شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

یا لطیف



محمد دهقانی» و «پرویز هرمزی»، دو تن از محیط بانان منطقه حفاظت شده گنو در استان هرمزگان هدف گلوله شکارچیان متخلف قرار گرفته و به شهادت رسیدند.


بپس از آسمانی شدن دو تن از محیط بانان هرمزگانی در درگیری با شکارچیان مسلح و رقم خوردن رویدادی خونین و تلخ در جنوب کشورمان، متاسفانه

«منوچهر شجاعیان»، محیط‌بان پارک ملی بمو، در حالی به دیار باقی شتافت که حوالی ساعت ۱۶ عصر روز جمعه در درگیری مسلحانه در محل خدمت خود، به ضرب گلوله شکارچیان متخلف از ناحیه سر و گردن هدف گلوله قرار گرفته و شهید شد

محیط بان پارک ملی بمو هم به ضرب گلوله شکارچیان شهید شد
 .

پیمان می‌‌بندیم نگذاریم خون محیط بانان شهید پایمال شود

در پی شهادت دو تن از محیط بانان منطقه حفاظت شده گنو در درگیری با شکارچیان این منطقه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پیامی صادر کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست (پام)، متن این پیام به شرح زیر است؛

... و شهید قلب تاریخ است

خبر بسیار تلخ و باورنکردنی است. متأسفانه امروز سوم تیر حدود ساعت ۱۲ ظهر دو محیط بان سرفراز و شجاع منطقه حفاظت شده گنو به نام های «محمد دهقانی» و «پرویز هرمزی» در ارتفاعات استان هرمزگان در درگیری مسلحانه به شهادت رسیدند.

جابجایی پیکر این شهدا به علت صعب العبور بودن منطقه با کُندی انجام می‌شود و البته نیروی انتظامی و آگاهی استان در آماده باش کامل برای بازداشت قاتلان فراری هستند.

همکاران عزیز شهیدم؛ فداکاران عرصه حفاظت از طبیعت ایران؛ پیمان می بندیم که نگذاریم خونتان پایمال شود، بر سر آرمان هایتان کوتاه نخواهیم آمد ...

یاد و خاطره ۱۹ تن از سربازان وطن نیز که در سانحه رانندگی به شهادت رسیدند گرامی باد.


  • ۹۵/۰۴/۰۷
  • محمد ساعدی

نظرات (۵)

سلام حضور دوستان شهر خوبان و آقا ساعدی عزیز
من پسرم و ۲۱ سالمه..سه سال پیش یه ضربه ی روحی بدی خوردم..دختری که دوسش داشتم و دوسم داشت مجبور شد ازم جدا بشه.
سال بعدش با یه دختری آشنا شدم..اولا دوست معمولی بود ولی خیلی نخ میداد تا آخر منم بهش علاقمند شدم ..باهم دوست شدیم ولی فقط تو این دوسال دو ماه باهم خوب بودیم..دلیل دعواهامونم این بود که اون میگه میخوام تنها باشم ولی من چون بهش وابستم دوس دارم باشه..حتی دو ماه پیش خیانت کرد بهم..تو خیابون از یکی شماره گرفت که من همون شب فهمیدمو خودشم خیلی ناراحت شدو اظهار پشیمونی کرد..منم بخشیدمش..حتی من لیسانسمو سه ساله گرفتم که زودتر برم خواستگاریش ولی حالا میگه نه..میگه هنوز جوونی نکردم..حتی بعضی موقعها انقدر باهام بدرفتاری میکنه که دلم شدیدا برای سه سال پیشم تنگ میشه..برای اینکه کسی بود که دوسم داشت..تو این مدت صبوری کردم و پاش موندم..ولی ظاهرا درست نمیشه..مشکلشم‌نفهمیدم چیه با اینکه خیلی مشاوره ام رفتیم..من خودم میدونم این خانوم گزینه ی مناسبی واسه من نیست.. واسه همین آقای ساعدی ازتون یه راه حل میخوام که این وابستگیمو بهش چجوری از بین ببرم..نمیدونین استرس چقدر اذیتم میکنه..در ضمن میدونم پای کسی وسط نیست چون یک ساله هی داره میگه میخوام تنها باشمو جوونی نکردم..ممنون از جواباتون و ببخشید که طولانی شد
پاسخ:
سلام .مطالعه کن به درس و زندگیت برس. کاری دست وپا کن .مستقل که شدی .کارها خودش درست میشه.با این وجود شرایطی که گفتی واقعا برام قابل درک نیست. اینکه یکی بگه. من جونی نکردم . و بخاد بره ... موفق باشی
سلام جناب آقای محمد ساعدی
من دارم دیوانه میشم. مادرم با یه فالگیری در ارتباطه و همیشه موقع مشکلات ازش کمک میگیره. الان چندسال شده و فکر نمیکنم حتی یکی از چیزهایی که گفته درست در نیاد. همشون اتفاق میفتادن. الان چند وقته حدودا سه ماه که هردفعه مادرم پیشش میره بهش میگه شوهرت میمیره با یه حادثه ای. و مادرم هم همیشه میاد بهم میگه.
پدر و مادرم اختلافات خیلی شدیدی دارن و میتونم بگم مادرم اصلا شاید براش مهم نباشه که میاد همه چیو با خیال راحت برام بازگو میکنه. ولی من واقعا دارم دیوانه میشم. از یه طرفی چندوقت دیگه دارم از ایران خارج میشم برای تحصیل و این فالگیر میگه زمانی این اتفاق میفته که من نیستم. واقعا نمیدونم چیکار کنم دست به چه کاری بزنم. دیگه اروم و قرار نمونده برام. مادرمم هیچ درکی نداره.
شما میگیی چیکار کنم. خواهش میکنم کمکم کنید. من خیلی بدبختی کشیدم تو زندگیم. دیگه توان چنین مسئله ای رو واقعا ندارم
پاسخ:
سلام.فالگیری اگر بتواند عمر کسیکه ندیده حدث بزند . فالگیر نی .یک پا ..
به زندگیت برس . .چنین ادمی وجود خارجی ندارد و ساخته ذهنمادرتان است .حتما بایک مشاور خوب مشورت کن


وقتی بیست سالم بود یک مورد ازدواج سیاه و قانونی داشتم. و خیال می‌کردم چون همه چیز قانونی انجام شده بقیه‌ی امور نیز باید طبق قانون پیش برود. مثلن وقتی همسرم را دیدم که در میدان کاج به کــون یک خانم خیره شده به طور قانونی تمام ظرف‌های آرکوپال را شکستم. دو ماه بعد که با دوستش مشغول مشاعره‌ی قانونی بودیم با زبان بی زبانی دوستش را بیرون کرد و بطور قانونی تمام مجسمه‌هایم را خرد کرد. همه چیز قانونی بود. تا وقتی‌که چشم باز کردیم و دیدیم همه چیز خانه‌مان بطور قانونی شکسته و چهارتا دیوار دورمان را فرا گرفته و فهمیدیم باید بطور قانونی همه چیز را تمام کرده و طلاق قانونی اتخاذ کنیم.

چهار سال بعد در خارج از ایران مثل فیلم‌های هندی دوباره به هم رسیدیم و تصمیم به ازدواج سفید و غیرقانونی گرفتیم. در ماه اول وقتی یک دختر ایتالیایی بیکینی‌اش را درآورد و سینه‌های گردش ساحل را درنوردید، مورد سفید من چشم‌هایش تا به تا شد و ظرف‌های سفالی ازدواج سفیدمان شکست. در شش ماه دوم وقتی یک دم باریک فرانسوی پیشنهاد عکاسی کردن به من داد، مورد سفید من دو تا صندلی را خرد کرد. رسمن در معرض خطر جانی بودیم. وقتی هم را می‌بوسیدیم مثل هیولاها هم را از فاصله‌ی دو سانتی می‌نگریستیم و تقریبن از هم می‌ترسیدیم. و چون آدم‌های عاقلی بودیم بالاخره به این نتیجه رسیدیم تا کارمان به بمب گذاری در شورت هم نرسیده از هم جدا شویم. عزیزان من ازدواج، سیاه و سفید ندارد. وقتی دو تا روانی هستید حتا در یک دوستی کبود هم دخل هم را می‌آورید. این روشنفکربازی‌های ازدواج سفید را بگذارید در کوزه‌های قشنگتان و اگر روانی و ناسازگار هستید حداقل آدم‌تان را از بین خنگ‌ها، احمق‌ها، ساده‌ها، مهربان‌ها با روح و روان سالم انتخاب کنید. دنیا دو روز است. یک رابطه‌ی گلبهی هم جواب می‌دهد گاهی.

سلامت باشید.

متن از نوشین زرگری

  • ستاره خسته
  • سلام دوستان شهر خوبان ..سوال یکی از دوستانمه...چن وقت پیش همسرم بخاطر جعل امضا باز داشت شد.تا قبل از اون حدود 30ملیون تو حساب داشتیم بعد از اینکه همسرمو بازداشت کردن به گفته خودش همه حسابارو بستن و نمیتونیم ازش برداشت کنیم اما من شک دارم و میترسم پولاشو تو بدهیاش داده باشه (چون بعدش فهمیدم بدهی داشته من خبر نداشتم)الان با سند ازاده ولی هنوز دادگاهش برگزار نشده.حالا سوالم اینه.کسی میدونه واسه این جور جرما واقعا حسابارو میبندن یانه؟اگه میبندن نمیشه موجودیشو دید ولی برداشت نکرد؟فقط میخوام بدونم داره یانه.و اگه واقعا بستن تا کی بسته میمونه حسابامون؟اگه پیشنهاد دیگه دارید که من بفهمم تو حسابش پول هست یا نه لطفا بگید..ممنون دوستان.ممنون اقای ساعدی
  • ستاره خسته
  • سلام دوستان شهر خوبان ..سوال یکی از دوستانمه...چن وقت پیش همسرم بخاطر جعل امضا باز داشت شد.تا قبل از اون حدود 30ملیون تو حساب داشتیم بعد از اینکه همسرمو بازداشت کردن به گفته خودش همه حسابارو بستن و نمیتونیم ازش برداشت کنیم اما من شک دارم و میترسم پولاشو تو بدهیاش داده باشه (چون بعدش فهمیدم بدهی داشته من خبر نداشتم)الان با سند ازاده ولی هنوز دادگاهش برگزار نشده.حالا سوالم اینه.کسی میدونه واسه این جور جرما واقعا حسابارو میبندن یانه؟اگه میبندن نمیشه موجودیشو دید ولی برداشت نکرد؟فقط میخوام بدونم داره یانه.و اگه واقعا بستن تا کی بسته میمونه حسابامون؟اگه پیشنهاد دیگه دارید که من بفهمم تو حسابش پول هست یا نه لطفا بگید..ممنون دوستان.ممنون اقای ساعدی
    پاسخ:
    سلام .از بانک سوال می کنم منتظر جواب باش

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی