شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

نوروز

خانه هایی که برق می زند، دلهایی که می تپد، نگاه ها و لبخندها رد و بدل می شود ، همه چیز آماده است، آماده دگرگونی و تحول، هر چه لحظه تحویل سال نزدیکتر می شود نفس ها عمیقتر می شود و زمزمه ها تندتر نگاه ها از سفره هفت سین جمع می شود و به آسمان دوخته می شود  ، لحظه تولد سالی جدید نزدیک است خیلی چیزها جمع کرده بودم که با خدای خود در میان بگذارم خداوندا یاریم کن همه را بگویم تو باید بشنوی تا برایم اجابت کنی....

اضطرابی که از دوران نوجوانی، هر سال یک بار آن را تجربه  کرده ایم لحظه آغاز، آغاز تحولی تازه،آغاز سال نو، حرکتی جدید، و فرصتی مجدد. فرصتی برای محاسبه، فرصتی برای جبران، فرصتی برای برنامه‌ریزی و شروعی دوباره و خلاصه فرصتی امید‌بخش!

و چه اسرار آمیز این سفره هفت سین  تبلور حیات است و منشأ امید ، نورانیت و معنویتش دل ها را می رباید ،  ، قرآن به عنوان مهمترین جزء سفره هفت سین ایرانی، در مناسب‌ترین و دسترس‌ترین جای سفره قرار می‌گیرد. قرآن در اینجا است تا همراهی کند، آرامش بخشد و هدایتگر باشد. قرآن، ثقل اعظم و جلوه‌ای از عظمت و حکمت خالق یکتا است و در اینجاست تا به این مراسم و تمام وقایع آن معنا دهد.

وقتی که جسم و جان ها اینگونه آماده است جان می دهد سفره های دلمان را بگشاییم و زمزمه ای آرام با خدای خوبمان آغاز کنیم و دعا کنیم ...دع کنیم برای فرج آقا امام زمان (عج) وبرای سلامتی عزیزان مان وخودمان ودر خواست حسن عاقبت و عاقبت به خیری دعا کنیم و به امید اجابت بمانیم..با این توضیح که من ماهی قرمز را از سفره هفت سین کم کرده ام و دلیلش را شاید خودتان بدانید التماس دعا
  • ۹۳/۱۲/۲۸
  • محمد ساعدی

نظرات (۱۱)

(آقازاده)متن خیلی خوبی بود، چون از دل نوشتین به دل نشست تا جایی که احساس کردم قلم خودم بوده.سپاس

بهار خواهد آمد،زمستان با باران دارد می رود ، سال ۹۳ پر از درس بود،برای من ، درس های تلخ ،درس هایی که از کودکی تا به امروز نخواستم بیاموزم و چشم بستم به کینه ها ، خشم ها و دو رویایی ها

آموختم بسیاری وقتی به قدرت و ثروت می رسند دیگر معنای رفاقت را نمی فهمند ،غرق می شوند در نامردی،زد و بند،در یک کلام کثافت،من اشتباه می کردم دور از کانون های قدرت و ثروت هم رفیق نبودند ، ساده دلی خودم آنها را رفیق پنداشته بود ، نه تنها با من رفیق نبودند ، غمخوار مردم هم نیستند ، دروغ می گفتند هستند

یاد گرفتم با عشق نمی شود کینه سوداگرانه را خاموش کرد،کینه تنها می خواهد ارعاب کند و سوداگری منفعت را می فهمد و بس ، نجوای عاشقانه در گوش این آدمها مضحکه است ، من مقصرم در این معامله از سوی من فهمیده شده است

این را دانستم روزنامه نگار جیره خوار وقتی مهاجرت هم می کند کارفرمایش را عوض می کند ، از کسی دیگر جیره می گیرد تا به کارفرمای سابق اش فحش بدهد

چقدر تلخ بود وقتی فهمیدم ساده زیستی دیگر شده است شلختگی ، وفاداری اخلاقی به آن دیگری شده است بی عرضگی و خریدار نداشتن ، بسیاری دیگر مرام داشتن و سالم زیستن را عین بلاهت می دانند

امسال فهمیدم حتی در میان ما مرگ دیگر عامل تزکیه نیست ، بلکه سوداگری ها را تشدید می کند،باید حرمت مرگ را به آن بازگرداند تا زندگی آنی شود که دیگر نیست

مهم بود که آموختم استبداد را با اصلاحات نمی توان درمان کرد ، کسی که آلوده قدرت ، ثروت و زد و بندهای پشت صحنه شده است اگر حرف می زند دروغ می گوید ، بی تعارف دروغ می گوید ، تنها با ساده زیستی می توان و با هیچ نخواستن می توان اصلاح طلب بود و بس

تمام این دانستن ها مرا ناامید نمی کند بلکه به امید شدت بیشتر می دهد ، باید مثل باران شد و پلشتی ها را شست و دور انداخت

هار خواهد آمد،زمستان با باران دارد می رود ، سال ۹۳ پر از درس بود،برای من ، درس های تلخ ،درس هایی که از کودکی تا به امروز نخواستم بیاموزم و چشم بستم به کینه ها ، خشم ها و دو رویایی ها

آموختم بسیاری وقتی به قدرت و ثروت می رسند دیگر معنای رفاقت را نمی فهمند ،غرق می شوند در نامردی،زد و بند،در یک کلام کثافت،من اشتباه می کردم دور از کانون های قدرت و ثروت هم رفیق نبودند ، ساده دلی خودم آنها را رفیق پنداشته بود ، نه تنها با من رفیق نبودند ، غمخوار مردم هم نیستند ، دروغ می گفتند هستند

یاد گرفتم با عشق نمی شود کینه سوداگرانه را خاموش کرد،کینه تنها می خواهد ارعاب کند و سوداگری منفعت را می فهمد و بس ، نجوای عاشقانه در گوش این آدمها مضحکه است ، من مقصرم در این معامله از سوی من فهمیده شده است

این را دانستم روزنامه نگار جیره خوار وقتی مهاجرت هم می کند کارفرمایش را عوض می کند ، از کسی دیگر جیره می گیرد تا به کارفرمای سابق اش فحش بدهد

چقدر تلخ بود وقتی فهمیدم ساده زیستی دیگر شده است شلختگی ، وفاداری اخلاقی به آن دیگری شده است بی عرضگی و خریدار نداشتن ، بسیاری دیگر مرام داشتن و سالم زیستن را عین بلاهت می دانند

امسال فهمیدم حتی در میان ما مرگ دیگر عامل تزکیه نیست ، بلکه سوداگری ها را تشدید می کند،باید حرمت مرگ را به آن بازگرداند تا زندگی آنی شود که دیگر نیست

مهم بود که آموختم استبداد را با اصلاحات نمی توان درمان کرد ، کسی که آلوده قدرت ، ثروت و زد و بندهای پشت صحنه شده است اگر حرف می زند دروغ می گوید ، بی تعارف دروغ می گوید ، تنها با ساده زیستی می توان و با هیچ نخواستن می توان اصلاح طلب بود و بس

تمام این دانستن ها مرا ناامید نمی کند بلکه به امید شدت بیشتر می دهد ، باید مثل باران شد و پلشتی ها را شست و دور انداخت

  • صحیفه ای از شعر
  • سلام

    نوروزتان پیروز. امیدوارم سال خوبی در پیش رو داشته باشید.

    بهاری باشید و سبز.
    پاسخ:
    هادی جان سلام .امید که شاعرانه ترین سال برای سال پیش رو باشد سالی سرشار از موفقیت وسربلندی و سلامتی 
  • هادی بیابانی
  • سلام بر دوست خوبم خوبی؟چه خبرا؟ کم پیدایی؟سایتت خیلی عالیه وظیفم بود زود خدمت برسم اماسعادت نبودپیشاپیش سال نو هم بهت تبریک میگم ایشالا سالی توام با موفقیت باشه هم برای خودت هم برای خانواده محترم
    پاسخ:
    سلام هادی جان ممنون از حضورت عیدت مبارک و سر فرصت خدمت می رسم خوب باشی
    ا مقلب القلوب والأبصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول والأحوال حوّل حالنا إلی أحسن الحال
    مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز
    در این نیکو دم و فرخنده نوروز زمان بر کامتان باشد شب و روز
    به لطف حق چو این نوروز باشید سلامت، خوشدل و سرزنده هر روز
    یا زهرا (س) نوروز 1394 مبارک محمد شرافت
    .  وب سایت   ایمیل
    پاسخ:
    درود بر مهندس شرافت عزیز پیشاپیش عیدتان مبارک باد

    مرد راننده ای بیابانی

    بین ابیانه و حسین آباد

     سر در قهوه خانه ای ناگاه...

    چشم او بر نوشته ای افتاد :

     «هر که در این مکان غذا بخورد

    به امان خدا رود  آزاد

     سی چهل سال بعد پولش را

    نوه هایش به ما کنند ایفاد»

     مرد با دیدن چنین جمله

    زد بغل، رفت تو خوش و سرشاد

     قیمه و قورمه و کباب و چلو

    ماست و نوشابه، سبزی و سالاد

     همه را خورد و آرغی هم زد

    مست و شنگول از چنین رخداد

     تا که برخاست موقع رفتن

    صاحب رستوران جلوش ایستاد

     بعد صورتحساب میزش را

    مهر و امضا شده به دستش داد

     مرد راننده آمپرش بالا

    رفت و پرخاش کرد با فریاد

     این یقینن کلاهبرداری است

    مردک حقه باز، ای شیاد

     از چه این جا نوشته پول غذا

    بعد سی سال گردن اولاد؟

     صاحب قهوه خانه گفت: عزیز

    بی خود و بی جهت نگیر ایراد

     این حساب پدر بزرگ شماست

    که برای شما به جای نهاد

     ای جوانان و کودکان عزیز

    بشنوید این نصیحت از استاد

     که اگر زرت جمله قمصور است

    همه تان بد بیارِ مادر زاد

     نیمی افسرده اید و پژمرده

    نیم دیگر به گند و گه معتاد

     این طرف فقر هست و بیکاری

    آن طرف چوب هست و استبداد

     اختلاس و چپاول و دزدی

    هر کجا هر طرف کند بیداد

     با اسید و چماق و چوب شوید

    در خیابان و کوچه ها ارشاد

     تو مپندار مشکل از خود توست

    یا تو تقصیر کاری از بنیاد

     

    همه این ها هزینه‌ی رأیی ست

    که زمانی پدر بزرگت داد

     با چنین شعر و معرها هالو

    سر تو بر تن تو مانده زیاد

     محمدرضا عالی پیام (هالو)

    مدتی قبل از جایی می گذشتم ، خانمی به من سلام داد ، جوایش را که دادم خیره نگاهش کردم تا به یادش آورم ، ته قیافه اش پر از آشنایی بود ولی ذهنم یاری نمی داد این آشنایی راه به یک نام بکشد، فهمید و نامش را گفت، داشتم از تعجب خشکم می زد ولی فوری خودم را جمع و جور کرد م، گفت بیماری مرا به این روز انداخت چاق وبی قواره و از آن همه زیبایی هیچ نماند،گفتم نسبت به خودتان بی لطفی می کنید ، خوب سنی از همه ما گذشته است ، جوانی رفت و میان سالی هم به تمامی در حال رفتن است ، مگر کدام مان همان مانده ایم که شما بمانید

    خندید و گفت راست می گویید ، همکار سالها دور بود ، کمی از خاطرات گفتیم و رفت ، من هم رفتم ، با خودم گفتم نه زیبایی می ماند و نه جوانی ، حتما ثروت و هوش هم نمی داند ، سواد و دانش هم می تواند با زوال عقل از دست برود ، یک سوال بزرگ در من ایجاد شد پس چه چیز می تواند بماند بدون تغییر ، امروز وقتی دل نوشته تازه هاشمی رفسنجانی را خواندم ، به جوابم رسیدم ،آنچه می ماند و تغییر نمی کند رفتار ما در این جهان است ، گذشته مان تغییر نمی کند ، خوب و بدش را نمی شود عوض کرد.

    همه ما می توانیم اشتباه کرده باشیم و بعد از این اشتباه درس گرفته باشیم و حتی با شجاعت می شود راه به عذرخواهی بکشیم ولی باز این گذشته تغییر نمی کند، اگر گمان می کنیم می شود پاک و پالوده زیست و اصلا اشتباه نکرد، چه در سیاست و چه در شخصی ترین رفتارمان راه به اشتباه می کشیم ، بشر حق اشتباه دارد ولی حق تکرار اشتباه را ندارد، باید آگاهی از اشتباه را مبدل به خودآگاهی کرد و فرصت داد تاریخ راه درستی را برود.

    دولت روحانی که مثل دل نوشته هاشمی از اعتدال می گوید نشان داد روزی که شور پیروزی را در جانش حس کرد دچار غرور شد وعده هایش را به امید حل منازعه اتمی نادیده گرفت و امروز می بیند حتی تفاهم هسته یی معجزه یی برای تثبیت دولتش نخواهد داشت، بعد از رسیدن به این تفاهم انفحار انتظارها برآورده نشده و فلاکت توده ها به همراه غارت و ثروتهای بادآورده بسیاری از معادلات را به هم خواهد ریخت ، نه تنها برای دولت بلکه برای همه آنها که اوضاع کشور را به اینجا رساندند

    بعد از انتخابات به دیدن فائزه هاشمی رفتم ، غرور پیروزی را در رفتارش حس کردم ، همان موقع از این دیدار نوشتم ، هشدار دادم این دولت اگر به موقع انتظار مردم را جواب ندهد آخرین بار خواهد بود که مردم به شمایان اطمینان می کنند ، گمان نکنم جدی گرفته باشد ، در سال ۸۴ هم همین هشدار را دادم و از او خواستم از شرکت در انتخابات صرفنظر کند ، اگر این اتفاق می افتاد احمدی نژاد رئیس جمهوری نمی شد شاید کروبی بجای خاتمی به کاخ ریاست جمهوری می رفت ، هم اصلاح طلبان با نامزدی معین اشتباه کردند و هم تیم هاشمی.

    امروز که ماجرای مجلس خبرگان و به دادگاه کشاندن مهدی هاشمی و یونسی با سردی افکار عمومی روبرو می شود می توان گفت خود کرده را تدبیر نیست ، سال دیگر سال پر از عبرت بیشتری خواهد شد ، بله تنها چیزی را که نمی شود از دست داد رفتار دیروزمان است و همه چیز دیگر از جمله قدرت ، شهرت ، زیبایی و،،، همه از دست می روند و چاره یی هم جز از بین رفتن شان نیست و ما می مانیم با قضاوت تاریخ بخاطر آنچه کرده ایم و نکرده ایم.

  • خبرنگار آزاد
  • یکی از شاکیان پرونده رادیو ساوه آقای محمدعلی رحیمی مدیر مسئول  نشریه محلی گلهای ساوه است که وی مدتی آماج شدیدترین حملات بیرحمانه این وبلاگ پرخواننده قرا گرفته بود. در اینجا برای ثبت و قضاوت تاریخ و آنهایی که رادیوساوه را نخوانده بودند یکی از مطالب مرتبط با ایشان را به نقل از آرشیو رادیوساوه که هنوز در اینترنت موجود است میاوریم. به لحن خشن و غیراخلاقی و صدالبته شجاعانه نویسنده رادیوساوه در دفاع از بیت المال دقت کنید. به نظرم یک نویسنده باید حرف خوب را خوب بزند:
    بوی تعفن از گلهای ساوه: ۱۸ بار چاپ عکس فرماندار !

    انتظار ما از واژه گلهــا این است که بوی نشاط و رایحه دلنشین از آن استشمام کنیم.

    اما در نشریه "گلهای ساوه" جز بوی تعفن از گندابه ای که محمدعلی رحیمی(مدیر نشریه) اسمش را کار فرهنگی(!) گذاشته، چیز دیگری به مشام ما نرسید.

    شماره ۱۳۴ نیمه دوم مهر ماه ۹۲ را دقیقاً بررسی کنید و تعداد عکسهای احمد آزاد (قرماندار منصوب احمدی نژاد در ساوه) را با دقت بشمارید. باور کردنی نیست ولی در همبن ۱۶ صفحه، عکسهای این آقا ۱۸ بار تکرار شده. به نظر شخصی من این کار یعنی توهین و دشنام به شعور و فهم و شرافت مردم ساوه که احتمالاً از منظر آقای رحیمی(مدیر نشریه) شاید لیاقتشان همین است!

    البته این اقدام رحیمی کم سابقه نیست. وی شش ماه پیش در شماره ۱۲۲ همین نشریه تیتر اصلی زده بود که" فرماندار ساوه حاصل دعای شهداست!. من نمی دانم دو سه روز استفاده از میز و صندلی و ریاست برای اطفای شهوت قدرت، ایا واقعاً ارزش دارد که آدمی مثل محمدعلی رحیمی، حتی حاضر شود کفشهای فرماندار شهرش را لیس بزند؟!

    پس کجاست آن شرافت آدمی و آن منزلت انسانی که شما مدافعش  هستید آقای رحیمی؟! در کجای عالم دیده اید که در یک نشریه ی 16 صفحه ای و قطع کوچک محلی، عکس یک فرماندار را ۱۸ بار به بهانه های مختلف در لا به لای صفحاتش چاپ کنند؟

    آقای رحیمی، شما که رئیس دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد شده ای و ایضاً عضو شورای فرهنگ عمومی شهرستان؛ آیا واقعاً به نظر تو دیگر مردم شهری که جنابعالی در آن زندگی می کنی چنین آدمهای پست و حقیری هستند که تو خود را نماینده افکار آنان تصور کنی؟ آیا دیگران را واقعاً بزغاله فرض کرده ای؟!

    در دیگر صفحات این نشریه نیز بوی لجنزار، همچنان مشام را می آزارد:

    در صفحه اول این نشریه که گرانترین محل انتشار آگهی هاست، پیام تبریک سازمان پسماند(زباله) شهرداری خطاب به شهردار جدید ساوه درج شده که هاشم زال(بازرس شورای شهر) باید معلوم کند چقدر هزینه از جیب مردم بابت آن پرداخت شده؟ من از آقای زال گلایه دارم که چند هفته پیش گزارش بازرسی مفصلی از بعضی لفت و لیسها در پروژه ساخت بنای عظیم شهرداری تهیه نمود ولی منتشرش نکرد. پس مردم به شما اعتماد کرده اند برای چی؟  آیا برای اینکه روی صندلیها لم داده و حق الجلسه بگیرید؟

    سه صفحه کامل و رنگی از نشریه به مصاحبه رئیس شورا و مراسم معرفی شهردار تعلق دارد. باید معلوم شود چقدر از پول زبان بسته مردم بابت آن پرداخت شده؟ شهرداری که خودش نشریه قانونی دارد چرا به دنبال تأمین مالی "گلهای ساوه" است؟ سفارش دهندگان این صفحات چه کسانی هستند؟

    آقایان! مردم را احمق و نادان فرض نکنید. اینها از پول مردم ارتزاق می کنند. این پولها حق پیرزن بیوه و بچه یتیم و معلولان و بدبختان و بیچارگان است. در کجای دنیا مسئول یک زیر مجموعه، به مافوقش در نشریات رسمی تبریک می گوید؟! لعنت خدا بر شما کسانی که برای امیال شیطانی خویش، دست در جیب مردم می کنید. شما که در شب احیا، قرآن یر سر می گذارید آیا داستان شمع بیت المال را شنیده اید؟

    و اما سالها پیش صفحات داخلی "گلهای ساوه" مملو از گزارش تصویری رنگی و سفارشی نماینده سابق(مرحوم اسلامی) بود ولی حالا مزین است به تمثال مبارک سرکار خانم بیات نماینده فعلی. خب این یعنی محمدعلی رحیمی در نقش مرده شور عمل می کند: آقای رحیمی مرده را می شوید، چه شاه باشد چه گدا !!

    او چاپ می کند و بابت هر خط و کلمه اش پول می گیرد، هیچ کار هم ندارد که طرف کیست و چکاره؟

    خب شاید این هم یکجور زرنگی است که ما نمی دانیم. این قصه سر دراز دارد ... فعلاً بماند.

    خلاصه هر چه بودی یادت بخیر رادیوساوه
    سلام
    سال نو مبارک. امسال سال عجیبی پیش رو داریم. اول سال با خسوف و بارش باران شروع شده و نوروز هم که به شنبه افتاده از طرفی سال بز هم هست همه اینا در کل نشون میده که سال 94پر از اتفاقات مختلف شخصی و اجتماعی هست. از مهمترین اتفاقات اجتماعی پرونده هسته ای و انتخابات مجلس و... در زندگی خصوصی شما هم تغییرات زیادی پیش میاد و امسال پر از استرس، هیجان و خبرهای خوب و بد هست. هیچ دو روزش یکی نیست. این طالع بینی تقدیم به همگی شما خوبان
  • طرفداران مهندس احمدی
  • ضمن تبریک حلول سال نو خدمت شما سرور گرامی

    . . .


    اقدام بی نظیر مهندس احمدی در گسترش فرهنگ نماز
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    حجت الاسلام دکتر تقوی امام جمعه محترم ساوه:
    بسیار خرسندم که آقای احمدی با توجه به درایت و پیشینه مثبتی که در ارائه خدمات به شهروندان دارند برای این پست خطیر انتخاب شده اند و بدون شک با حضور ایشان شاهد تغییرات اساسی در شهر خواهیم بود.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    با مطالب جدیدی به روز هستیم
    مقدمتان گلباران

    سایت طرفداران مهندس احمدی
    4mostafa.blogfa.com

    [گل]

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی