شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

یا لطیف


دگردیسی خانواده ایرانی در گفت وگو با آرش حیدری، مدرس دانشگاه: خانواده کانون تخلیه بحران های اجتماعی شده/ جایی در ساختار می لنگد!

 می خواستم با  استناد به آمار و ارقامی که این روزها در جراید نوشتار ودیداری خود نمایی می کند که در آن به میزان نفوذ برخی کانال های ماهواره ای و تاثیرات مخرب آن بر خانوادههای اصیل ایران زمین بپردازم  و قدری درد دل کنم  .جای بسی تاسف است که شاهد باشیم فرهنگ ناب وکهن ایرانی با سابقه بیش از  هفتهزارسال که هزارو چهار صد آن توام شده  با فرهنگ غنی قرانی واسلامی و خاندان مطهر رسالت و امامت  این چنین با نسیم مرداک یهودی و اردوغان و دوستان به چنین شکل و شمایلی در آید

جای گله بسیار هست و جای شکوه فراوان واقعا چرا ؟در این بخش پای صحبت استاد آرش حیدری می نشینیم و  واین بحث را در اینده پی می گیرم ودر صورت تمایل از عزیزان می خواهم بدون اهانت در این بحث مشارکت کنند  یا حق


دگردیسی خانواده ایرانی در گفت وگو با آرش حیدری، مدرس دانشگاه: خانواده کانون تخلیه بحران های اجتماعی شده/ جایی در ساختار می لنگد!

پ .ن از خوانندگان عزیز مشارکت در بحث را تقاضامندم کمی هم به بحث ورود کنیدلطفا

با تشکر فراوان ازهمراهان و نظرات آنها که بخشی قابل تایید بود وبخشی نیز نیاز به جوابیه وتوضیح  داشت  که به مرور تایید می کنم  به دوستمان که تقاضای درج نظر در صفحه اصلی را داشت عرض می کنم که فعلا مقدور نیست..

  • ۹۴/۰۴/۳۰
  • محمد ساعدی

نظرات (۲۱)

  • روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه
  • سلام علیکم
    استاد بنر مربوطه را دیدم برای یک نفر است نه چند نفر آن هم در 16 متری امیری نبود و در یکی از خیابان مجاور(جرجانی) که منتهی به 16 متری امیری است در ضمن من هر روز از این مسیر عبور می کنم و پیاده روی دارم به جز همان خیابان مربوطه که یک بنر نصب شده و و جلو منزل مرحوم چند بنر تسلیت چیزی وجود نداره شاید مابقی برای فرعی هایی باشند که در دید نباشد اما مربوط به 16 متری نیست و یک حجله در همان خیابان جرجانی دیدم. ضمن اینکه 16 متری امیری یا شهید سبحانی طول مسافت حدود 3 کیلومتر است خیابان جرجانی در ابتدای 16 متری و سی متری جی در انتهای آن کمی پایین تر از کمیل قرار دارد و این دو هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارند خود سی متری جی حدود 3 کیلومتر و خیابان جرجانی از ابتدا تا انتهاحدود 3  کیلومتر است. این دو خیابان هم عرض و در امتداد یکدیگرند و هر دو به خیابان قزوین منتهی می شوند در ضمن این آقا اشاره به هفت مرگ داشت در حالی که اصل خبر چهار نفر بوده.
    پاسخ:
    سلام علیکم  ممنون لینک خبرش را گذاشته بود علی ایحالا ممنون از شما که به ماسر می زنی  خوب باشید از فرماندار و رفتنش ومعرفه فرماندار جدید مطلعید ؟؟ درجریان باشید فرداشب شورا شهر وشهردار جهت پاسخگویی در مسجد علی بن ابطالب  هستند ممنون زنده باشید
  • عزای عمومی
  • http://www.baharnews.ir/vdca6ina.49nm615kk4.html
    پاسخ:
    سلام علیکم لینک را باز کردم ممنون از شما
    مورد توجه برادر بزرگوارمان در هیت عاشقان  ثار الله ممنون لطفا
    همچنان با ما باشید
    سربازی که یا داشتن نوه در حال خدمت در ناجا است
    لینک این خبر را قرار میدهم که اولا بخوانید وبدانید اگرچه خوانده اید ودانسته اید برخیها در این کشور جبهه ها پر کرده اند سربازخانه ها را پرکرده اند وبرخی مثل ادمکهای فوتبال براحتی تمام قوانین را دور زده اند راستی چند فلج مغزی در تیمهای رده بالا وپرطرفدار فوتبال در حال بازی با آبرو قوانیند و چند میلیارد در آمد سالیانه دارند و به تیم ملی هم دعوت می شوند کلی هم طرفدار دارند وبه ریش قانون می خندند؟حتما به اطلاعتان می رسانم راستی بدوستتان که هیت عاشقانند بفرما کمی بیشتر دقت بفرمایند حتما می بینند البته ازاینگونه مباحث استقبال نمی کنم من چه با فلان آقایی که هزاران میلیارد را یکجا شاید نخورده ویکجا شاید برنداشه باشد هم بحث ندارم چه برسدبه این دوستمان که صادقانه عاشق است و عاشقانه صادق تازهمن که ننوشته بودم
     لطفا خودتان پیگیری کنید در جراید

    روزها خبرهایی از شگرد جدید سارقان در سرقت از اموال مردم به گوش می‌رسد که نه تنها موجب تعجب شده بلکه انسان را به فکر می‌برد که اگر خلاقان این گونه سرقت‌ها ذهن خود را در مسیری غیر از ارتکاب اعمال مجرمانه معطوف می‌کردند، چه نابغه‌هایی می‌شدند.

    به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- منطقه مرکزی- مهمانان یک جشن عروسی در ساوه پس از پایان مراسم و در حالی که شب از نیمه‌گذشته و برای استراحت آماده می‌شدند، گرفتار شبیخون سارقان شده و مقداری از طلا، جواهرات و نیز وجوه نقد آنان به سرقت رفت.

    شگرد سارقان برای ارتکاب این نوع سرقت به ظاهر ساده اما فریبنده، از زمانی آغاز می‌شود که به گفته صاحب منزل مورد سرقت قرار گرفته، عده‌ای موتورسوار اقدام به مشایعت کاروان عروسی و خودروی حامل عروس و داماد کرده و با شناسایی میهمانان عروسی و محل استقرار شبانه آنان، نقشه خود را عملی کردند.

    مالباختگان در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا به بیان جزئیات این شگرد جدید سارقیان پرداختند و به موتورسواران مشایعت‌کننده کاروان عروسی مظنون بودند.

    یکی از مالباختگان که از اقوام خانواده داماد بود، گفت: ساعت حدود سه بامداد بود که مهمانان برای استراحت آماده می‌شدند و به دلیل خستگی ناشی از مراسم عروسی زود خواب‌شان می‌برد.

    علی مطهری افزود: به دلیل این که حدود 40 نفر از مهمانان در یک منزل مستقر شده و بعضی از آنان برای اولین بار بود که با یکدیگر آشنا می‌شدند، لذا سارقان از این موقعیت استفاده کرده و پس از به خواب رفتن آنان وارد منزل می‌شوند.

    وی ادامه داد: سارقان هم شلوارهای مردانه مهمانان را با خود به سرقت بردند و هم طلا و جواهرات موجود در کیف‌های زنانه مهمانان را دستبرد زدند.

    مطهری افزود: سارق در حین سرقت از طبقه‌ای که زنان در آن در حال استراحت بودند، پای یکی از مهمانان را لگد می‌کند و او از خواب پریده و سارق معذرت‌خواهی می‌کند که همین موضوع باعث می‌شود تا مهمان فکر کند صاحبخانه است و برای برداشتن رختخواب آمده است، اما سارق از ترس لو رفتن فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد و به طبقه پایین می‌رود.

    به گفته وی، در جریان این سرقت بالغ بر 150 میلیون ریال وجه نقد و طلا و جواهرات به سرقت می‌رود و مالباختگان که برای ادای فریضه صبح از خواب برمی‌خیزند با ابراز تعجب از این شگرد سارقان، از طریق تماس با پلیس 110 مراتب را به نیروهای انتظامی انعکاس می‌دهند.

    بنابر اظهارات مالباختگان با گذشت بیش از 24 ساعت از وقوع این سرقت و با وجود مراجعه ماموران انتظامی به محل وقوع سرقت و تنظیم صورت‌جلسه، تاکنون اقدام عملی برای دستگیری سارقان انجام نشده و حتی از شاکیان نیز برای تشکیل پرونده و انجام تحقیقات تکمیلی دعوت بعمل نیامده است.

     شبیخون سارقان به کاروان عروسی
    اجتماعی  9:50:57 1394/05/03

    945-884-5 کد خ

    در سوگ دکتر اصغر پیرزاده
    او به تازگی پدر شده بود. دورادور شناخت نسبی از او داشتم. بیشتر خانواده همسرش را می شناختم. واقعا عجب دنیای بیخودی . در میان این همه خبر خوب امروز، این خبر حسابی ناراحتم کرد.
    صبح روز پنج شنبه اول مرداد، در حادثه‌ای خونین، دکتر اصغر پیرزاده، یکی از پزشکان سرشناس و استاد و متخصص آنکولوژی (سرطان شناسی) در اردبیل به ضرب چاقو مجروح شد ولی تلاش ها برای نجات جانش بی ثمر بود و در نهایت جان باخت تا اعتراض پزشکان این شهر را به همراه داشته باشد چراکه قاتل جوانی بوده که همراه یک بیمار معرفی شده‌ است.
    وی بر بالین یک بیمار سرطانی در منزلش حاضر شده بود و در آنجا با چند ضربه چاقو مجروح شد. قاتل پس از ضرب و جرح پزشک، وی را به بیمارستان فاطمی رسانده که متاسفانه تلاش برای احیای وی به جهت شدت جراحت وارده بی نتیجه بوده و دکتر پیرزاده به قتل رسید. علت این امر نیز در بررسی های ابتدایی، اصابت چاقو به قلب پزشک و پارگی بطن راست قلب وی عنوان شده است.
    هنوز انگیزه قاتل معلوم نیست. با هر انگیزه ای که باشد. یک پزشک و نخبه بزرگ این مملکت کشته شده . یک کودک یتیم و چند خانواده محترم عزادار شد. به همین راحتی! با یک چاقو!!!!
      دکتر مهدی اصولی  که زمان تلاش برای احیاء دکتر پیرزاده در بیمارستان حضور داشتند،کمی بعد از احیای ناموفق و فوت دکتر پیرزاده این شعر رو سرودند :

    نیگران اولما

    نیگران اولما جانیم ساچین گؤزل دیر گئنه ده
    تکجه بیراز قاریشیب
    تکجه بیراز خانیمینین بارماقلاری ایستیر داراسین
    نیگران اولما
    تکجه بیراز آغاریبسان
    تکجه بیراز cpr اوتاغینین کفی آیاق_باش قانا بویانمیش
    تکجه بیراز آغ کؤینه یینه قیپ قیرمیزی گون باتان چاغی یاییلیب
    الیمده و بارماغیمدا دیمیش قانین نفسی وار
    بیراز دا روپوشومون اته یینده
    روپوش کی قرار دئییل همشه آغ آپپاغ اولسون
    اوره یین کیمی آغ
    اوزون کیمی آغ
    بیلیرسن نئجه آغ؟
    قیشدا ایلک دؤنه اردبیله دوشن قار دنه سی کیمی آغ و تمیز
    نیگران اولما تمیز سن تمیز
    همشه کی کیمی تمیز
    تکجه بیراز گولوشون دوداغیندا قورویوب
    نیگران اولما جانیم
    نیگران اولما


    نگران نباش
    نگران نباش عزیزم موهایت خوشگلند هنوز هم
    فقط کمی پریشان است
    فقط کمی سرانگشتان خانمت را میخواهد تا شانه شود،،،
    نگران نباش
    فقط کمی رنگت پریده است
    فقط کمی سرتاسر اتاق احیا را خون فرش کرده است
    فقط کمی پیراهن سفیدت سرخ سرخ است مثل خورشید وقت غروب
    در سرانگشتانم ، خونت هنوز نفس دارد
    کمی هم آستین روپوشم خونیست
    مهم نیست
    روپوش که نباید همیشه سفید سفید باشد
    مثل دلت سفید
    مثل رویت سفید
    می دانی از کدام سفیدی حرف میزنم؟
    سفید مثل دانه های اولین برف اردبیل سفید و تمیز
    نگران نباش تمیزی
    مثل همیشه تمیز
    نگران نباش عزیزم
    نگران نباش

    دوسال پیش اومدم برم کنار رودخونه کن که یه حال و هوایی عوض کنم، به هوای سالهای قبل. اما وقتی رسیدم کنار رودخونه سیم خاردار کشیده و تخت گذاشته بودن. گفتم اشکال نداره میرم بالاتر، آقا ما هرچی رفتیم بالاتر دیدیم خیر تمام کنار رودخونه را یا رستوران زدن یا سفره خونه و محض رضای خدا یه وجب جا نبود که مردم بتونن برن لب رود. اون روز واقعا از اون وضع و برخورد صاحبان اونجا ناراحت شدم، الله اعلم که این جماعت سالهای قبل که ما واسه کوهنوردی میرفتیم کن و سولقان کجا بودن. متاسفانه الان ساحل ها هم محصور شدن و باید واسه رفتن لب ساحل عوارض داد.
    حالا شما حساب کنید تو اون منطقه، لب رود، حالت دره، پر از سفره خونه، وقتی سیل بیاد چه جماعتی را میبره مخصوصا که ایام تعطیلات باشه. رسانه ها مثل همیشه با پنهونکاری سعی کردن ابعاد فاجعه معلوم نشه، گفتن ده بیست نفر مرده، انگار میخوان بچه گول بزنن...
    واقعا قضای الهی بود که تو چله تابستون تو کن سیل بیاد، یعنی من که کل عمرم ندیده بودم تو تهران سیل بیاد اما یه نفر به ما بگه وظیفه کی بود که اونروز به مردم اجازه ورود به اون منطقه را نده؟ اگه اونروز سفره خونه ها تعطیل میشدن کلی آدم زنده میموند
  • روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه
  • سلام علیکم
    استاد عزیز بنده کمی بالاتر از 16 متری امیری در خیابان جیحون زندگی میکنم آن هم به مدت 20سال. خبر مربوط به کشته شدن چند جوان کذب محض است. حداقل تا دیشب ساعت 21:00 .این خبر را ازکجاش درآورده من نمی دونم استاد به شما عرض کردم بهتره از صحت و سقم اخبار تحقیق بفرمایید .
    آقای مهدوی فر امیدوارم همین نامه را محضر امام خامنه ای نیز ارسال کرده باشید تا پاسخ خود را دریافت نمایید چه لزومی دارد در یک وبلاگ محلی آن هم کیلومترها فاصله تا بیت رهبری نشر دهید؟؟؟؟ آن هم در مورد انتقاد از اصلی ترین رکن نظام که دشمنان قسم خورده همگی او را نشانه گرفته اند. شما از هیئت مذاکره کننده انتقاد بفرمایید
    در مورد خاطرات دهه شصتی باید عرض کنم الان که دیگه کسی مانع شما نمیشه برو گردنت را با تیغ بزن برادر اگر گفته اند حتما دلیل داره پوست صورت به علت حساسیت هنگام تیغ زدن به مرور چروک می خوره.  پزشک حاذق مشهور ویکتور ژورژ عقیده اش این است که ریش فوائد بسیاری دارد و مسلم است که ریش داشتن دهان را از دردهای چندی که متوجه دهان و اطراف آن است محافظت می نماید و هم از رطوبات زائدی که متوجه به جوانب دهان است جلوگیری میکند و پزشکان دیگر هم نقل کرده اند وقتی در فصل زمستان ریش تمام کارکنان راه آهن را تراشیدند پس از تراشیدن، اغلب آنها مبتلا به درد و آماس و ورمهای سختی شدند مخصوصا در غده هایی که چشمه های لعابی گلو و دهان است این دردها پدید می آید و نیز گفته اند که پزشک دیگری کسانی را که مبتلا به درد زکام شده بودند با امر کردن به گذاشتن ریش بیماری آنها را درمان کرد و لذا همه از شر این بیماری خلاص شدند.
    دستور خداوند حکیم :

    رسول خدا (ص) نامه هایی برای پادشاهان کشورها از جمله ((خسرو پرویز )) شاه ایران برای پذیرش اسلام فرستاد. شاه مغرور و فاسد نامه پیامبر (ص) را پاره کرد و دستور دستگیری آن حضرت را صادر کرد . ماموارن شاه ایران در حالی به محضر مبارک آن حضرت مشرف شدند که ریش خود را تراشیده و از سبیل های بلند برخوردار بودند .
    رسول گرامی اسلام (ص) تا نگاه به آنها نمود ناراحت شدند و فرمودند : وای بر شما !
    چه کسی به شما گفته ریش خود را بتراشید و سبیل خود را بلند نگه دارید . آنها گفتند :
    پادشاه ایران دستور داده است .
    رسول خدا (ص) فرمود :
    (( وَ لکن رَبّی اَ مَرَنی باعفاء لـِحیَتی وَ قَصِّ شارِبی ))
    اما پروردگار من دستور به گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل ها داده است .
    ((بحار الانوار ، ج20 ،ص 389 )
    اینجانب از آقایی که خود را دوران نامیده و خانم نسرین تشکر می کنم.
    روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه
    پاسخ:
    سلام دقت نظرتان ستودنی است ممنون بیشتر ذقت می کنم درود برشما
    الان یک چیزی شنیدم شخصی تعریف میکرد تو خیابان 16 متری امیری(حوالی خیابان قزوین و سی متری جی تهران) هفت تا پسر مردند و اونجا پر از حجله ست، چون همه بچه محل بودند.
    داستان تلخشون این بوده که ظاهرا یکی از این پسرها هفته قبل عقد کرده بوده، دوستاش مدام فشار می آوردند که شیرینی بده.
    پسر هم دوستاشو جمع میکنه میبره کن که شیرینی بهشون بده. اونها اطلاع از طوفان نداشتند و تو جاده هم کسی نبوده که جلوشونو بگیره و بگه نرن چون طوفان در راهه ....
    القصه که میرن کن به هوای شیرینی عقد داماد... داماد و باقی دوستاش کشته میشن
    این داستان را کاش بچه های مطبوعاتی دقیقش را در بیارن و بعد نشون مسئولان این حوادث بدن، ببینیم بازم روشون میشه رو صندلی هاشون بشینن؟
    یعنی دوست دارم فقط یک جمله اون عروسی بگه که هفته قبل عقد کرده و یک هفته بعد جنازه همسرشو دیده
    پاسخ:
    چه کسی باید جوابگو باشه

    معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار بوکان با تایید خبر خودکشی یک دختر در این شهرستان گفت: بر اساس اطلاعات اولیه این فرد به دلیل عدم موفقیت در کنکور سراسری دست به خودکشی زده است.

    ایوب آذین پور در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه این حادثه ظهر روز سه شنبه در یکی از مناطق بوکان اتفاق افتاده است اظهارداشت: شنیده ها حاکی از آن است که شرکت این مرحومه در کنکور سراسری و عدم موفقیت عامل خودکشی بوده اما ریشه اصلی حادثه در دست بررسی است.

    وی با بیان اینکه در چند روز آتی به دلیل برگزاری مراسم خاکسپاری و عزاداری و حرمت این فرد فوت شده امکان بررسی این حادثه وجود ندارد افزود: بعد از بررسی دقیق و ریشه یابی اطلاعات تکمیلی اعلام می شود.

    آذین پور با اشاره به اینکه در حال حاضر خانواده این دختر عزادار هستند و براساس عرف پرداختن به این موضوع درست نیست عنوان کرد: بعد از گذشت زمان مراسم عزاداری جزییات این حادثه مورد رسیدگی قرار می گیرد.

    گفته می شود این فرد بعد از اعلام نتایج کنکور سراسری خود را از طبقه سوم به پایین پرت کرده است.

    پاسخ:
    ممنون چند روز که خبر راشنیدم شکوکه شدم و همچنین خبر فوت ناگهنی یک دختر دانشجوی در مهاباد من چون دختری دارم دانشجو اگر چه متاهل ولی بخدا بعنوان یک پدر میخواهمم خودم هزاران باربه شدیدترین ودرناکترین نوع مرگ ببینم غمش را نبینم برای پدران این دختر خانمها صبر ازخداوند مسئلت دارم چرا کسی نیست که با مشاوره مباحثه به فریاد جامعه برسد در کشورفقط انتخابات مهمه و مذاکرات در اولویت و من در هیچکدام از جراید نخواندم که در باره مسائل روحی روانی مردم مطلبی نگاشته باشند کلا یا موافق افراط یا مخالف افراط  و منابرمان هم فربونش برم کلا تبدیل شده به کوبیدن جناح مخالف .گور پدر جوانان هم کردن بابا بخدا بداد حق خانواده های ایران این نیست ممنون از شما

    دوستی کار مالیاتی داشت. با هم رفتیم کارش را انجام دهد.

    ازدحام مردم سرسام آور بود ، آشفتگی بیداد می کرد ، هیچکس جوابگو نبود، اگر کشور باید با مالیات اداره شود سارمان مالیات بگیر باید قویترین ، به روزتر و مدرن ترین سازمان کشور باشد . وحشتناک تر از همه چانه زنی در مورد مالیات و دادن تخفیف است که راه را بر زد و بند و فساد احتمالی باز می کند ، باید تدبیری اندیشید که مالیات براساس فرمول های دقیق باشد تا هیچکس احساس احجاف نکند و . دیروز کلی خوشحال شدم مجبور نیستم برای پرداخت مالیات شکنجه یی را تحمل کنم که در جریان حضور اتفاقی ام شاهدش بودم . هزار بار توافق هسته یی و غیر هسته یی رخ بدهد ولی سازمانها ما کاریکاتوری از اصل باشند هیچ اتفاقی برای توسعه افتصادی رخ نخواهد ، با این اوضاع این گونه سازماندهی امور فرار مالیاتی تا قرنها درمان نمی شود و شاید هم کسی دنبال درمانش نیست

  • خاطرات دهه شصت
  • قصه تیغ در دهه شصت شنیدنی است. بعد از انقلاب یکی از مظاهر انقلابی بودن ریش بود، حتی آنهایی که هم ریش را دوست نداشتند برای همراهی با انقلابیون ته ریشی می گذاشتند.
    پس از حوادث سال شصت کم کم ریش بعنوان نماد حزب الله شناخته شد و چه کسی بود که بتواند بگوید من نمی خواهم حزب الله باشم. بهر حال با این شرایط تیغ به محاق رفت و استفاده از آن حتی حرام اعلام شد. یادم می آید آن موقع صحبت از این بود که تراشیدن ریش با تیغ موجب سست شدن ریشه دندان می شود و پس از مدتی تمام دندانها می ریزد.! 
    لابد به همین دلیل است که تمام مردهای غربی دندان مصنوعی دارند و فقط آش و سوپ می توانند بخورند!. از این حرفها گذشته در زمان جنگ تیغ کمیاب بود و تنها یک کارخانه که از پیش از انقلاب فعال بود، تیغی به نام تیز تولید می کرد. معروفترین تیغ خارجی ناست بود که بسیار کمیاب بود.
    در دهه شصت تیغهای اصطلاحاً یکبار مصرف (تیغهایی به همراه دسته از چنس پلاستیک که امروز موجود است) وجود نداشت و تیغ بر روی پایه ای موسوم به خودتراش نصب می شد و برای اینکه تیغ به همه خودتراشها بخورد در میان آن سوراخی عجیب و غریب تعبیه می گردید.
    اما خاطره من از ریش و تیغ: سال سوم دبیرستان که بودم به تدریج ریش و سبیلم درآمده بود. پدرم یک ماشین ریش تراش رمینگتون داشت که مال دوران جوانی خودش بود، آن را آورد داد به من تا با آن اصلاح کنم. الحق والانصاف از تیغ ناست هم بهتر ریش را میزد. اولین روزی که ریشم را با این ماشین زدم و به مدرسه رفتم کارم به دفتر انجمن اسلامی افتاد. در آنجا معلم پرورشی و دو سه تا از یاران همیشه در رکابش نصایح فراوانی در باب مزمت زدن ریش با تیغ و مضرات آن بیان نمودند و اصلاً گوش نمی دادند که من ریشم را با ماشین زده ام نه با تیغ. بهر حال پس از اینکه متوجه شدند گفتند چون این ماشین عملکردی مثل تیغ دارد، پس همان حکم را دارد و ریش زدن با آن حرام است. تازه اگر به حلال و حرامش هم کار نداشته باشیم چون صورت مردها را شبیه دخترها می کند جایز نیست. ضمنا یادآوری کردند این عمل من در گزینش کنکور هم موثر است. خب نتیجه اش این شد که  من هم ته ریش گذاشتم تا نه فعل حرام انجام دهم و نه شبیه دخترها شوم و نه آینده خودم را خراب کنم!!!
    منبع: 
    وبلاگ خاطرات دهه شصت    dahe60a.blogfa.com

  • نامه ای از محمد مهدوی فر
  • به نام خدا
    محضر مبارک مقام معظم رهبری مد ظله العالی
    سلام علیکم و رحمه الله

    حضرتعالی در مورخه ششم آبان ماه سال ۱۳۸۸ در جمع دانشجویان نخبه دانشگاه های کشور در جواب یکی از دانشجویان نخبه، متواضعانه فرموده اید:
    « اینی هم که گفتند از رهبری انتقاد نمی کنند، شما بروید بگویید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند. ما که حرفی نداریم. من از انتقاد استقبال می کنم. از انتقاد استقبال می کنم. »
    در این خصوص اینجانب سؤالاتی دارم که محضر شما تقدیم می کنم.

    ۱) انتقاد از رهبری می بایست فقط به وسیله نوشتن نامه به دفتر حضرتعالی و به صورت مخفیانه باشد یا منظور شما انتقاد علنی از رهبری است؟

    ۲) آیا انتقاد از رهبری فقط در حوزه مشخصی مجاز می باشد یا در همه حوزه ها، حتی در سیاست های کلی نظام نیز، که توسط حضرتعالی ترسیم می شود، انتقاد از رهبری امکان پذیر است؟

    ۳) آیا کسانی که در نظر دارند از رهبری انتقاد کنند، این انتقادها می بایست در کنایه و در لفافه باشد یا انتقاد صریح از رهبری مورد نظر بوده است؟

    ۴) از آنجایی که فی نفسه هر انتقادی را می توان به تضعیف رهبری یا مخالفت با رهبری یا توهین به رهبری تعبیر کرد، وظیفه تشخیص و تفکیک این معانی به عهده چه نهادی است؟

    ۵) از آنجایی که ممکن است بعضی از کارگزاران قضایی و امنیتی و اطلاعاتی کشور از منویات حضرتعالی در این باره اطلاع کافی نداشته باشند، چنانچه فردی به خاطر انتقاد از رهبری به نهادهای امنیتی احضار شود و مورد بازجویی قرار گیرد و در مورد وی پرونده ای تحت عناوین مختلف تشکیل شود، از چه طریقی می تواند مراتب رضایت حضرتعالی را در موضوع انتقاد از رهبری به اطلاع کارگزاران مربوطه برساند؟
    اصولا آیا نهادهای امنیتی و قضایی کشور در خصوص عدم برخورد با منتقدین رهبری به اندازه کافی توجیه شده اند؟

    ۶) از آنجایی که در بین خواص کمتر و در ذهن عوام بیشتر، این طور جا افتاده است که انتقاد از رهبری خطرناک است و از طریق بسیج، سپاه، وزارت اطلاعات، حراست و دادستانی منجر به پیگرد می شود. برای رفع این ذهنیت چه تمهیداتی انجام شده یا در شرف انجام است؟

    ۷) چنانچه فردی از رهبری انتقاد کند ولی بعد معلوم شود که انتقاد وی صحیح نبوده است یا در مواردی که انتقاد کننده نتواند انتقاد خود را اثبات نماید، در این صورت آیا با انتقاد کننده برخوردی قهری صورت خواهد گرفت؟

    ۸) آیا اگر سخنران یا نویسنده ای در نوشته یا سخنرانی خود جنابعالی را بدون پیشوند مقام معظم رهبری صرفا به نام خطاب کند، مثلا بگوید علی خامنه ای چنین گفته است، آیا استفاده از چنین ادبیاتی مجوز توبیخ یا برخورد قضایی یا امنیتی است؟
    و آیا دوستداران و علاقه مندان به حضرتعالی می توانند در این صورت با وی برخورد قهرآمیزی بکنند؟
    اصولا رفتار و برخورد ارادتمندان به رهبری در چنین مواقعی چگونه باید باشد تا مورد رضایت حضرتعالی قرار گیرند؟

    ۹) آیا با استناد به همین سخنانی که شما در جمع دانشجویان فرموده اید، انتقاد از امام خمینی نیز به مانند انتقاد از حضرتعالی در جمهوری اسلامی مجاز می باشد و یا اینکه انتقاد از امام خمینی (ره) به هر شکلی که باشد جزء خطوط قرمز نظام محسوب می شود؟

    با تشکر

    محمد مهدوی فر   (تخریبچی و غواص دفاع مقدس)

    پاسخ:
    سلام متاسفانه انچه را در چامعه بعنوان انتقاد جا افتاد بیشتر به خصومت و فحاشی شبیه است تا انتقاد  انتقاد یعنی راهکار درست ارایه کردن و و کداممان یاد گرفته ایم انتقاد کنیم و کدام نقدمان ارائه راهکار بوده  دوست خوب من  مسئولان اجرایی اگر نقدمان را بذیرن وعملی کنن تمام مشکلات حل است .راستش را بخواهی منهم نقد به امام ورهبری را هم بر نمی تابم
    ممنون از حضورت امیدوارم کسی جوابگو سئوالت بباشد
    خیلی ها رفتند ، از کشور مهاجرت کردند ، با رفتنشان بخشی از خاطره و جان ما را با خود بردند، وقتی فرهاد ،جمشید ، حسین و خیلی نامهای دیگر رفتند در لحظه جدایی خود را آرام نشان دادم ، ولی وقتی جدا شدیم بغضم ترکید،در خیابانها خودم را گم کردم . امروز که وحید را دیدم بغضم ترکید . آمده است باز برود ، تا یک ساعت پیش با هم بودیم ، اما این که می دانی بودن اش موقت است طاقت از کف می دهی . هیچ چیز جای دوست را نمی گیرد ، هیچ چیز آرام ات نمی کند جز وقتی در کنار دوست باشی

    کلی حرف زدیم ، اما حرفم نمی آمد ، روزگاری عجیب تلخی شده است ، آن که می رود دلش در وطن است و آن که می ماند دلش نزد آنهایی که رفته اند مدام پرپر می زند.افسرده و غمگین در مترو ایستاده ام و به آدمها زل می زنم بدون آنکه ببینم شان ، اما نگران شان هستم . اینهمه آدم متخصص ، صاحب تجربه و سرمایه از کشور رفتند و باز می روند ، بدون آنکه کسی در کانون های قدرت را نگران کند ، چرا مردم باید تاوان دهند ،تلفن همراهم زنگ می زند ، آن طرف پروین پور است ، دوستی که چقدر خاطره با هم داریم ، آنهم در جزیره همیشه زیبای کیش ، قرار می گذاریم هم را ببینیم ، بعد از مدتها از ایتالیا آمده است . کاش فضا آنقدر خوب شود که رفته گان بیابند و بروند و فرصت دهند دلتنگی آدم کمی آرام بگیرد . امروز خوب بود ، در کنار دوست همیشه خوب است

    با عرض معذرت از دوستان بخاطراین مطلب , دیروز جایی بودم . با شخصی که سن و سال نسبتا بالایی داشت به گفتگو نشستیم و در حین صحبتش گفت: فرید مردانگی در روزگار و نسل شما دیگه پشیزی ارزش نداره .
    گفتم: چطور؟
    و خاطره ایی را نقل کرد که بسیار دلم را لرزاند.

    گفت در دهه 50 راننده تاکسی بودم در اطراف خیابان ارباب جمشید معروف به شهر نو. روزی مردی را سوار میکنم و پس از حرکت، دو نفر زن قصد سوار شدن در همان تاکسی را داشتند، مردمسافر رو به من کرد و گفت :آنها را سوار نکن و خودم کرایه ی آن دو نفر را میپردازم.
    در طول راه علت امر یعنی عدم موافقت او به سوار کردن آن دو زن را پرسیدم.
    به من گفت: چون او شغل جاکشی دارد و بسیاری از مردم او را میشناسند .برای حفظ آبروی آن دو زن که زنان محترمی بنظر میرسیدند نباید با او در آن تاکسی دیده می شدند!
    در ادامه حاجی به من گفت خیلی تحت تاثیر اخلاق و غیرت آن جاکش محترم قرار گرفتم و کرایه ی دو نفر را به او برمیگرداند
    براستی که آن افراد هم در قانون خود چه مرامی داشتند .

  • محسن باقرلو
  • خیلی سال پیش یک دوره ای با دو تا از دوستان صمیمی یک پروژهء نجاری را کنتورات برداشته بودیم ، مونتاژ چندصدتا میز تلویزیون بود ...

    صاب کارمان خیلی بیزی بود لذا باباش کل روز بالا سرمان وامیستاد به بهانهء اینکه حوصله اش در خانه سر میرود ... پیرمرد غول پیکر و سرزنده ای بود که مدام جوک ها و حکایت های کمر به پایین بامززه تعریف میکرد ... دنیا دیده و خوش صحبت بود و مدام چُپُق اش روشن و به شددت اهل سرمایه گذاری روی شرطبندی های عجیب غریب ... مثلن به موتورسازی بغلی می گفت بیس هزار تومن میدهد اگر موتورها را بریزد وسط خیابان و تا آمدن پلیس خیابان را بند بیاورد ... بیس هزار تومن خیلی پول بود آن وختها ... یک روز صُب به ما سه نفر گفت سر بیست هزار تومن تا عصر وخت دارید که بگویید تهران به چه معنی ست ... چون می دانستیم حرفش حرف است ، تا عصر چه نقشه ها که برای آن بیس هزار تومن نکشیدیم ! ... آقا خودمان را پاره کردیم ! شونصد تا حدس زدیم که همه را گفت غلط ...

    عصر وختی داشتیم دست و بالمان را می شُستیم و لباس عوض میکردیم ، پا شد چُپُق اش را خالی کرد و قبل از خاموش کردن چراغهای کارگاه سرفهء محکمی کرد و گفت : بچچه ها تهران یعنی : ته ران ... یعنی آخرش ، ته تهش ، همه را از خود خواهد راند ... این را گفت ، چراغها را خاموش کرد و عصا زنان از پلله ها بالا رفت ...

    پاسخ:
    و ممنون محسن جان قربانت کاک محسن بیا اینطرفا

    اعضای شورای شهر کرمانشاه:
    از رانت استفاده نکردیم، همه مردم می توانند وام 300 میلیونی بگیرند
    داستان وام 300 میلیونی اعضای شورای شهر کرمانشاه هم ارام ارام در حال بالا گرفتن است

    در پی صحبت‌های نماینده شورای استان در هیات حل اختلاف استان کرمانشاه مبنی بر تخلف اعضای شورای شهر در اخذ وام 300 میلیون تومانی، نایب رییس شورای شهر کرمانشاه دریافت این وام را کاملا قانونی دانست.
    محمدنبی کمری در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)منطقه کرمانشاه، با بیان اینکه هیچ تخلفی در دریافت وام 300 میلیون تومانی از سوی اعضای شورای شهر کرمانشاه صورت نگرفته است، گفت: این وام بصورت مضاربه و با سود 15 درصد و بصورت کاملا قانونی دریافت شده است.
    کمری تصریح کرد: دریافت این وام برای هر فرد واجدشرایطی امکان پذیر است و افراد می‌توانند با داشتن یک سند ملک این وام مضاربه‌ای را دریافت کنند.
    نایب رییس شورای شهر کرمانشاه اظهار کرد: در حال حاضر 14 نفر از اعضای شورای شهر کرمانشاه این وام را با سود 15 درصد دریافت کرده‌اند و هیچ گونه تخلفی در زمینه دریافت این وام رخ نداده است.

    پاسخ:
    قانون قانونی از منظر نمایندگان کرمانشاه  . تخلف وام باز پرداخت نکردن .سیصد میلیون راستی الان چه ماشینی سوار میشن ؟؟؟؟
  • عباس دوران
  • " مردی که بغداد را لرزاند! "
    سی ام تیر ماه سالروز درگذشت یکی از قهرمانان ایران
    عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز به دنیا آمد. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۴۹ به خدمت سربازی رفت.

    پس از پایان دورهٔ وظیفه، به‌دلیل علاقه به‌ یادگیری فن خلبانی در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکدهٔ خلبانی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران شد و پس از طی دورهٔ مقدماتی پرواز در ایران، برای ادامهٔ تحصیل و فراگیری دورهٔ تکمیلی خلبانی به آمریکا اعزام شد. وی با اخذ نشان و گواهی‌نامه خلبانی به ایران بازگشت و با درجهٔ ستوان‌دومی در پایگاه هوایی همدان مشغول به‌خدمت شد.

    عباس دوران از خلبانان نیروی هوایی ایران بود که در ماه‌های آغازین جنگ ایران و عراق نقش مهمی در بمباران اهداف دشمن عراقی ایفا کرد. خلبان عباس دوران در دو سال اول جنگ بیش از ۱۲۰ عملیات و پرواز برون مرزی داشت.

    همسر وی «نرگس خاتون دلیرروی فرد» نام داشت. در زمان آخرین پروازش، پسرش امیررضا، یک سال و نیم سن داشت.

    او قصد داشت، با ناامن کردن شهر از انجام کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در این شهر جلوگیری نماید و مانع رسیدن صدام به اهداف شومش شود .به همین علت صاعقه‌وار از سد دفاع هوایی پایتخت عراق گذشت و شهر را بمباران نمود. اما اصابت موشک عراقی باعث شد، هواپیما آتش بگیرد، دوران شجاعانه به طرف پالایشگاه الدوره پرواز نمود .تمام بمب‌ها را بر روی پالایشگاه فرو ریخت، قسمت عقب هواپیما در آتش می‌سوخت. کاظمیان با چتر نجات به بیرون پرید اما دوران به سمت هتل سران ممالک غیرمتعهد پرواز کرد. او در آخرین لحظات با یک عملیات میهن پرستانه هواپیما را به ساختمان هتل کوبید.
    سردار دلاور ۳۲ ساله ایران در روز سی‌ام تیر ماه سال ١٣٦١ در آتش عشق حق سوخت. بعد از این واقعه فضای شهر بغداد در هاله‌ای از دود فرو رفت، و تبلیغات صدام در مورد امنیت بغداد نقش بر آب شد . بدین‌ترتیب اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نگردید. این عملیات تحت عنوان عملیات بغداد نام گرفت.

    از پیکر وی، بیست سال بعد در سال ۱۳۸۱ تکه‌ای از استخوان پا به ایران بازگشت که در ۱۰ مرداد ۱۳۸۱ خانواده وی آن‌را در شیراز به خاک سپردند.

    پاسخ:
    یاد ونامش در تاریخ ایران زمین الی الابد جاری و ساری باد یاد ونام دلاور مردانی که تاریخ کشور به نامش خواهد ایستاد درود بر گلگون کفنان ایران زمین در طول تاریخ و در عرض جغرافیای ایران زمین 
    سلام 
    خیلی چیزا راجب شهر شما شنیدم یکیش این که اونجا یه عده معدودی وبلاگ نویس بیکار و بیعار واسه مسئولین پرکار و پر مشغله و دلسوز مزاحمت ایجاد کردن.
    اوایل فقط وبلاگه ارو فیلتر میکردن تا این وبلاگ نویسها دست از مزاحمت بشکن اما متاسفانه جواب نداد، بعدطفلک آقای (مصطفی. ا) شروع کردن به شکایت از وبلاگ نویسها و کل ساوه را از شهردار و رئیس دانشگاه تا تک تک اعضای شورای شهر و مدیر مسولین نشریات محلی و... همه و همه را به جان نویسنده (رادیوساوه) انداخت تا عبرت سایرین بشه، آقای مصطفی. ا با اون نبوغ سرشارش فقط نتونستن مرحوم اسلامی را از اون دنیا واسه شکایت به دادسرا ببرن (که البته این باعث نمیشه بخوابیم به توانمندی های ایشون شک کنیم)
    بگذریم...
    بنده هکری هستم جویای کار و بسیار توانمند، دیدم تو شهرهای شما کار برام ریخته. فکر بکری به مغزم رسید که خواستم با مسئولین زحمتکش ساوه در میان بگذارم.
     مسئولین محترم دیگه وقتتان را صرف شکایت و شکایت کشی نکنید ،زین پس هر وبلاگی باب میل شما نبود کافیه با شماره**091275420 تماس بگیرید. بنده در اسرع وقت وبلاگ مورد نظر را هک کرده پوستر زیبای تبلیغاتی شما را در وبلاگ قرار میدم.میزان دستمزد هم مهم نیست،برای بنده نفس عمل مهمه که رهایی یک قومی از دست این وبلاگ نویسهای فضوله. نمونه کارم هم یکی از وبلاگهای زاویه که تازه هک کردم هست میتونید ببینید.
    پاسخ:
    تکراری ولی شیرین ممنون
    سریالهای خارجی که ماهواره نشون میده همه میدونن چقد بدآموزی توش هست ولی چون هیچ جایگزینی براش نیست یه جورایی از ناچاری واسه وقت گذرونی نگا میکنن. ولی واقعا باید بگم این سریالها افتضاح اندر افتضاح هستن در حدی که تو دو سه تا از سریالهای ترک موضوع محوری رابطه داشتن دختر با شوهرخواهرش بوده یا همچین چیزایی. این کسایی هم که میگن این فیلمها تاثیری روی ما نمیذارن اگه یه تحلیل روانشناسی راجب تاثیر این سریالها بخونن میبینن چجوری اثرشو تو زندگی افراد وجامعه میذاره. اینم بگم الان اکثر سریالهای دنیا واسه جذب مخاطب و درآمد بیشتر به همین بیراهه ها رفتن انگار که جامعه بشری مساله مهمی جز شهوت پرستی نداره. این فیلمسازها دارن فرهنگ بشریت را از بین میبرن. آدم ازدواج میکنه خانواده تشکیل میده فقط وفقط بخاطر اینکه تو خانواده میشه به ارامش رسید اما با این آموزشهای ضداخلاقی ازدواجها تق ولق وغیرقابل اطمینان میشن، همه افراد خانواده به هم ذنین وبی اعتماد میشن. صداوسیما هم دست کمی از ماهواره نداره، چند وقت پیش یه مرد سه زنه را دعوت کرده بودن شبکه دو مردک بیحیا رک و راست میگفت من واسه تنوع اینکارو کردم. خداروشکر کسی دیگه نه تلویزیون نگا میکنه نه از تبلیغات همیشگی واسه تعدد زوجات انتقاد میکنه.
    پاسخ:
    نسرین بانو کاملا موافقم امان از نو عثمانیهاو دوستان داخلیشان این اردوغان از نتانیاهو بدتر است ننگ بر او و اختلاسگران که دوست اویند 
    سلام
    http://www.aparat.com/v/rjKpa/%D8%A8%D8%B4%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%84%DB%8C
    پاسخ:
    ممنون از لینک

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی