شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

چهارشنبه سوری

  • محمد ساعدی
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

همراهان سلام


عکس/ قصه پر غصه چهارشنبه سوزی

در اثر بی توجهی به توصیه ها و هشدارهای چهارشنبه آخر سال، باز شاهد آنیم که هر ساله عده ای به طرز فجیعی می سوزند و تعدادی هم به سال جدید نرسیده سورشان به سوگ تبدل می شود.

، هر ساله شاهد آخرین سه شنبه سال و آتش هایی که در غروب و شامگاه آن به پا شده، هستیم.
 
بی شک با وجود تذکرات و هشدارهای امنیتی و پزشکی که هر ساله تکرار می شود و پخش صحنه های دلخراشی که در اثر بی توجهی به این توصیه ها رخ داده است، باز شاهد آنیم که هر ساله عده ای به طرز فجیعی می سوزند و عده ای دچار نقص عضو می شوند و تعدادی هم متأسفانه به سال جدید نرسیده و سورشان به سوگ تبدل می شود.
 
به نظر می رسد بی توجهی به عواقب کار و تنها به فکر شور و لذت آنی بودن به اضافه اینکه همه هم مدعی اند کارشان بی خطر است و تدابیر لازم را اندیشیده اند، سبب می شود که این قصه پر غصه هر ساله تکرار شود.
واقعا چه باید کرد


  • محمد ساعدی
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

تغییر مفهوم فقر؛ فقر قابلیتی   

در ادبیات جدید توسعه، فقیر به کسی گفته می شود که از قدرت انتخاب کمتر و محدودتری در زندگی برخوردار است.

تعریف رایجی که تاکنون از فقر ارائه شده، فقر اقتصادی بوده یعنی به کسی فقیر گفته می‌شد که از درآمد کمتری برخوردار باشد و البته این تعریفی محدود از فقر است. اما به همان نسبت که طی پنجاه سال گذشته در مفهوم توسعه تغییراتی ایجاد شده، معنای فقر نیز با دگرگونی و سیر تطوری همراه بوده است. توسعه از نگاه صرفاً اقتصادی و مبتنی بر تولید ناخالص داخلی (GDP)، به توسعه سیاسی و فرهنگی و تازه تر به توسعه انسانی متمایل شد تا جایی که برنامه های توسعه کشورها را زمانی موفق می دانند که به کاهش فقر بیانجامد. به همین نسبت ما امروز با تحول در مفهوم فقر مواجهیم.


امروز مفهوم فقر دیگر با فقر درآمدی و فقر معیشتی برابر نیست و از فقر فرهنگی، فقر انسانی و در دهه اخیر از "فقر قابلیتی" سخن در میان است. تعبیر اخیر از فقر را "آمارتیاسن" برنده جایزه نوبل اقتصاد مطرح کرده و نظر او و همکارانش به شاخص کاملتری برای سنجش توسعه انسانی کشورها تبدیل شده است.

قیر به شکل ساده و در معنای جدید کسی است که؛  

- دچار بی سوادی و تبعیض های جنسیتی است و به بهداشت و تغذیه سالم دسترسی ندارد.
- نمی تواند از لذت مطالعه بهره مند باشد و علاوه بر نگرانی از نداری، نگرانی های به مراتب بزرگتری همچون ترس از آینده با او همراه است.
- این فرد شاید پول و درآمد کافی هم داشته باشد اما از حضور در فعالیت های اجتماعی شرم دارد و یا عرصه مشارکت اجتماعی بر او تنگ است.

اگرچه درآمد پایین، یکی از اضلاع فقر قابلیتی محسوب می شود اما هرگز گویای همه ابعاد آن نیست. داشتن درآمد، رافع همه نیازها نیست. چیره شدن بر نارسایی های زندگی پیچیده امروز صرفاً با درآمد بیشتر ممکن نیست چه بسا با داشتن پول نتواند این نیازها را برطرف کند.

دولتها و ساختارهای اقتصادی و سیاسی که برای نجات شهروندان خود از چنگال فقر، توجه و تمرکز خود را بر افزایش سطح درآمدی مردم معطوف کرده اند، کار اساسی به پیش نبرده اند چرا که زمینه تولید فقر را نشانه نرفته اند. چه بسا کشورهای نفتی که توانسته اند بر فقر درآمدی عموم اقشار غلبه کنند اما فقر قابلیتی همچنان سایه سیاه خود را بر سپهر جامعه و زندگی مردم گسترانده است.
جان کلام اینکه:

- شهروندی که حق اظهار نظر ندارد، فقیر است.
- کسی که قادر به دفاع از حق خود نیست، فقیر است.
- شهروندی که از دسترسی آزاد به اطلاعات محروم باشد، فقیر است.
- شهروندی که به دلیل جنسیت خود از حقوق برابر اجتماعی محروم می ماند، فقیر است.

و اما عریان ترین جلوه "فقر قابلیتی" این است که فرزندانی که در طبقه محروم جامعه متولد می شوند، از فرصت های اجتماعی همسالان خود در طبقات متوسط و مرفه محروم  باشند.




  • محمد ساعدی
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

چند روز پیش فیلم مستندی از روستای اسماعیل آباد کوچکلو از جاده اختر آباد که به بخش قطعه چهار شهرستان زرندیه خوانده می شود و فاصله ی چندانی تا شهر یار ندارد  از سیما پخش شد .که در آن اوضاع آشفته و درهم بر هم و فقیرانه سی خانوار از جامعه ما به تصویر کشیده شد.وبعد از پخش این فیلم  اعتراضات گسترده ای در شبکه های مجازی شروع شد. از جمله معترضین گروه وزین زرندستان که منهای حقیر اکثرا از تحصیل کردگان درون شهرستانی وبرون شهرستانی هستند بود .خدا حفظشان کناد. از جمله منتقدین حقیر بودم . و همچنان بر نوشته وانتقاداتم اصرار دارم. انتقادات که بالا گرفت

 جناب مهندس کردی به عنوان پاسخگو وارد شدند و از رسیدگی به این مردم و مظلوم توسط سازمان عشایری  فرمودند .و به نکات دقیقی نیز اشاره داشتند به عنوان یک شخص حقیقی حاضر در فضای مجازی از پاسخگوی بودن جناب فرماندار تشکر می کنم .با این توضیح که  سوالاتی ذهنم را آشفته کرده است . که چرا گزیده ای از مستند که کلا فقر و فلاکت و نداری را داشت پخش شد؟و چرا از آبرسانی توسط سازمانهایی مانند سازمان عشایری حرفی به میان نیامد ؟

وسوال اساسی من این است با این بودجه اختصاصی از اراک که آقای فرماندار رسانه ای کردندوبا این پراکندگی روستایی و خشکسالی و نداشتنهای فراوان تاریخی و جغرافیایی .جناب آقای استاندار عزیز استان مرکزی  هیچکاری نمی شود برای این قشر محروم و مظلوم کرد؟لطفا توجه

بفرمایید.و اما

بابک خانی که به اعدام محکوم شد

چند ساله پیش بود دقیقا یادم نیست . تحقیق هم نمی کنم اصلا روز و ماه و سالش هم برایم مهم نیست ولی به یاد دارم که برای افشا بابک خان و دوستان فضای مجازی سنگ تمام گذاشت .نوشتند و نوشتند تا بابک از اسب سفید رویاهایش به اتاقی در اوین منتقل شد . اینکه بابک خان را دوستانی است بس گردن کلفت و دم کلفت بر کسی پوشیده نیست و پوشیده هم نخواهد ماند . و روزی روزگاری پرده ها کنار خواهد رفت . و دستها و پاها پشت پرده یکی پس از دیگری معلوم خواهند شد که درآن شکی نیست. یک اشاره کوتاه و عرضم تمام

روزنامه وقایع التفاقیه» وابسته به حزب ندای ایرانیان در گزارشی به حکم اعدام باباک زنجانی می پردازد. این روزنامه در این گزارش با عنوان«از سکوی نفتی تا سکوی اعدام» می نویسد: « روزی که مدیران جوان چند وبگاه خبری، «بابک مرتضی زنجانی» را به اتهام اقتصادی متهم کردند، کمتر کسی فکرش را می‌کرد، حکم اعدام برای مرد جنجالی فساد نفتی و دستیارانش صادر شود. بابک زنجانی آن‌طور که سخنگوی دستگاه قضائی کشور می‌گوید، به‌همراه دو متهم دیگر این پرونده در دادگاه بدوی محاکمه و دادگاه، این سه متهم را مفسد‌فی‌الارض تشخیص داده و به اعدام محکوم کرده است. بنابر حکم دادگاه آنها علاوه‌ بر اعدام، به رد مال شاکی و شرکت ملی نفت ایران و جزای نقدی یک‌چهارم پولشویی محکوم شده‌اند.»

  • محمد ساعدی
  • ۰
  • ۰

تحلیل 1

یا لطیف

همراهان سلام

کمتر کسی را سراغ دارم که  جناب مستطاب قاضی پور نماینده محترم مردم ارومیه رانشناسد . ایشان اگرچه  ساده زیست است ودردفتری در ساختمان مجلس در زمانی که در تهران هست سکنا گزیده .( شواهد و قراین و عکس و تصاویر در فضای مجازی)ولی اعمال و رفتاری دارد دون شان  یک قانون گذارو کم نیست سخنان منسب به ایشان که در خور نمایندگی مردم غیوری  که قریب به یک سال در کنارشان بوده ام و از همه مهمتر ملاک خوبی از این مردم دارم که مرحوم استاد افشار استاد زبان و ادبیات فارسی دردوره دبیرستانم می باشند که عزیزان هم دوره ای در قبل و یک سال بعد از انقلاب حتما با درس و بحث ومتانت و ادب ایشان آشنای هستند

.خدایش رحمت کناد و همه را و بخصوص این حقیر سر را پاتقصیر را به راه راست هدایت کناد . و برهمین اساس یک راست سراغ تابناک می روم و چند تحلیل فرا جناحی انتخاب  و دعوت می کنم با کلیک  برروی متن داخل پرانتز  ذیل کاریکاتور با من همراهی کنیدبا درود برشما و

آقای قاضی پور این گفتار و کرداردر شان یک نماینده مجلس نیست لطفا خودت را جمع کن

  • محمد ساعدی
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

همراهان سلام

یکی ازپرشورترین انتخابات در ادوار گذشته  به خوبی و خوشی برگذار شد الحمد لله والمنه

در این .انتخابات  به نظر این حقیر مردم با ارایشان حرف زدند . فارغ از هر حزب و جناحی پرشوری و حضور حماسه ای  قابل تقدیر است .

چه کسی توانایی تحلیل  پرشورو حضور حماسی مردم در تهران را را دارد؟

.وایضا! مازندران و خراسان و. را ؟

قطعاهیچ کس.

چند روزی است که بیشترتحلیلهای تحلیل گران هردو جناح را می خوانم چند بارهم میخوانم . یادمان نرفته که چند تن از نمایندگان پرسروصدای مجلس  که جز حذف رییس مصلحت نظام  مطالبه دیگری نداشتند حذف شدند و واین مهم در تهران نمود بیشتری داشت

مردم در این انتخابات پیام بزرگ و پیام مهمی داشتند و امیدوارم این پیام  رسای مردم آنگونه که هست مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد

و آنگونه که بوجود آمد قدر دانسته شود

. لطفا دریابید این حرف مردم را آنگونه که گفتند .نه هرکس حکایتی به تصور خودش. حزبش جناحش .

سعی میکنم چند متن از تحلیلهای هردوجناح را انتخاب کنم . و به مرور قرار دهم . .

اما انتخابات در ساوه وزرندیه :

تعداد شعبات :187


تعرفه مصرف شده: 131280:


رای داخل صندوقها :131173

کل ارای مآخوذه:131061:

که با این حساب و از آنجایکه هیچکدام از نامزدها حد نصاب لازم را نیافتن انتخابات در این دوشهرستان به مرحله دوم کشیده شد تا با:


1---میرگلو بیات شهلا:23881

2----منصوری محمد رضا :22763

در اردیبهشت ماه سال آینده  یک بار دیگر مردم در شعب اخذ رای حاضر و از بین این دو بزرگوار با سلام صلوات یکی را برای چهارسال نمایندگی خود در مجلس برگزینند ..
مردم ممنون .مردم خدا قوت . مردم درود برشما . مردم.مردم ..


سپاس که شهرخوبان را فراموش نمی کنید و ممنون که همیشه هستید حتی اگر من نباشم

بابت همه پیامهایتان در خصوصی و ..ممنون بابت همه چیز ممنون

ممنون که هستید درود برشما

با احترام و ارادت محمدساعدی


  • محمد ساعدی
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

همراهان سلام . سپاس برای همه چیز

چند روزی دیر خدمت رسیدم و علتش

یکم :فوت پدر بزرگ مهربان و دوست داشنتنی عروسم الهام بانو به نام مرحوم حاج فضل الله چکیده  که جادارد این مصیبت را به عروس گلم و آقا میلاد و خانواده چکیده  و انوری و فیروزبخت و تمام داغدیدگان تسلیت عرض  کنم و رحمت غفران الهی برای عزیز سفرکرده ی شان و صبر اجر برای عزادار را ازخداوند بزرگ مسئلت نمایم .

و دوم  هم حاضر شدن در متینگها و رصد انتخابات و این که چه خواهد .....شددرد سرتان ندهم

پستی که در ذیل تقدیم می کنم را برای نمایش درآینده در نظر گرفته بودم و قرار بود که در روز سه شنبه در صفحه اصلی نمایش داده شود که نشد که بشود ناچارا با کمی تغییرات امروز تقدیم می کنم

با این تذکر مهم که این چند ساعت باقی مانده قضا ندارد و مهمترین شکل قضیه حضور سبز مردم است که من به احترام فرد منتخب این مردم خوب می ایستم

این  استدلال، بسیار در گفتگوهای سیاسی دیده میشود. شعار «کیهان، اسرائیل پیوندتان مبارک» یا «با این گفته ها خوراک رادیوهای بیگانه را فراهم کردید»، «این رفتارها آب ریختن به آسیاب دشمن است» و .... این استدلال یک استدلال تمام نیست و نمیتوان از همسویی و یا واکنش یکسان فرد و دشمن پی به بطلان یا درستی عقیده و گزاره برد. دلیل ساده و روشن ناتمامی و نادرستی این استدلال، موارد فراوانی که در طی تاریخ میان فرد و دشمن همسویی و همدلی بوده، اما عقیده و رفتار درست بوده است.


ناپلئون در ۱۸۱۲ با سپاهی ششصدهزار نفره به سوی روسیه آهنگ جنگ کرد. سرعت پیشروی ناپلئون بالا بود و نیروهای روس با مقاومت اندکی مدام در حال عقب نشینی بودند.

 تاکتیک عقب نشینی روسها با اعتراض اشراف و برخی بزرگان دربار الکساندر اول مواجه بود. آنها این عقب نشینی را به معنای پیروزی دشمن و نفی عزت روسیه و از دست دادن خاک میدانستند؛ اما سران سپاه روسیه که از قدرت برتر سپاه ناپلئون آگاه بودند، آگاهانه به عقب نشینی ادامه میدادند. روسها پیش از عقب نشینی در هر منطقه ای، مزارع و آذوقه های آنجا را میسوزاندند و سپاه گران ناپلئون به آذوقه جدید دست نمی یافت.

آذوقه به پایان رسید. بدون شلیک گلوله ای از سوی روسها، شصت هزار نفر از سپاه ناپلئون مرده بودند. اسبها چیزی برای چرا نداشتند و بر زمین می افتادند. مشاورین ناپلئون خواستار بازگشت شدند و هشدار دادند بزودی سواره نظام نابود خواهد شد. اگرچه ناپلئون ابتدا سخن مشاوران را پذیرفت؛ اما با متهم کردن آنان به همسویی با روسیه به حرکت خود ادامه داد.

 در سپتامبر به رودخانه مسکو رسیدند با سپاهی ۱۳۰ هزار نفره. در نبردی یک روزه روسها با آنکه شکست نخورده بودند، عقب نشینی کردند و سپاه ناپلئون باز هم پیش رفت. پس از هفت روز به مسکو رسیدند و وارد شهر شدند. اگرچه انتظار داشت روسها از مسکو دفاع کنند، اما او به سادگی وارد کرملین شد. فردای ورود به مسکو، شهر در آتش سوخت. یک ماه در مسکو ماندند و بدون اینکه از الکساندر پیامی دریافت کند، تصمیم به بازگشت گرفت؛ زمستان فرارسیده بود. زمستان همیشه سلحشوری شکست ناپذیر برای روسیه بوده است.

  گفته میشود از سپاه ۶۰۰هزار نفری او، تنها سی هزار نفر به خانه بازگشتند. روسها بدون مقاومت و بدون درگیری مهمی، پیروز شده بودند. اگرچه عقب نشینی، به گمان برخی درباریان همسویی با دشمن بود؛ اما تاکتیکی برای پیروزی روسها بود و آغاز سقوط ناپلئون. شاید بعدها ناپلئون پیش خودش میگفت ای کاش به مشاورانش گوش میداد و در میانه راه بازمیگشت؛ حتی اگر آن عقب نشینی موجب شادی روسها میشد.

خیلی ساده میتوان گفت؛ نه هر شادی دشمن مساوی راه اشتباه ماست و نه هر غم دشمن برابر درستی شیوه ماست. این یک مغالطه است که بگوییم چون دیدگاه تو همسو با دیدگاه دشمن است، پس دیدگاه تو نادرست است. یا چون دشمن از این شاد شد، پس اشتباه است. البته این بدین معنا نیست که واکنش دشمن به تمامه نفی شود.

باید به واکنش دشمن توجه داشت؛ اما از آن واکنش نمیتوان به یک نتیجه قطعی رسید. اگر اینگونه باشد، تبادل اسرای ایران و عراق پس از جنگ، رفتاری نادرست بود؛ چون صدام که دشمن ما بود، از آن راضی و خشنود بود. میتوان اسم این مغالطه را «واکنش دشمن» یا حتی «مغالطه آب ریختن به آسیاب دشمن» نامید. راستی! چرا هنوز آسیابهای دشمن آبی است؟



کانال مغالطه

  • محمد ساعدی
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

روس‌ها در برابر انبوهی از منفعت های مادی و معنوی که به دست آوردند تنها یک امتیاز دادند. ولیعهدی عباس میرزا و رساندن او به تخت سلطنت را تایید کردند اما در عمل اتفاق نیفتاد چون قبل از فتحعلیشاه درگذشت.
ترکمنچای 188 ساله شد؛ چی دادیم، چی گرفتیم؟مهرداد خدیر- «‌اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران از جانب خود و از جانب ولیعهدان و جانشینان به دولت روسیه واگذار می‌‌کند:

 - تمامی اُلکای نخجوان و ایروان را خواه این طرف روس باشد خواه آن طرف.

 - اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اَخلاف و ولیعهدان سریرِ سلطنت ایران تمامی اُلکا و اراضی و جزایری را که در میانه خط حدود معینه در فصل مذکوره فوق و قلل برف دار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را، چه خیمه نشین، چه خانه دار که از اهالی و ولایات مذکوره هستند واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت می داند.

- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران، به تلافیِ مصارفِ کثیره که دولت روسیه را برای جنگ واقعه بین الدولتین اتفاق افتاده و همچنین به تلافی ضررها و خسارت هایی که به همان جهت به رعایای دولت روسیه رسیده، تعهد می کند که به واسطه دادن مبلغی وجه نقد آنها را اصلاح نماید و مبلغ این وجه بین الدولتین به ده کرور تومان رایج قرار گرفت که عبارت است از 20 میلیون مناط سفید روسی و چگونگی در موعد و رهائن فصول این وجه در قرار داد علیحده که همان قدر قوت و اعتبار خواهد داشت ... معین خواهد شد.»

  امروز 21 فوریه 2016 دقیقا 188 سال از عقد معاهده ترکمنچای می گذرد. به تاریخ خورشیدی البته معادل اول اسفند 1206 می‌شود. هر چهار سال یک بار بین سال هجری خورشیدی و سال میلادی خورشیدی یک روز فاصله می افتد و به این خاطر امروز 21 فوریه معادل دوم اسفند است.

  آن قدر این ترکمنچای تلخ است که ترجیح می دهیم مناسبت تاریخ میلادی را برای آن ذکر کنیم.

در دوران حکومت فتحعلی شاه دو دوره جنگ بین ایران و روسیه درگرفت که اولین مواجهه ایران با غرب در دنیای جدید به حساب می آید. اطلاق اصطلاح « غرب» به خاطر تعلق روسیه به دنیای مسیحی است. (البته ایران در جنگ با چالدران نیز با واقعیت های دنیای تازه آشنا شده بود اما عثمانی اگرچه رقیب ایران بود اما در اردوی غرب تلقی نمی شد).
 
  در هر دو جنگ ایران شکست خورد. پس از شکست دوم در 21 فوریه 1828 میلادی ( اول اسفند 1206 خورشیدی) عهد نامه ای بین ایران و روس در قریه ترکمنچای به امضا رسید که از قرارداد گلستان هم شوم تر بود. ( در قرار داد گلستان، گرجستان و آبخازی و داغستان به روس ها واگذار شد).

  به موجب عهد نامه ترکمنچای ولایت های ایروان و نخجوان به روسیه واگذار و مرزهای تازه ای تعیین شد.

  همچنین علاوه بر غرامتی که ایران پرداخت، حق کشتی رانی مجددا در دریای خزر بار دیگر برای روس ها تایید شد. به علاوه اتباع روسیه در ایران از مصونیت قضایی (‌کاپیتولاسیون) برخوردار شدند.

  روس ها حتی در این قرارداد الزام سفیرشان به پوشیدن جوراب مخصوص قرمز رنگ ( یا نوعی پاپوش قرمز رنگ) در حضور پادشاه ایران را که از زمان صفویه اعمال می شد برداشتند.

  روس ها در برابر انبوهی از منفعت های مادی ومعنوی که به دست آوردند یک امتیاز دادند: ولیعهدی عباس میرزا و رساندن او به تخت سلطنت را تایید کردند که در عمل اتفاق نیفتاد!

  با این که همواره از قرارداد ترکمنچای با صفت «ننگین» یاد می شود اما در سال های اخیر برخی از کارشناسان از منظری واقع بینانه‌تر تحلیل می‌کنند و دو نکته را به یاد می آورند: یکی تفاوت قدرت نظامی یک امپراتوری در عصر مدرن و کشوری که هنوز پا به روزگار مدرن نگذاشته بود و دیگری این که یکی از امضا کنندگان قرارداد، عباس میرزاست که از چهره های شهره به خدمت و وطن‌دوستی است و نشان می دهد انگار چاره دیگری جز پذیرش نبوده و خدا را باید شکر کرد که روس‌ها بیش تر پیش روی نکردند! یا نوبت بعد و پس از قتل گریبایدوف همه خاک ایران را به توبره نکشیدند!
 
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*اُلکا واژه ای است تُرکی به معنی سرزمین
با تشکر از پایگاه خبری عصر ایران
  • محمد ساعدی