شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

شیر بی‌یال و دم و اشکم همین چهارشنبه‌سوری ماست، رسمی که برای خداحافظی با زمستان طراحی شده بود و استقبال از بهار. روزگار هر بار یک تکه از این آیین را با خود برد تا جایی که چهارشنبه آخر سال شد روزی پر از وحشت، گریه و عزا. این ترقه‌ها و دینامیت‌ها و بمب‌ها را می‌گویم که پا جای پای بوته‌های آتش گذاشته و شده جانشین نامیمون قاشق‌زنی و فالگوش ایستادن.

حالا اما در کنار این صداهای مهیب و نقص عضوها، چهارشنبه سوری گرفتار یک بدعت هم شده است که جنسش کاغذی است و ساخت مردم پرکار چین.

بالن آرزوها را حتما دیده اید، دست هر دستفروشی هست، با رنگ های متنوع و قیمت های جورواجور، مردم هم چه خوب از آن استقبال می کنند.

مردم این بالن ها را می خرند تا تکه آتشی کوچک به آن بیاویزند و آن را بفرستند به آسمان به جایی که مردم مشرق زمین معتقدند در آن گوشی شنوا وجود دارد و آرزوهای مردم را برآورده می کند.

اما فکر کرده اید آتش چهارشنبه آخر سال که هزاران سال بر زمین برپا می شد چرا چند سالی است تشنه پریدن به آسمان شده است؟ این همان بدعتی است که می گویم، این مصداق قلب شدن یک سنت است و افتادن به چنگ سنت کشوری دیگر.

خرده ای به کشور سازنده این بالن ها وارد نیست که اینها همه چیز تولید می کنند برای گرداندن امورات کشوری با جمعیت میلیاردی که اگر بتوانند از رهگذر صادرات و فعالیت های اقتصادی، بخشی از فرهنگشان را هم صادر می کنند و به خورد ملت ها می دهند.

اما خرده به ما وارد است که به اصطلاح خودمان در حال بزرگداشت سنتی ملی هستیم، ولی به شیوه غیرملی این سنت را جشن می گیریم و تازه ذوق زده می شویم از درخشش نورهای کوچک از پس این بالن های کاغذی رنگ به رنگ ِ چسبیده به خال آسمان، که اهل تفکر را به یاد فیلم های چینی و ژاپنی می اندازد در شب سال نویشان.

آداب چهارشنبه آخر سال را خیلی وقت است ما با برخی کج سلیقگی ها به میدان جنگ و نبرد و کشتار تبدیل کرده ایم، پس حالا هم که رگه های بدعت به آن وارد کرده ایم بهتر است کلا بساطش را جمع کنیم نه این که از سر غفلت، سنتی شتر، گاو، پلنگ را جشن بگیریم.ما دنبال چه می گردیم زنده کردن رسمی کهن یانابودی خودمان وهمسایه دیوار به دیوارمان ..تعجبمان اینجاست که در اطراف شهر تا چشم کار می کند بیابان برهوت است ..من هرسال از بالای سرقله یک بار از همین وسایل ساخت برادران کمونیستمان می تراکنم همان برادر عزیزی که زحمت همه چیز زندگیمان را به گردن گرفته اند تا کارخانجاتمان آرام بخوابند و کارگران پشت سر هم اخراج بشوند و به قول خودمان پول آجیل عیدشان را هم نداشته باشند و مدام نک ونال کنیم که بیچاره کارگر و بدبخت کارمند وفلک زده کاسب وقتی نوبت خودمان می شود حتما باید سرویس چینی فلانمان ساخت ایتالیا یا فرانسه باشد می خریم تا کلاسمان ایرانی نباشد و هی شعر وطنم وطنم را ترنم می کنیم با لباس مارک دار ایتالیا و حتما باید مهر کشور برادران لاییک ترکمان را داشته باد تا..چقدر حرف دارم برای نوشتن برادر و خواهر من امروز بخش اساسی فقر را خودمان به دست خودمان تکثیر می کنیم باور نمی کنی به وسایل زندگیت نگاه کنیم .با کی لج می کنیم ؟...با تشکر از

http://shafaqna.com/persian/ مطالب مرتبط

پس لرزه های قرارداد تجارت ترجیحی؛


  • ۹۳/۱۲/۲۱
  • محمد ساعدی

نظرات (۶)

جناب ساعدی عزیز
مهم این نیست که شما تایید می کنید یا نه؟ مهم این است که من نوعی به وظیفه ام که دفاع از حق یک مظلوم است عمل کنم.  و گرنه صلاح کار خویش را شما دانید.
در ضمن نوشته ای در وبلاگهای ساوه!!!!!  لطفا بفرمایید کدام وبلاگها؟؟؟؟؟
اولا در ساوه دیگر وبلاگ به مفهوم واقعی کلمه باقی نمانده و اکثرا از ترس زندان و بازداشت یا بازرسی منزل و توقیف، خودشان را تعطیل کرده اند یا چندین ماه است که هیچ فعالیتی ندارند و عملاً کرکره را پایین کشیده اند و در غیر اینصورت وبلاگ نیستند بلکه مثل  دفترچه یادداشت شخصی هستند حالا در باره علم حقوق، سازمان مردم نهاد، شهرداری و ....
وبلاگ یعنی مثل رادیوساوه که وقتی سه روز مطلب جدید نمیگذاشت من برایش کامنت میگذاشتم که چرا به خوانندگانت توهین میکنی و مطلب تازه نمینویسی؟
شما به این وبلاگها بگو یکسال مطلب ننویسند. ببین کسی حسابشان میکند؟
لز نشریه پیام ادیبان هم من خبر ندارم ولی اینجور که شما گفتی لابد انحصاری است و اگر درد مردم را مینوشت حتما الان در خانه ها و بلکه در دلهای مردم جایش بود.
علت حساسیت من به رادیو ساوه این است که آن یک اتفاق نادر و بلکه بی نظیر در تاریخ ساوه بود و مطمئن باش دیگر تکرار نخواهد شد مگر اینکه عواملش اراده کنند. بی اعتنایی به کامنت شما هم دلیل بر ترس و وحشت بیجای آنها  از عواقب کار است. پیروز باشید.
پاسخ:
جناب وکبلی  خود سانسوری یک بحث است اینکه من بترسم وانتقاد نکنم و یک بحث بی تفاوتی است جناب وکیلی چرا سعی نکردید رادیو ساوه دیگری فعال کنید و خودتان با رویکرد مورد نظرتان مدیریت کنید وبلاگهای مهندس شرافت وبلاگی به نام ناصح مشفق انارستان مجید صدیق وب سایتها دانشگاه ازاد و چند ولاگ دیگر اصلا چه اتفاقی افتاده؟ بعد مرگ ستار بهشتی بیش از 22وبلاگ انتقادی در شهریار و رباط کریم راه اندازی شد جناب وکیلی همه اینها را پیشنهاد می کنم که با نام منتشرکنید ببینیم چه کسی می خواهد زندان بیاندازد بازداشت کنده وبگیرو ببند را بیاندازد دوست عزیز من همین کامنت را خود من چهار بار تایید گردم چهل پنج نظر هم گرفتم من برای اطلاع از فضای مجزایی ساوه مجبور بودم که برای خودم تحقیق کنم وگرنه خود رادیو ساوه را بخوان چند کامنت به انشائ غلط غلوط مرا میبینید من با رادیو ساوه وجه اشتراک دارم  همین مطلب رادیو ساوه را در زمان دایر بودنش خواندم چند نظر موافق هم داشت منظورم از احساس همکاری جامع وب نگاران است یک کاریکاتوریست در اراک محکوم به ت حمل حد شد  سریعا کمپین حمایت تشکیل شد من چند نظر خصوصی گذاشتم و خواستم اگر مشکل رادیو ساوه را بهتر از بنده میدانند در اختیارم قرار دهند هیچکس کمکم نکرد  جناب وکیلی خیلی دلم می خواست بفهمم و کمک کنم اگر قرار به قراردادن تصویرو شکلک که باشه همه وبنگار هستند
 . من حاضرم برای کمک به پوریا وکیل بکیریم  حقیقت قابل اثبات ما در موصل زندگی نمی کنیم که ..یک سوال رییس دانشگاه شکایتش را پس گرفت . چند تن از شورایینتان پس گرفتند ؟ م الف چطور  ؟من ارزویم این است که هیچ زندانی سیاسی نداشته باشیم .من وکیل مدافع خانم دکتر نیستم و در همین وبلاگ نقد هم کردم . جناب وکیلی اتحادی که بین مردم تفرش است را ما نداریم وگرنه امروز تیم شهرداری به دست یک سقوط نمی کرد من دستهای پشت پرده اراکیون در سقوط این تیم را می بینم و حتما هم در صورت تکمیل شدن اطلاعاتم مطلب  می زنم  پوریا به تمام مدیران سطح بالا انتقادداشت  ولی شما همین یک مورد را تکرار می کنی هرچقدر هم مهم باشد تازگیش را از دست می دهد بیشتر از ده نفر پیگیر ادمین رادیو ساوه بودن خصوصی و افشا . . من دقیقا در ذیل همین مطلب کامنتی در حمایت از دکتر هم خواندم  دعوا بین الوبلاگی شد پوریا ادرس یک ولاگ را نوشت این یعنی اینکه من می خواندم  دوست من .اگر بشود قانون مطبوعات را در وبنگاری هم اعمال کنیم دیدید که خیلیها علاوه بر تعطیلی مجبور به تحمل زندان هم شدنداین یعنی اینکه هزینه دارد.ولی من در اینجا کاملا بی خبر م اطلاع من از رادیو ساوه مصاحبه اقای طالبی با خبرگزاریهاست و همین مطا لب شما و دیگر هیچ. و کسی از رادیو ساوه خبر ندارد اگر چه در پیوندهاشان این وبلاگ هست .اینکه زیباترین شهر استان مرکزی در فضای مجازی حرفی برای گفتن نداشته باشد خوب نیست .  اگر نه ما تایید می کنیم به شرطی که تازگی داشته باشد یک مطلب را تکرار کردن که همه می دانند چه سودی دارد برار من. در حمایت قانونی از ادمین رادیو ساوه من حاضرم و پای کار خبرم کنید اگر نیاز داشتید شما در وبلاگ قبل هم همین کامنت را گذاشتید .. ممنون که زحمتت کشیدید  امیدوارم که بزودی وبلاگ رادیو ساوه را با نویسندگان توانای ساوجی و ادمین اصلیش در فضای مجازی ببنیم یا حق
یکی از نویسند گان زندانی وبلاگ انتقادی و پرخواننده رادیوساوه که 14 مرداد ماه سال 1393 با شکایت سرکار خانم دکترمیرگلوبیات نماینده مردم ساوه پس از آنکه منزلش برای دومین بار توسط مأموران بازرسی و بخشی از وسایلش توقیف شد به زندان افتاد در مطالبش از اصلی ترین منتقدان عملکرد خانم دکتربیات بود. در اینجا یکی از آخرین مطالب او را که مدعی بود از طرف خوانندگانش ارسال شده می خوانیم. مطلبی که به اعتقاد ساوجی ها خشم خانم دکتر را برانگیخت تا فوراً از دادستان ساوه بخواهد صدای اعتراض رادیوساوه را برای همیشه خفه کند و قضاوت را بر عهده وجدان آگاه خوانندگان می گذاریم:

چند سئوال از نماینده مردم ساوه

 

مطلب زیر را یکی از خوانندگان ارسال کرده که شامل سئوالاتی از خانم بیات نماینده مردم ساوه در مجلس است. طبق روال همیشه، سئوالات و شبهات مطروحه در این نامه را بنده، به هیچ عنوان تأیید یا تکذیب نمی کنم. دفتر نماینده محترمه هم می تواند چنانچه جوابی دارد ارسال کند تا در همین قسمت منتشر کنیم. شما هم در پایان ، نظرتان را بنویسید تا منتشر شود. حالا نامه وارده را با هم میخوانیم:

برادر جان سلام

چندی قبل در پی مخالفت شدید خانم دکتر میرگلوبیات با دکتر صالحی امیری برای تصدی پست وزارت ورزش و جوانان و همچنین اختصاص بخشی از وقت خود به آقای الیاس نادران که منجر به ایراد تهمت های اثبات نشده ای به یکی از سربازان انقلاب اسلامی گردید، مطلب زیر را آماده کرده و سعی کردم یکی از نشریات محلی استان آن را چاپ کند، اما خوب خودت بهتر از من حال و هوای این گاه نامه های رنگی را می دانی ... بگذریم.

پس از آن که شنیدم ایشان در دعوت از دکتر زاکانی (برای سخنرانی در ساوه) که از افراطی ترین مخالفین دولت است نقش پررنگی داشته تصمیم گرفتم مطالب را برای شما ارسال کنم. اگر صلاح دانستی در صفحه اصلی قرار بده شاید این خواهر محترممان بدان توجهی نمودند:


آیا وقت نقد عملکرد نماینده ساوه در مجلس شورای اسلامی فرا نرسیده؟

با توجه به گذشت قریب به ۳ سال از انتخاب دکتر شهلا میرگلوبیات به سمت نمایندگی مردم شهرهای ساوه و زرندیه کم کم به نظر می رسد وقت برای نقد و بررسی عملکرد ایشان فرارسیده باشد.

از آنجا که در تمام این ماهها هرگز نشنیده ام ایشان اقدام به برگزاری یک کنفرانس خبری با خبرنگاران محلی یا منطقه ای یا... داشته باشند و از آنجا که با گردش در سایت ایشان و تلاش در فضای مجازی باز هم فقط چند مصاحبه که نه، چند سخنرانی در رابطه با مسائل سیاسی آن هم در سطحی فوق العاده غیر تخصصی و یا نهایتاً اظهار نظر در مورد برخی پروژه های روستایی یا گزارش بازدید از فلان منطقه و چنین چیزهایی یافت نمی شود و خلاصه اینکه ما مردم اصلاً اطلاعی از عملکرد ایشان نسبت به وظایف قانونی در جایگاه حقوقی نمایندگی مجلس نداریم که بخواهیم آن را نقد و بررسی نماییم!!

لذا برای شروع کار و از آنجا که ایشان هرگز تن به یک گفتگوی علنی با پرسشگری از جنس مردم نداده اند و یا حداقل بنده نه دیده ام و نه شنیده ام که چنین کرده باشند لذا با سلسله پرسشهایی از ایشان شروع می کنیم، انشاءا.. خود را در برابر مردم پاسخگو بدانند و به هر نحو که صلاح می دانند پاسخ دهند که بعد از آن پاسخ ها امکانی برای بررسی و نقد عملکرد این خواهر بزرگوار ایجاد خواهد شد.

۱- شما تحصیل کرده پزشکی و متخصص زنان و زایمان هستید و تا آنجا که در سوابق و زندگی نامه شما دیده شده حتی در دوران دانشجویی که همزمان با اوج فعالیت های سیاسی و اجتماعی دانشگاهها بوده نه خودتان عضو یا طرفدار هیچ تشکلی بوده اید، نه همسر محترمتان اهل سیاست یا دفاع مقدس بوده اند. لذا سئوال این است: تصمیمات سیاسی و... بجز حوزه تخصصی خود را چگونه اتخاذ می کنید؟ آیا با کسانی مشورت می نمایید؟ آیا حاضرید نام مشاورین خود را برای مردم حوزه انتخابیه ای که به وکالت ایشان رأی می دهید، بیان فرمایید؟

۲- اقدامات شما برای مبارزه با مفاسد بزرگ اقتصادی در دولت قبل چه بوده؟  آیا اصولاً از این جریانات مطلع بودید؟ آیا در نطق پیش از دستور، تذکر و سئوال از وزرا یا دیگر ابزار قانونی نمایندگان برای دفاع از حقوق مردم استفاده کرده اید؟ اگر بله کی و کجا و چرا خبر آن را به موکلین اعلام نکرده اید و اگر خیر چرا در برابر این همه مفسده سکوت کرده اید؟


۳- در دوران رأی به کابینه دکتر روحانی چرا در موافقت و مخالفت با هیچ وزیری سخن نگفتید؟ آیا برای این کار نزد هیئت رئیسه ثبت نام کردید؟ اگر بله در موافقت یا مخالفت با چه کسانی؟  

۴- آیا در هیچ هیئت تحقیق و تفحصی عضو هستید؟ آیا هرگز درخواست تحقیق و تفحص از جایی ارائه کرده اید؟ اصولا با چه مکانیسمی سعی کردید در برابر بی قانونی های دولت قبل بایستید و  از حق مردم کشور دفاع کنید؟ در دولت قبل از چند وزیر سئوال کردید ؟ از چند پاسخ قانع شدید و چند سئوال را به صحن علنی فرستادید؟ در این مدت کوتاه دولت جدید چطور؟

۵- سرکار خانم آیا شما هم زمان با مسئولیت سنگین و طاقت فرسای نمایندگی مجلس به حرفه پزشکی اشتغال دارید؟ آیا همچنان اقدام به عمل جراحی میکنید؟ آیا زمانی را که در هفته و ماه به حرفه اصلی خود اختصاص می دهید به مردم اعلام می کنید؟ آیا این کار به وظایف نمایندگی شما آسیب نمی رساند؟ آیا دغدغه های جامعه و کاستی ها و نگرانی های کشور اجازه تمرکز لازم در انجام جراحی ها را به شما می دهد؟

۶- سرکار خانم آیا حاضرید در مورد شغل همسر محترمتان به مردم حوزه انتخابیه توضیح دهید که آیا قبل و بعد از انتخاب شما تغییری کرده یا خیر و یا در حجم پروژه های دریافتی از وزارت نفت تفاوتی رخ داده یا نه؟  و اینکه آیا سکوت در مقابل تاراج دارایی های مردم مظلوم کشور توسط امثال بابک زنجانی ها، ارتباطی با این موضوع داشته یا خیر؟

۷- سرکار خانم آیا مایلید در ارتباط با موضوع مرتضوی و هدایایی که مرتضوی (رئیس سابق و مشهور تأمین اجتماعی) به برخی نمایندگان اعطا کرده بود توضیحی به مردم شهرهای ساوه و زرندیه ارائه نمایید؟

۸- سرکار خانم دکتر می دانم این روزها و ماهها عادت به دریافت نامه های تقدیر و تشکر با مخلوطی از بادمجان دور قاب چینی و پاچه خواری شده اید و اینطور نوشته ها خاطر مبارکتان را مکدر می کند اما خواهش می کنم از این سئوالات آشفته نشوید و خشمگین نباشید.

به خدا نه قصد توهین و افترا دارم نه خدای نکرده قصد خدشه دار کردن وجهه شما را.

تقصیر خودتان است که گذاشته اید این همه پرسش در ذهن موکلین شما نقش ببندد. به همه خوانندگان محترم هم اعلام می کنم اینها فقط پرسش هایی برای آگاهی است و امیدوارم پاسخهای شما باعث سربلندی خودتان و ما که به شما رأی داده ایم شود.

باور کنید شما وکیل ما هستید و ما موکل شما. از چند حقوقدان بپرسید حق موکل بر وکیل چیست اولین آن پاسخگویی و توضیح روند کار است. به شما پیشنهاد می کنم به جای عصبانیت و ... به فکر روزی باشید که در محضر حضرت حق ایستاده اید و دهها هزار موکلتان شما را بازخواست می کنند. (جواد)

 


پاسخ:
برای چندین بار این نوشته را تایید می کنم    . با همین موضوعات و با همین سئولات شما جای من بودید چه فکر می کردید ؟  خبرنگار ازاد در ماه گذشته از آزادی قریب الوقوع نویسنده رادیو ساوه  و رضایت خام دکتر بعنوان یکی از شکات نام برده بود از رضایت چند تن از شوراییان ساوه ورییس دانشگاه آزاد و شهردار وفقط مانده بود رضایت اقای م الف .چگونه شده که ما نقطه سر خطیم نا معلوم است اقای یا خانم وکیلی  من شهر خوبان را به پایگاهی بر له یا علیه هیچ شخص حقیقی و حقوقی نمی کنم پس لطفا  اگر قرار به پاسخگویی بود همان اولین پیام کفایت می کردند  در ضمن پیام ادیبان نشریه خانم دکتر است    و سئوال اساسی من بی تفاوتی تمام وبلاگ های شهر بزرگ ساوه است به رادیوساوه است شما جوابش را مید انید علت سکوت نشریات و وبلاگهای ساوه را شما در چه می بینید؟ در کامنتهای خصوصی برای بسیاری ازانها از رادیو ساوه نظر خواهی کردم و خواستم جوابم را خصوصی بدهند وقول دادم که محرمانه می ماند ولی تا کنون دریغ از یک نظر . وکیلی عزیز علتش را شما می دانید ؟ اصلا چرایی این سکوت برایتان مهم است ؟ممنون از شما 

امروز لوله مشترک فاضلاب آشپرخانه همسایه ام گرفت .
او در طبقه اول بلوک کناری من زندگی می کند .
وضعیت ساختمان مجتمع ما بدین گونه است که آب فاضلاب آشپزخانه چهار طبقه هر بلوک ، از یک لوله به مخزن فاضلاب هدایت می شود ، از این رو ، وقتی مسیر انتقال فاضلاب به مخزن بسته می شود ، فاضلاب آشپزخانه سه طبقه بالا هم از سینک آشپزخانه طبقه اول غلغل می جوشد .
همسایه های ما ماشین های لباسشوئیشان را هم در آشپزخانه جاسازی کرده اند و از این رو ، آب خروجی از ماشین های لباسشوئی هم بر آب ناشی از شست وشوی ظروف مزید می شود .
امروز همه هم ظرف می شستند و هم پیاپی لباسشوئی را روشن می کردند و به همین دلیل سیلابی سیاه و گنداب مانند در خانه همسایه 71 ساله من سرازیر شد !
همسایه ام بلافاصله به یک لوله بازکنی زنگ زد و آن ها هم خیلی زود آمدند و کار را شروع کردند .
کار پیچیده شد و وضعی پیش آمد که طبقات بالا می باید ساعتی استفاده از ماشین لباسشوئی و ظرف شستن را متوقف می کردند .
به در خانه تک تک آن ها رفتم ، موضوع را گفتم و تقاضا کردم همکاری کنند و آن ها پذیرفتند ، اما پس از آن که پائین آمدم ، با شگفتی دیدم که وقتی در پوش لوله انتهائی را باز کردند تا عیب یابی کنند ، فاضلاب طبقات بالا با شدت جریان داشت .
دوباره به سراغ همسایه های بالائی رفتم و تقاضایم را تکرار کردم . این بار هم کسی نگفت ، نمی کنم ، اما کسی هم استفاده از ظرف شوئی و ماشین لباسشوئی را متوقف نکرد !
همسایه من 36 سال است که در رفع مشکلات بقیه همسایه ها از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و از این رو انتظار داشتم ، همه همسایه ها به پاس این همه همدلی به یاری او بشتابند . اما همه به فکر خود بودند . و حتی زمانی که به توصیه لوله باز کن ها ، برای ربع ساعتی آب مجتمع را ( البته با اطلاع دادن به همه ) قطع کردیم ، خیلی ها به محوطه ریختند و چنان قشقرقی راه انداختند که گوئی ستمگر بی رحمی هستی آن ها را مورد تجاوز قرار داده است . در این میان حتی کسانی بودند که فرصت را مغتنم شمردند و از این که به سگ آن ها اسائه ادب شده است ، زبان به شکایت و گلایه گشودند و بر این همه بی فرهنگی ! خرده گرفتند .
یک نفر از آن ها به چهره و لباس آغشته به لجن همسایه هفتاد و یک ساله من که به دلیل همکاری نکردن همسایه ها از 9 صبح تا 5 بعد از ظهر در گیر مشکلی بود که به باور من ناشی از بی توجهی همسایه های سه طبقه بالا در ریختن تفاله چای ، برنج ، خرده غذای ته بشقاب ها و... در سینک ظرفشوئی است ، نگاهی نیانداخت و اگر هم انداخت ، برایش مهم نبود که آن پیرمرد سپید مو در چه وضعیتی است . همه فقط به خودشان و منافع حقیرشان می اندیشیدند .
برای همسایه سپید موی من 8 ساعت درگیری برای بازکردن مسیر فاضلاب و به لجن کشیده شدن خانه اش ، این جمعه را یک جمعه سگی کرد .
اما این جمعه برای من نیز یک جمعه سگی بود .
زیرا سقوط دردناک اخلاقیات را دیدم . بی تفاوتی به درد و مشکل همسایه ای نیک خواه را دیدم . خود خواهی های حقیری را که درمخیله ام نمی گنجید دیدم . بی تفاوتی نسبت به مشکل دیگران را با پوست و گوشتم لمس کردم . حتی در چهره برخی ها شادمانی موذیانه ای را از گرفتاری همسایه ای که36 سال با او زیسته اند ، نیز دیدم .
این جمعه سگی یک پرسش آزار دهنده را در اصلی ترین بخش مغزم نقش کرده است :
چرا این گونه شده ایم ؟ و... آیا به راستی سر سوزنی از نیک خواهی و نیک اندیشی و احساس مسئولیت نسبت به دیگران در وجودمان باقی مانده است؟

پاسخ:
اگر مظلومی باشد تمام عقده های وا خورده رابر سرش خالی می کنیم بدی ما اتحاد ما بر علیه یک نفراست  مجرم یا بیگناه تفاوتی ندارد و تا دلتان  بخواهد همدرد دارید تا حالا دیده ای یک راننده زیر باد کتک چند نفر برای شکسته شدن یک چراغ راهنماست  درد مشترک  که درمانش را هیچ  طبیبی نمی داند . تا کی باید ادامه پیدا کند ..تصویر زیبایی را با کلمات کشیدی ممنون  
صدقه بجا و نیکوکارى و ... بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از مرگ بدجلوگیرى مى کند.

نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1869

به همت یکی ازخیرین باسخاوت شهرستان زرندیه وبه مناسبت فرارسیدن سال نو

50عدد سبدکالا درمیان محرومین توزیع گردید.
  • طرفداران مهندس احمدی
  • کام شیرین ساوجی ها

    از بهترین انتساب سال


    4mostafa.blogfa.com


    سلام وب زیبای دارین مطالبتون هم جالبن
    به وب من هم سر بزنید و نظر بدین اگه خواسنین میتونیم تبادل لینک کنیم.
    هرچند تا تو وبم نظر بدین به همون تعداد تو وبتون نظر می دم 
    فقط متن نظرات تو صیفی باشه.

    8kh.rozblog.com=درباره امام رضا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی