شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

من هم دعوت شدم..

یا لطیف

من از دیارحبیبم نه از بلاد غریب....

چند روزی بود که داستان زیارت امام حسین علیه السلام بین جمع ما رد وبدل می شد و پیرامون سفر اربعین  که به بزرگترین همایش پیاده رویی جهانی هم رفته رفته بدل می شود که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در سال قبل شد ..با حضور بیش از بیست میلیون .و می رود که امسال رکوردی جهانی ذیگری به ثبت رساند .بیشترین حضور مردمی! علی رقم تهدیدات . گروهکهای آدمکش مثل داعش. احرار الشام و النصره و از این دست الکوفتها .که به لطف کارخانه های بزرگ اسلحه سازی غرب مجهز به پیشرفته ترین اسلحه های مرگبار هم شده اند ( خبر از تمهیدات فراوان دولت و ملت عراق و جمعی از بزرگان نظامی وسیاسی کشور هم قابل تشکر و ذکر است )

.علی ایحال صحبت وبحث ادامه داشت تا  به انجایی رسید که ماهم نیت را خالص کنیم و توکل بر خدا و پای در این سفره بگذاریم .خواستیم وشد .و اگر خدا عنایت کند و مورد لطف ائمه بزرگوار قراربگیریم عضوی کوچکی از این خیل عظیم باشیم

ان شا االه یعنی  ماهم عازم دیار حبیبم ...کربلا.. واگر خدا بخواهد ظرف فردا یا پس فردا حرکت می کنیم

القصه رسیدیم به جای حساس یعنی داستان بحث شیرین خدا حافظی .!

آری :می خواهم چند ده روزی نباشم  با دلایل بالا

.لذا از تمام همراهانی که در این مدت تندی بد خلقی بد نویسی انتقاد بیمورد وبامورد بد نویسی بد خوانی بد نمایی و خلاصه به هر نحویی از انحا از این حقیر سراپا تقصیر رنجیده خاطر و خاطر مکدرند تقاضای عفو بخشش دارم و امیدوارم که مارا بهل کنند  وبگذرند

و اگر فابل باشم نایب الزیاره همه خوانندگان در طول عمر شهر خوبان  هستم

.با این توصیح که من تمام آنهایی که آزار رساندن و ....با تمام وجود می بخشم واگر این پست بنا به هر دلیل آخرین پست این وبلاگ بودمستحضرباشید من محمد ساعدی از احدی از احاد جامعه که در مدت عمرم همنشین ,.همکلام .همکار .در سفر و حضر بودم.کینه و نفرت ودلخوری ندارم و گذشت می کنم  وبا این پست از تمام عزیزان خدا حافظی می کنم واگر عمری بود همچنان در خدمت خواهم بود .یا حق ..

ممنون از همه با عرض ارادت واحترام محمد ساعدی هیجده/آبان ماه /

پیشنهادات

..


  • ۹۴/۰۸/۱۸
  • محمد ساعدی

نظرات (۲۰)

صدای پای فاشیست در اروپا شنیده می شود ، این صدای هیتلر است که از حنجره دولتمردان اروپایی شیده می شود . پرفورمنس داعش در پاریس با کارگردانی دقیقی به صجنه رفت تا درهای غرب برروی مهاجران بسته شود ، آزادی های مدنی برای همه اروپایی ها محدود شود .

تنها تروریست ها نباید سرکوب شوند هر صدای مخالفی باید خاموش شود، این سرمایه داری جهای است که از تروریست ها برای حل مشکلات ساختاری اش بهره می گیرد ، تنها در میان دود ، انفجار و کشتار است می شود هزینه های رفاهی را کاهش داد، سن بازنشستگی را بالا برد و همه امتیازهایی که حاصل قرنها مبارزه است را یکجا از توده های اروپایی پس گرفت بدون آنکه کسی قدرت اعتراض داشته باشد ، همه امتیازی که هیچ وقت به استثمار شده ها داده نشد

مصاحبه "سائط عریقات" مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطینی را ببینید ، تشکیلاتی که اسرائیل را به رسمیت شناخت ، در چارچوب نظم جهانی عمل کرد ، خصلت انقلابی اش را واگذاشت و امروز با یک محاسبه سر انگشتی در می یابد باهمه عقب نشینی ها هیچ بدسته نیاورده است جز تحقیر و از دست دادن فرصت. او اشتباه می کند که تنها تناهیاهو را مقصر این شکست می داند ، همه غرب این شکست را می خواست و بدست آورد . غرب یا عقب نشینی کامل را می خواهد و برده وار زیستن و یا اسلجه برداشتن و جنگیدن و خود را در معرض بمبارانها قرار دادن . او می گوید می خواهد استعفا دهد چرا که به ناامیدی مطلق رسیده است و ناامیدی همه جا به شدت عمل فرصت می دهد و نظم سرمایه داری همین را می خواهد

اما آنچه غرب را می هراساند بهار عربی است حضور توده ها در خیابانها ، فتح کاخ ها بدون اسلحه و تمام خاورمیانه دچار خون و آتش شد تا این الگو شکل نگیرد . اما در شبیخون فاشیستی که قانونمند آدم می کشد و تروریستی که بی محابا دست به کشتار می زند فرصت بیداری فراهم می شود ، باز توده ها در خاورمیانه ، شهرهای اروپایی ، امریکا و... به خیابانها به صحنه خواهند آمد . نظم سرمایه داری حتی در سرکوب اش به خاطر تناقض ذاتی اش نیروی مقاومت علیه خود را بسیج می کند ، این بار بجای تروریست توده ها به خیابان خواهند آمد و این همان اتفاقی است که همه صورتهای قدرت با همه دشمنی ها از آن به صورت مشترک می ترسند ولی این هراس مشترک بجای حل بحرانها آنها را عمق می بخشد و هر عمقی فوران رهایی را بشارت می دهد . باید فاعل رهایی شد ، البته این به خیابانها شانه شانه نتاهیاهو و مقامات باشد نه تنها ترسناک نیست بلکه می شود بخشی از پروژه سرکوب

این اتفاق زمانی اتفاق خواهد افتاد که شورش فکورانه روشنفکران علیه انقیاد پا بگیرد ، نقد زبان باز کرده باشد و نشان دهد تروریست و ضد تروریست هم را می کشند ولی از یک منطق بهره می برند ، چگونه دیگران را به انقیاد خود در آورند . حقیقت خاص خود را حقیقت عام جلوه دهند . تنها نقد می تواند نشان دهد هر قدرتی هرچقدر بزرگ و اهریمنی قدرت اش از توان سلاخی اش بدست نمی آورد بلکه گرداگرد خود توهم قدرت را می پراکند . کافیست این توهم را پس بزنیم تا توده ها بفهمند همه اقتدارها از آنهاست . جهان ملک مشاع آنهاست و هیچ نظام حقیقت ساری راست نمی گوید تا زمانی که بجای گفت و گو از حربه زور و انقیاد استفاده می کند و بجای روشنفکران و فرایند آگاهی ساز جلادان و نیروی سرکوب بهره می برد .

  • محسن باقرلو 18 ساعت ·
  • دوستم راضیه خانم ایمانی برای پسر سه ساله اش کیان سیب پوست کنده ، خُرد کرده و گذاشته بود روو میز ... کیان که آمد سمت میز همزمان من هم دستم را دراز کردم که سیب بردارم ... کیان غُر زد که : ععععععه ... مامانش از پشت بغلش کرد و آرام و با لبخند توی گوشش گفت : پسرم اینجور وختا باید بگی نوش جون ... کیان سه ساله با تعجب پرسید : چرا ؟ ... و از مادرش جواب شنید که : چون اینجوری دلت بزرگ میشه ، خودت بزرگ میشی ، آقا میشی
    ...
    کیف کردم

    طبقه بندی دختران در قدیم

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    بر روی دختران در قدیم این طبقه بندی بود که:

    دختر بین نه تا ده سال را خانمچه؛

    دوازده تا سیزده ساله را نوچه

    از سیزده تا پانزده ساله را غنچه

    و از آن به بعد به ترتیب گلچه و بعد گنده ...

    هفده تا هجده ساله را ترشیده

    و بیست سالگی به بعد را پیر دختر حساب می کردند که مگر مرد زن مُرده و مردان کامل و سالخورده باید به سراغشان بروند.
    اگر چه دختران ده, دوازده ساله فقیر هم به ازدواج مردان پیر و فرتوت در میآمدند.
    بی گناهانی را مردان سالمند هوسباز گرفته پس از چندی رهایشان ساخته و دیگری را میآوردند و اینان نیز به ازای محرومیتهای پیش آمده و از لج خانواده که چنین بختی را برایشان فراهم کرده بودند بعد از مدتی با این و آن سر و سری یافته و از در و بام دریچه خانه به کفتر پرانی* با پسران محل نرد عشق میباختند.

    کفتر پرانی= خود نشان دادن از در و بام از آنجا که خانه های آن زمان غیر مشرف بوده و زنان و دختران هرزه به هوای رخت پهن کردن و امثال آن به پشت بام می رفتند و خودی نشان میدادند و اینکه کبوتر از بام باید پرواز داده شود ....

    منبع: تهران قدیم- جعفر شهری

    رفت و آمد شبانه در اطراف ارگ سلطنتی در زمان ناصرالدین شاه در قرق بود و شبی شاه برای اینکه کشیکچی ها را امتحان کند لباس مبدل پوشید و به گردش در اطراف خیابانهای ارگ شاهی بر آمد.
    در این حین کشیکچی ی جلویش را گرفت و شاه هرچه التماس کرد که ولش کند قبول نکرد و تا آنجا که دو قران رشوه هم نگهبان را راضی نمی کند و شاه را به قراولخانه می کشاند.
    فردای آن روز شاه که به کشیکچی رخ نشان نداده بود، دستور می دهد که او را احظار کنند تا شرح ماجرا را برایش تعریف کند.
    کشیکچی هم در جواب به شاه میگوید:
    مرتیکه انقدر اصرار کرد تا آنجا که دو قران هم میداد تا رهایش کنم خیال میکرد شاه دو قران میارزد ولی من قبول نکردم و مثل سگ به قراولخانه برده و تحویلش دادم.
    شاه از لهجه ترکی و فارسی مخلوط و دشنامهایش به خنده میافتد و با یک کلمه قرمساق مرخصش میکند و میگویند کشیکچی تا زنده بود هرجا می نشست میگفت شاه به لفظ مبارک خودش گفت قرمساق ....
    ما زنها انقدر خوب و مهربون هستیم که اگر ببینیم کار یک زوج داره به متارکه میرسه ،از همه چیزمون مایه میذاریم که صلحشون بدیم.منتها اگه یک خانمی بگه چون شوهرم به من فحش داده دارم طلاق میگیرم ،ما نمیگیم صبر کن.شوهرت شاید اصلاح بشه.بلکه میگیم صبر کن اینکه چیزی نیست .شوهر من هر روز منو میزنه.یا اگه بگه شوهرم منو میزنه ما میگیم شوهر من دوبار تا حالا منو کشته.
    چند وقت پیش جلوی در ارایشگاه یک جوون دسته گلی پرید جلوی من:تو رو خدا خانم.فکر کنید من داداشتون هستم. دارید میرید بالا راضیش کنید بیاد!!
    -کی؟!
    -عروس!
    تازه چشمم به پاپیون و دم دستگاه این ننه مرده افتاد.
    فیلمبردار و ماشین عروس ...همه معطل قهر عروس خانم بودن.وقتی رفتم بالا بیشترمتوجه عمق فاجعه شدم.عروس انقدر اشک ریخته بود که کل ارایش چشمش ریخته بود.بیشتر شبیه پاندا شده بود تا عروس.قضیه این بود که در اخرین مکالمه عاشقانه عروس خبر داده بود که ارایشش تموم شده و اماده است.داماد بیچاره هم لابد گفته بود باشه عجقم الان راه میفتیم.منتها بقیه مکالمه چندان گوشنواز نبوده.داماد فلکزده میره توالت تااز شر اخرین گاز روده های مجردیش خلاص بشه.منتها گوشیش روشن مونده بوده وعروس خانم میشنوه.حرف عروس خانم این بود که من شوکه شدم...تو ذوقم خورده ... اصلا منصرف شدم.تا حالا نمیدونستم مردا انقدر صدای اونکارشون بلنده....
    یک جمعیتی هم اطرافش در حال دلداری دادن بودن.منتها به سبک زنونه :والا دخترم شوهرت مرد خوبیه.اگه جای من بودی چکار میکردی ؟تا حالا دوبار پرده گوشم از صدای توالت رفتن بابات پاره شده!
    وا.عروس خانم شما دیگه خیلی نازک نارنجی هستی.حالا مگه داداشم چقدربلند ...یده.زن باید تحمل داشته باشه.اگه جای من بودی چکار میکردی
    یک خانم دکتری هم اونجا بود که سعی میکرد با دلائل علمی عروس رو متقاعد کنه که اصولا مردها کنترل کمتری روی اسفنگترهاشون دارن وبهتره عروسی رو به هم نزنه.
    من هم در حد وظیفه انسانیم داستانهایی در مورد رنجهایی که از این بابت در زندگی زناشویی کشیدم خلق کرده وبه عروس خانم ارائه دادم.اینا اشتی کردن وبه سلامتی رفتن پی زندگانیشون.مشکل اینه که انقدر با شور وهیجان دلداری داده بودیم که خودمون هم باورمون شده.الان مدتیه همه مردها رو به شکل راسو میبینم.دیروز تا وارد سوپری شدم یک بویی احساس کردم.نا خود اگاه چنان نگاه سرزنش باری به فروشنده کردم که ننه مرده در اومد گفت "خانم بخدا این بوی ترشی کلم هست!!

    شبکه دو برنامه یی همین الان روی آنتن برده است که دست اندرکاران فیتله بی ها بدون هیچ واهمه از خود دفاع و اعلام می کنند ماجرایی که تفسیر به توهین به ترک زبانان شد عامدانه نبوده است .

    حق دفاع داشتن همیشه حق انسانی است ، این سعه صدر جالب است ولی اجازه بدهیم منطق این سعه صددر را به دلایل مختلف نپذیریم . یادتان می آید همین اتفاق در مورد ایران جمعه رخ داد و اصلا هیچ فرصتی به مانا نیستانی و مهرداد قاسمفر داده نشد که خطاب به مردم بگویند که قصدشان مثل فیتله یی ها توهین نبود ، آنها به ناچار از ایران رفتند و تاوانی را دادند که فیلته یی ها هرگز نمی پردازند

    همین امروز بسیاری از شاعران ، روزنامه نگاران و هنرمندان به دلیل اثرشان زندان اند.مگر هادی حیدری بخاطر یک کارتون همین روزها زندان نرفت ، این گونه بردباری ها و سعه صدر ها گزینشی رخ می دهد و شامل همگان نمی شود در نفس خود پر از تبعیض است ، پس نا عادلانه است . با گذشت رفتار یا باید شامل همه شود و یا از آن هیچکس نشود .

    آرزو می کنیم اولی انتخاب شود ، این برنامه به ظاهر معذرت خواهانه که همه اعتراض ها را به خارج نسبت می داد به این دلیل تدارک شد که فیتله یی ها ادامه پیدا کند ، خبر بدی نیست ولی خبرهای بد دیگر مثل بازداشت ها و سخت گیرهای دیگر را به یادمان می آورد و سخت ما را می رنجاند

  • محسن باقرلو
  • ما آدم معمولی ها پیری تلخ و دردناکی خواهیم داشت ... مایی که نه عاشقی های افسانه ای داشتیم نه سفرهای دور و پُر خطر ... نه از وطنمان مهاجرت کردیم نه در وطنمان کار خاص و ماندگاری کردیم ... مایی که نه اثری به جا گذاشتیم نه اثری از شور و شر در روزها و روزگارانمان بود ... با شغل های معمولی و مشغولیت های معمولی تر ... ما پیرمرد پیرزن هایی خواهیم شد که در خلوت خسته و رنجوری که انتظارمان را می کشد هر چقد بگردیم و کنکاش کنیم می بینیم چیزی نداریم که با اندیشیدن به آن غرق لذذت و افتخار شویم

    غروب از حوالی پارک وی سوار اتوبوس شدم ، جوانی بزرگی کرد و جایش را داد به من تا خودش در ایستگاه بعدی پیاده شود. مسیر طولانی بود و کتاب می خواندم . نمی خواستم فشرده گی جمعیت که تا حد له شدن است را ببینم چرا که نمی توانم بیچاره گی مردم راتاب بیاورم که خودم این بار با خود شانسی از دست اش خلاص شدم

    چند ایستگاه بعد ناگهان صدای ضجه جوانی بلند شد ،مرتب می گفت ناموسا هر کس کیفم را زده است پس ام بدهد ، بیچاره و گشنه می مانم ، کلمات اش انفجار درد و ناامیدی بود . صدای کسی را شنیدم که گفت کیفت تان زمین افتاده است نگران نباشید . جوان کیف را گرفت ، آنقدر آشفته بود که فرصت تشکر نیافت . در خیابان مدام کیف اش را در می آورد و می شمرد ، گمان کنم سی و چهل تومان تمام دارایی اش بود و با از دست دادن همین مقدار احساس بدبختی می کرد .

    چقدر خوشبختی ارزان است در سرزمین من و آنهم دست نیافتنی، چشمهایم را بستم و از دست خودم پر از خشم شدم که برای این مردم در مملکت غارت زده نمی توانم کاری بکنم

  • محسن باقرلو
  • جلوی داروخانه پارک کردم که داروهام را بگیرم ، تا ماشین را خاموش کردم از بانک اس ام اس آمد که واریز 91 هزار تومن یارانهء مرحلهء فلان ... خانم پشت باجه نسخه را که پیچید یک برگهء کوچک داد که بروم صندوق ، روش نوشته بود 91 هزار تومن ! ... عجیب و جالب بود این تقارن ... با خودم گفتم نکند احمدی نژاد وختِ باسن کندن از صندلی ریاست جمهوری ، مُشت کوبیده تخت سینه اش و نفرین کرده که یارانه را خرج دوا دکتر کنیم !
    آن یار سفر کرده که دوش از بر ما رفت
    یارب چه خطا دید که از راه خطا رفت
    پاسخ:
    دوست زرندی من ممنون و خدا حفظت کند
  • دکتر خسرو امیرحسینی
  • سلام : استاد عزیز همیشه خوب بودی وهستی .پیشاپیش زیارت بر شما قبول ، التماس دعا - سلامتی شما آرزوی ماست.
    پاسخ:
    سلام دکتر جان دوست دارم .خدا قوت و مشتاق دیدار
  • دکتر خسرو امیرحسینی
  • سلام : استاد عزیز همیشه خوب بودی وهستی .پیشاپیش زیارت بر شما قبول ، التماس دعا - سلامتی شما آرزوی ماست.
    پاسخ:
    ممنون جناب دکتر عزیز واستاد فرهیخته خودم
  • دکتر خسرو امیرحسینی
  • استاد سلام : از نو شته هاتان لذت می برم ، توفیق همیشه قرین راه شما باد . لطفا اگر آقای چراغی وبلاگ جدید دارند معرفی فرمایید بهره مند شویم .خدا قوت
    پاسخ:
    سلام علیکم  ممنون از شما  هنوز ایشان در حال رتق وفتق صدماتی است که بلاگفا بر وبلاگهای وارد کرده است و وبا اولین تماس باایشان شما به گروهای مجازی دانش اوران و زرندستان و.. اضافه خواهید شد زنده باشید و موفق
    آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
    هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
    پاسخ:
     سلام ممنون وسپاس
    سلام
    قران را بردارم باز می کنم و تلاوت می کنم وبرای برگشتنت یک ختم کامل قران نذر میکنم.

    دل شور می زند
    لطفا با اولین رسیدن وبلاگت را بروز کن 
    چه می گویم

    چرا شماره تماس تداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • یادداشت های اهلی
  • سلام
    التماس دعا و آن شاالله به سلامتی برگردید    سلام ما را به مولایمان برسانید.



    پاسخ:
    سلام خانم اهلی ممنون چنین کردم بهجناب استاد بابک سلام مرا ابلاغ بفرما
    من که پای ثابت شهرخوبانم خداشاهده به نوبه خودم راضی به رفتن شما نیستم. شما وبلاگنویسی یه مسئولیت دارید و کارفرهنگی میکنید، هیچ کدوم از اونیکی وبلاگها مثل شهرخوبان نیستند. اگه رفتین و خدایی نکرده اتفاقی براتون افتاد چی؟ آیا انسان عاقل جایی که احتمال خطر باشه بیخود و بیجهت جون خودشو به خطر میندازه؟ خیر
    شما متعلق به ما هستین و وقتی ما راضی نباشیم اصلا عبادت و اعمال شما قبول نمیشه. کار فرهنگی شما بالاتر از این عبادتهای خطرناک هست و وظیفه شما چیز دیگر و راه شما راه دیگری است. احساس میکنم بدبختانه تحت تاثیر یک گروه افرادی قرار گرفته اید. ایشالا که منصرف بشید یا آقا نطلبه و بمونید ایران وصدسال با سلامتی عمر کنید. اگرهم خدایی نکرده رفتید دعا میکنم به سلامت و خیلی زود برگردین. ببخشید حرف دلمو رک زدم.
    پاسخ:
    سلام نفیسه بانو انچه من دیدم سرشار از امنیت بوده وهست وجای نگرانی نبوده ونیست .از تعریفتان ممنون و زیارت یک کار بزرگ فرهنگی است و امام حسین بزرگترین کار فرهنگی را کرد و کمترین وظیفه ما در همه جا ابلاغ فرهنگ حسینی است فرهنگی که امام حسین منادی آن بود مبتنی بر عدالت در تمام امور دنیوی بود و آنچه ما می دانیم فقط یک روز از زندگی حضرت ایشان است . وانهم گریستن برای بهشت رفتن.امام ثابت کرد که شکمهای برآمده از حرام تا چه درجه ای از وقاحت می رسند .اگر چه امروز بابک زنجانی و حامیان پشت پرده اش این وقاحت را اپدیت کردن والبغدای و چچنی اردوغان ترک و مشابه های داخلیش مصداق بارز امروزی  بن سعدها وشمرها و شریح قاضی هایند باید دید و فرهنگ صبر تحمل بردباری مبارزه فرهنگی واجتماعی را آموخت و ابلا غ کرد . امنیت آنقدر در عتبات بالا بود که در وصف نگنجد و صبور و بردباری را باید از کفشدارها تا شرطه هایی که شبانه روزی لحظه ای از برقراری امنیت و خدمات رسانی غافل نمی شوند و مدام درحال لبخند زدن هستند باید ........اموخت ممنون نفیسه بانو 

    رادیو ساوه

    روزی که نمی شناختیمش را یادمان نرود آنروزها که هاله نور رعد و برق بی بار میزد .

    آنروزها که بیت المال در بوته فرهنگ در شهرداری حیف می شد و متتتتتتتاسفانه می شود.

    آنروزها که بی تخصصی و فردیت واحد فرهنگی در شهرداری بی داد می کرد و بی دادتر باعث اوج او شد.

    هنوز هم خبر خاکباز را با نام و عکس دیگری برای ... در رادیو بدلی می زنند

    ولی برای یکبار همه را به یک کلیک تا بالا آمدن پوریا و اثبات نام ماندگارش دعوت میکنم گرچه منکر اشتباهات رضا هم ...


    از سایت علیزاده:

    http://savehsalam.ir

    پاسخ:
    سلام جناب علیزاده چه سایت زیبایی زدید .قابل تقدیراست .انچه می کنید . از اینکه نقدها بخشی از سایت پرمحتوایتان را تشکیل می دهد و به کارهای فرهنگی اجتماعی و ورزشی نیز می پردازید جای تحسین است بزودی با افتخار به لینکها اضافه خواهید شد .موفق ومانا باشید 
    من هم برای شما سفر خوشی آرزو میکنم و اگر چه توفیق زیارت ندارم ولی در خدمت واجب دیگری مشغولم و ضمنا در مورد وبلاگ رادیوساوه که در نظرات خوانندگان مورد بحث شماست نظر من این است که بستن و به زندان انداختن نویسندگانش کاملا اشتباه بوده و کسانی که در هر پست و مقام چنین کاری کرده اند به او و خانوادها و خوانندگان آن سایت پرطرفدار مدیونند و باید جبران مافات کنند. آنها را به دادگاه تاریخ می سپاریم.
    مطمئن باشید که بالاخره تاریخ قضاوت خواهد کرد.
    جالب است بدانید که طبق شواهدی که من در جایگاه مسئولیتی که دارم به آن رسیده ام این که هیچ مدرکی دال بر زندانی شدن نویسنده رادیو ساوه در پرونده اش موجود نیست و بنده خدا شاید خودش هم خبر ندارد بخاطر پرهیز از تبعاتی که ممکن است در اینده بر مسئولین فوق تحمیل شود.
    خدانگهدار - طریقت

    پاسخ:
    سلام ممنون از شما موفق باشید
  • مصطفی حسین نژاد
  • سلام بر شما 

    مرجع دریافت پاورپوینت های شهدا در پایگاه اینترنتی (( مقتدای شهیدان ))

    منتظر نظرات شما هستیم - یاحق

    m-shahidan.blog.ir

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی