیری آن نامداران یاد باد!

    «یاد باد آن روزگاران‌، یاد باد»!

    دلخوشی‌هایی که در آن دوره ما را بود‌، کو؟!

    خنده اسفندیار و‌ هاله ی محمود کو؟‌!

    ***

    دوره حرف و سخنرانی و تکرار شعار

    دوره خس بودن افراد در گرد‌ و‌ غبار !

    دوره آمارهای دلفریب و کم عیار !

    «مکتب ایرانی» و اندیشه ی اسفندیار

    سفره‌های مردم ایران پر از قول و قرار!

    بر دهان غرب‌، مشت ِ قیمت ارز و دلار!

    مادر چاوز که گاهی گریه می فرمود، ‌کو؟

    خنده اسفندیار و‌هاله محمود کو؟!

    ***

    وضع ما‌، این روزها بسیار بادمجانی است!

    حالمان ابری‌ و چشم ما کمی بارانی است

    اقتصاد ما بدون بابک زنجانی است

    «خاوری» چون یزدگرد سوم ساسانی است!

    آن معاون اول بیچاره هم زندانی است

    این مصیبت‌ها‌، همه زیر سر روحانی است

    دوره مهر و عطوفت‌، پول و حال و سود‌، کو؟

    خنده اسفندیار و‌هاله محمود کو؟!

    سلام
    شرکت نکردن عزیزان در بحث انتخابات از نظر بنده چندین علت دارد. اول اینکه خوانندگان وبلاگ شما از شهرهای متفاوت با مشاغل و دغدغه های کاملا متفاوتی هستند. اکثر نظرات حول محور اختلاف طبقاتی و مسایل اقتصادی هستند. صدها افسوس و تاسف که در همین مجال کوتاه هم کاملا مشهود است حتی افراد تحصیلکرده کاملا با مسایل اقتصادی درگیر هستند به طوری که اصلا دغدغه مسایل سیاسی روز را ندارند.
    دلیل دیگر شاید به روز رسانی دیر به دیر وبلاگ باشد که باعث میشود بحث داغی در اینجا اتفاق نیفتد. و آخرین دلیل از نظر من باز هم به نوعی همان دغدغه های اقتصادی است؛ به عنوان مثال وقتی برای ماههای متمادی کارگران منطقه در اعتراض هستند و به تازگی رانندگان هم به صنف معترضین اضافه شده اند کسی به مسله انتخابات توجهی نشان نمیدهد.
    پاسخ:
    ممنون از پیشنهادتان سعی می کنم بروزتر باشم 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی