شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

عید فطر فرصتی که نباید از دست داد !

عید فطر

بندگانی که یک ماه به عبادت پروردگارشان مشغول بوده اند در این عید مبارک و بزرگ از هدایای الهی بهره مند می شوند همانگونه که در روز قیامت و پس از اتمام حسابرسی هایشان بسوی بهشت جاودان پروردگارشان رهسپار می گردند .
زندگی کوتاه دنیوی فرصتی است بی بازگشت به منظور توشه اندوزی برای دیار باقی. بهره گیری از نعمت وجود و تلاش به جهت بهره مندی هر چه بیشتر از زمان و فرصت ها به منظور حرکت در مسیر عبودیت پروردگار دغدغه ی افرادی است که خواهان زندگی ای پاک و سالم اند. آنانکه به فرموده ی امیرالمومنین علی(علیه السلام) دنیا را بسان مزرعه ای دانسته اند که هر چه در آن کشت نمایند روزی درو خواهند کرد.
با کلیک بر روی تیتر مطلب کل مطلب تبیان باز خواهد شد
  • ۹۴/۰۴/۲۶
  • محمد ساعدی

نظرات (۷)

چند روز پیش پیرمردی سراسیمه خود را به کلانتری رساند و با صدایی بغض آلود از مأموران پلیس خواهش کرد ردی از نوه‌اش پیدا کنند.
حشمت‌الله در تحقیقات ابتدایی به افسر تحقیق گفت: در تهران زندگی می‌کنم. پسرم 12 سال پیش از ما جدا شد و به مشهد آمد. «امیر» چهار سال پیش با زنی به نام ناهید ازدواج کرد. دو سال بعد آنها صاحب پسری شدند. با شنیدن این خبر خوشحال شدم. با همسرم به دیدن‌شان آمدیم، ولی در اینجا با واقعیت تلخی روبه‌رو شدیم که دنیا را روی سرمان خراب کرد.
فهمیدیم او و همسرش به مواد معتاد شده‌اند و خانه خود را پاتوق شیشه‌ای‌ها کرده‌اند. من در آن وضعیت وقتی چشمم به نوه‌ام افتاد دلم لرزید. بلافاصله موضوع را از طریق قانونی پیگیری کردیم و بچه را از پسرم گرفتم. مهدی از همان موقع با من و مادر بزرگش زندگی می‌کند. پدربزرگ نگران گفت: دو سال گذشت و باخبر شدیم که پسرم باز پدر شده است.
این بار موضوع فرق می‌کرد. بچه آنها دختر بود و ماخیلی نگران آینده این کودک بودیم. چند روز پیش از همسرم خواستم زنگ بزند و حال بچه را بپرسد. امیر پشت تلفن مشکوک حرف می‌زد و می‌گفت بچه را دزدیده‌اند. با همسرم به راه افتادیم و نفهمیدیم چه طوری خودمان را به اینجا رساندیم. او و عروسمان دروغ می‌گویند و شک ندارم بلایی سر دختر کوچولوی‌شان آورده‌اند.
تحقیقات پلیسی
امیر و همسرش بلافاصله تحت بازجویی‌های پلیسی قرار گرفتند. این پدر شیشه‌ای گفت: چند روز پیش در خیابان با مردی درگیر شدم. او می‌دانست کجا زندگی می‌کنم. برای همین نیز پیش از آنکه من به خانه برسم به آنجا رفته و بچه‌ام را دزدیده است. البته هیچ نشانی‌ای از او ندارم که بدهم. «ناهید» مادر مهدیه کوچولو نیز در ادامه دروغپردازی‌های شوهرش گفت: من در خانه خواب بودم. وقتی بیدار شدم مهدیه سر جایش نبود. فکر می‌کردم امیر او را با خودبرده است. اما همسرم که آمد متوجه شدم بچه را دزدیده‌اند و...
 رازگشایی
رئیس پلیس مشهد در این باره ب گفت: با اعلام شکایت پدربزرگ خانواده و با توجه به اهمیت موضوع، دستورات لازم برای پیگیری سرنوشت مهدیه کوچولو صادر شد و مأموران دایره آگاهی کلانتری شهید رجایی مشهد برای یافتن ردی از کودک وارد عمل شدند.

سرهنگ حجت نیک مرام افزود: تحقیقات ابتدایی حاکی از آن بود که زوج شیشه‌ای، خانه خود را تبدیل به پاتوق کرده‌اند بنابراین از چند معتاد که به این خانه رفت و آمد داشتند تحقیقات پرونده آغاز شد  و یکی از آنان اظهار داشت شخصی به نام «مجید» را دیده که همراه بچه‌ای از خانه این زن و شوهر جوان خارج شده است.

وی خاطرنشان کرد: همین کافی بود که مجید تحت بازجویی‌های فنی پلیسی قرار گیرد. او که در برابر شواهد و ادله موجود راهی جز بیان حقیقت پیش رو نداشت اعتراف کرد مهدیه کوچولو را به قیمت 100 هزار تومان از امیر و ناهید خریده است.
 با این اعترافات تلخ، پلیس در کمتر از 24 ساعت مهدیه کوچولو را به آغوش پر از مهر پدربزرگ و مادر بزرگش بازگرداند تا زندگی جدید را در کنار برادرش سپری کند. رئیس پلیس مشهد گفت: متهمان پرونده دستگیر و برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شدند.

منبع : روزنامه ایران
پاسخ:
 می دانید سهم هر ایرانی از اختلاسات بیش از دویست و پنجاه میلیون تومان است و سهم پولهای کثیف در برخ مسایل سیاسی بیشترزیاد است و جامعه به حال خود رها شده در جایی مرد در نقشحضرت زینب قرار میگیرد امام میشود و.. شکایتی نیست ودر جایی همه را بر علیه یک فیلم تهییج می کنند می خواستید چه بشود؟؟؟
امروز بیست و هشتم تیر سالگرد پرواز هنرمند بزرگ ایران " خسرو شکیبایی " است. خالی از لطف ندیدم خاطره ایی را به این مناسبت با دوستان به اشتراک بگذارم.
پویا شکیبایی تعریف می کرد که شب قبل از فوت خسرو شکیبایی کاری کرده که او تا آخر عمر از یادش نمی رود .
پویا می گوید بابا در سه چهار شب آخر قبل از مرگ نا و توان حرف زدن نداشت و حتی توان بلند شدن از جایش را نداشت . با این حال شب قبل از مرگ پویا را با اشاره صدا می زند که پیش او برود.
همین که پویا کنار او می نشیند شکیبایی نیم خیز می شود و بدون هیچگونه توضیحی سه کشیده ی محکم به گوش پویا می زند .
پویا بعد از این اتفاق عجیب مات و مبهوت به او نگاه می کند .
همسر و دیگر نزدیکان شکیبایی می گویند هرچه فکر کردیم تا علت کار او را بفهمیم به جایی نرسیدیم تا اینکه شبی پویا گفت احتمالا پدر توان حرف زدن نداشته و خواسته با این کارش به او بفهماند که بعد از رفتن من مسئولیت خانواده بر عهده اوست . ...فهمیدم که مرگ را هم زندگی باید کرد.
منبع : احسان بیگلری –مجله فیلم –شماره 412صفحه 25
روحش شاد و یادش گرامی باد.
پاسخ:
خدایش رحمت کناد 

پیشنهاد می کنم این مطلب آقای میرزاخانی را تا انتها بخوانید...
دلارهای بلوکه شده ایران چقدر است؟
اوباما راست می گوید یا سیف؟

١- باراک اوباما حجم دلارهای بلوکه شده ایران را حدود ١٥٠ میلیارد دلار اعلام کرده و جناب سیف رییس کل بانک مرکزی ایران حدود ٣٠ میلیارد دلار.
٢- این تفاوت ١٢٠میلیارد دلاری باعث شده ملت همیشه در صحنه به جان هم بیفتند؛ گروهی بگویند ١٢٠ میلیارد دلار خرج همون "دکل"ها(!) شده و گروهی مدعی شوند که دلارها هنوز آزاد نشده حدود ١٢٠ میلیاردش گم شد! جالب اینکه فرض پنهان هر دو گروه هم این است که حرف راست را اوباما می گوید!
٣- آیا سیف دروغ می گوید؟ یا اوباما دروغ می گوید؟ پاسخ هر دو سوال منفی است و در واقع هم حرف اوباما با واقعیت منطبق است هم حرف سیف. اما تعریف مورد نظر اوباما از دلارهای بلوکه شده با تعریف سیف متفاوت است.
٤- واقعیت این است که جناب سیف ذخایر ارزی بانک مرکزی را که حدود ١٠٠ میلیارد دلار برآورد می شود در کتار برخی دارایی های مالی به عنوان دلارهای بلوکه شده محاسبه نکرده است. شاید به این دلیل که ذخایر ارزی بانک مرکزی قابل خرج نیستند چون قبلا توسط دولت به بانک مرکزی فروخته شده و ریال معادل آن توسط دولت دریافت شده است. این ذخایر در واقع پشتوانه پول ملی است. خرج کردن دوباره این دلارها به مفهوم آن خواهد بود که دولت به زور این ذخایر را از بانک مرکزی بگیرد و تحویل آن را مشروط به دریافت معادل ریالی کند!! معامله ای که قبلا انجام شده و انجام مجدد آن به معنی چاپ پول بدون پشتوانه است که شدیدترین اثر تورمی را دارد.
٥- حال شاید این سوال مطرح شود که اگر فقط ٣٠ میلیارد دلار قابل استفاده است و مابقی ١٥٠ میلیارد دلار قابل خرج نیست چرا اوباما ١٥٠ میلیارد دلار ارز بلوکه شده را به رخ کشیده است؟ پاسخ این است که اگرچه دسترسی مجدد به ذخایر بانک مرکزی فایده ای (البته فوایدی چون ضمانت وام و اعتبار به جای خود باقی است) ندارد اما عدم دسترسی به این دلارها بسیار خطرناک است چون این دلارها ابزار اصلی بانک مرکزی برای حفظ ارزش پول ملی است.
٦- نتیجه این که اگرچه فقط ٣٠ میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده قابل استفاده است، اما اهمیت ١٢٠ میلیارد دلار مابقی هم کم از این ٣٠ میلیارد دلار نیست. علت اینکه قبل از آمدن دولت روحانی، نرخ دلار در حال صعود بود به این دلیل بود که ذخایر ارزی به عنوان ابزار تنظیم بازار ارز از دسترس بانک مرکزی خارج شده بود و اگر بعد از آمدن دولت روحانی این صعود متوقف شد به این دلیل بود که انتظار بازار ارز در این دو سال آزادسازی این دلارها بوده است. به عبارت دیگر، بدون دسترسی به ذخایر ارزی، حفظ ارزش پول ملی غیرممکن خواهد بود و به همین دلیل رفع تحریم دسترسی به این ذخایر اگر از آن ٣٠ میلیارد دلار بیشتر نباشد کمتر نیست.

علی میرزاخانی

پاسخ:
خواندم واقعا مشکل کجاست پولهای ماکجاست ایا انصاف است پولهای ما پولهایی که حق ماست سهم ماست  از زندگی یک باره آب برود؟؟؟
روستای «قلعه‌رش» در شهرستان سردشت:

فضای خفقان‌آوری در این روستا حاکم شده و «قلعه‌رش» بوی مرگ می‌دهد، فضای رعب‌انگیزی که در کوچه‌ها حس می‌شود، امید و انگیزه ادامه زندگی را از هر رهگذری می‌گیرد. در چند کوچه، اعلامیه‌ای که عکس جوانی بر آن خودنمایی می‌کند روی در و دیوار به چشم می‌خورد.

در دو هفته ۱۰ نفر خود را با طناب از درخت حلق‌آویز کرده‌اند که از این میان شش نفر نجات پیدا کرده و چهار نفر فوت شده‌اند.

هیچ مسئولی از ما حمایت نمی‌کند که برای بررسی این موضوع کاری انجام بدهیم و هیچ پولی برای تشکیل کارگروه و ایجاد کمیته و… به ما داده نمی‌شود.» اینها را ژیان بیگ‌زاده یکی از فعالان مدنی شهرستان سردشت در حالی به فرهیختگان گفت که هنوز هیچ خبری از ورود نماینده این شهر، فرماندار و دیگر مسئولان به این موضوع نیست.

اپیدمی خودکشی‌های دنباله‌دار در سردشت استان آذربایجان‌غربی این روزها به بحث اصلی مردم سردشت و نقل محافل‌شان تبدیل شده است.

۱۰ نفر در شهرستان سردشت در ۱۴ روز اقدام به خودکشی کرده‌اند که از این تعداد چهار خودکشی منجر به مرگ بوده است. اگرچه تب خودکشی در این شهرستان پیش از این یعنی شش سال پیش نیز شیوع پیدا کرده بود، هنوز هم نهادهای رسمی به این بحث ورود نکرده‌اند و هیچ مسئولی تا امروز راجع به این موضوع و علت‌های احتمالی کارگروهی تشکیل نداده است.

اگرچه خودکشی‌هایی که در شهرستان سردشت اتفاق افتاده ۱۰ مورد بوده اما شش مورد از آنها تنها مربوط به یک روستا به نام «قلعه‌رش» است که درمجموع هزار و ۴۰۰ نفر جمعیت دارد. این روستا که در جنوب این شهرستان واقع شده شش سال پیش نیز با چنین موضوعی درگیر بوده و چنین اتفاقاتی در آن تازگی ندارد. کمتر از شش سال پیش بود که چهار زن در همین خطه خودسوزی کردند و دو نفرشان فوت شدند. اما گویا جنس خودکشی‌ها در این شش سال تغییر کرده و حالا همه این افراد به جز یکی از آنها، خود را حلق‌آویز کرده‌اند. در این میان دختر ۲۶ساله‌ای خود را به داخل آبشار «شلماش» پرت کرده و فوت شده است.

جوتیار یکی از فعالان مدنی این شهرستان راجع به جزئیات این ماجرا به فرهیختگان گفت: «ما از سه هفته پیش که هنوز تعداد خودکشی‌ها پنج نفر بود چند کارگروه و یک کمیته تشکیل دادیم که با حضور جامعه‌شناسان و روانشناسان این موضوع را بررسی کنیم.» جوتیار ادامه داد: «البته وقتی هیچ مسئولی از ما حمایت نمی‌کند ما نمی‌توانیم به نتیجه‌ای برسیم چون دعوت از افراد صاحبنظر در این حوزه نیازمند پرداخت هزینه‌هایی به استادان است.» ژیان بیگ‌زاده نیز یکی از افراد دیگری که در این کارگروه‌ها فعالیت دارد و به‌عنوان فعال مدنی در این شهرستان حضور دارد، راجع به این موضوع به خبرنگار ما گفت: «در مدارس این شهرستان هیچ معلم یا مربی پرورشی برای موضوعات اجتماعی وجود ندارد.

هیچ روانشناس یا مشاوری در مدارس ما در هیچ مقطعی نیست و دانش‌آموزان هیچ‌کس را ندارند که با او از مشکلات‌شان صحبت کنند.» این فعال مدنی سردشت افزود: «از آنجا که هنوز تحقیقات گسترده‌ای صورت نگرفته نمی‌توانیم علت این موضوع را پیدا کنیم ولی تا جایی که ما متوجه شده‌ایم فقر و نبود امکانات از انگیزه‌های اصلی این خودکشی‌ها بوده است

خواهر یکی از کسانی که اقدام به خودکشی کرده به (روزنامه) فرهیختگان گفت: «خواهر من تنها شش ماه بود که ازدواج کرده بود و ۲۱ سال داشت. همسرش مدام به او می‌گفت دختر دیگری را دوست دارد و دیگر نمی‌خواهد زندگی با او را ادامه بدهد.» او ادامه داد: «خواهرم بارها با برادر و پدرم راجع به این حرف‌های شوهرش صحبت کرد و خواست از او حمایت کنند اما پدر و برادرم به‌شدت با او برخورد کردند و گفتند باید هرطور شده با او زندگی کنی.» او افزود: «یک روز متوجه شدیم خواهرم خودش را از درخت حلق‌آویز کرده و فوت شده است. من علت این اتفاق را برادر و پدرم می‌دانم زیرا آنها هیچ حمایتی از خواهرم در مقابل همسرش نکردند.» او گفت: «سومین روز خواهرم بود و هنوز مراسم تمام نشده بود که خبر فوت دختر ۲۰ ساله دیگری به ما رسید و باز در مراسم سوم او بودیم که یکی از دختران ۱۷ ساله این روستا خود را حلق‌آویز کرد


ه هر حال خودکشی‌های زنجیره‌ای در حالی در شهرستان سردشت و به‌ویژه در روستای «قلعه‌رش» ادامه دارد که بار دومی است که چنین تبی در میان این مردم شیوع پیدا کرده است. اگرچه رسول خضری نماینده این شهر در مجلس شورای اسلامی حاضر نشد راجع به این موضوع صحبتی کند، از او و مسئولان دیگر این شهرستان انتظار می‌رود پیش از آنکه تعداد این خودکشی‌ها به ده‌ها نفر افزایش پیدا کند، چاره‌ای بیندیشند و نگذارند تعداد بیشتری در کارنامه خودکشی این شهر ثبت شود. از قرار دادن ساعات پرورشی در مدارس گرفته تا دعوت صاحبنظران در علم روانشناسی و جامعه‌شناسی در کارگروه‌هایی که برای بررسی این موضوع تشکیل شده‌اند.

کاش حداقل این بار که پای مرگ جوانان یک روستا آن هم به دلیلی نامعلوم در میان است مسئولان بررسی این موضوع را سریع‌تر در دستور کار قرار بدهند، گرچه واژه «سریع» خیلی هم در این موضوع کاربرد ندارد تا همین امروز نیز خودکشی‌های جوانان این شهرستان از تعداد انگشتان دست تجاوز کرده و شاید سال‌ها بعد از این روستا به‌عنوان روستای مرگ نام برده شود.

منبع : روزنامه فرهیختگان

پاسخ:
زحمت کشیدید ممنون محفوظ باشید کیست که بیاندیشد؟؟؟

من فکر میکنم آش را باید با قاشق خورد و پیچ را با پیچ گوشتی باز کرد.

البته عده ای دوست دارند آش را با پیچ گوشتی بخورند و پیچ را با قاشق باز کنند. کاریش نمیشود کرد خب دوست دارند دیگر!

پاسخ:
دوستی داشتیم با آش سالاد کاهو می خورد من اخرش نفهمیدم با دست می خورد یا با قاشق
خشایار من ممنون

جوانی را تصور کنید روبرویت نشسته است و تازه دارد دهه دوم زندگی اش را به پایان می برد،نسیمی می وزد و نم بارونی در اوج گرمای تابستان از آسمان کمی خیس ات می کند ، می خندی ، دیدار خوبی داری ، در این میان حرف می زنی ، کلمات نوازش ات می کند و سعی می کنی کلمات تو هم نوازشگر باشد تا تلخی پنهان در کلمات رام شوند ، اما در این میان دو جمله می شنوی و با شنیدن ویران می شوی،تحریم ها زندگی و معیشت خانواده هایی را به سختی انداخت و معلوم نیست با رفع تحریمها جبران شود، چه کسانی در این سالها سطح معیشت خانواده بخاطر تحریم و رکود سقوط کردند و چه آرزوهایی بر باد رفت ، در لابلای حرف این دوست متوجه این نکته شدم که خانواده او هم آسیب دیده است

در میان حرفهایش گفت بخاطر نداشتن شهریه زبان فرانسه را در مرحله پیشرفته اش رها کرده است ،در میان خنده ها این حرف گم می شود ، به ظاهر گم می شود ، کلمات هدایت می نشیند در جانم :«در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزواء می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد..."، من هم هیچ نمی گویم،پشت خنده ها استرس رهایم نمی کند ، وقتی کاری از تو بر نمی آید چه می توانی بکنی ، آدمها در یک دیدار گره خورده گی عاطفی پیدا می کنند و غم آنها بر شانه تو می نشینند ، آنها که غارتگران را به حال خود رها کردند تا به قیمت زندگی مرفه شان اکثریت به فلاکت بیفتند در برابر وجدان شان چه جوابی دارند ، آیا دیگر وجدانی در آنها یافت می شود. آنها را باید به حال خود رها کرد و اندیشید برای اینهمه جوان که با رویاهایشان رو به فردا دارند جز کابوس در واقعیت چیزی نمی یابند

غروب خوبی بود،یک دوست تازه می یابی،دایره نامهایی که دوست شان داری زیاد می شود و همراه آن حس می کنی در قبال جامعه مسژولیت بیشتری داری و باید راه بیابی تا با روشنگری بتوانی فرایندی را بر انگیزی که راه غارت صعب تر شود و این جز با آزادی بیان و فضای باز ممکن است و برای بدست آوردن این آزادی باید جان جسور داشت و دل به دریای ناممکن زد و نشان داد ناممکن را می شود ممکن کرد ، اما آسمان ابری امیدم می دهد روزی بارون خواهد زد و صدای رهایی را همه خواهیم شنید

پاسخ:
خوب بود نه عالی بود زحمت کشیدی
ممنون ممنون

گرمای هوا بر میزان درآمد میوه فروش ها تاثیر می گذارد. میوه ها در گرما زود خراب می شوند و به همین دلیل بعضی میوه فروشی میوه هایی که دیگر خریدار ندارد می گذارند کنار و آدمهای نیازمند آنها را بدون پرسیدن بر می دارند . از یکی آنها پرسیدم این میوه ها ضرر ندارد. جواب داد همین که بچه هایم رنگ میوه را می بینند برایم بس است.

همین چند روز پیش دوستی می گفت دعوای پدر و پسری را شاهد بود . پدر می گفت تو تازه گواهینامه گرفتی . یک ماشین ارزانتر مثلا ال نود بگیر ، بعد که راه افتادی می توانی بروی سراغ ماشین های گرانقیمت تر . ولی قهر پسر پدر را وادار می کند کوتاه بیاید و آنرا بخرد که پسر می خواست

این دو ماجرا را کنار هم بگذارید، بعضی از دوستان که تحت تاثیر لیبرالها قرار گرفته اند و خود هم از نداری به تتگ آمده اند فریادشان در آید که شما دارید نفرت طبقاتی را دامن می زنید. برای من عجیب است آنها کاری به خود واقعیت ندارند که مدام شکاف طبقاتی را پر دامنه تر می کند و اما در برابر کوچکترین اعتراضی می رنجند

دوست جراحی می گفت وقتی به کسی می گوییم شما سرطان دارید و باید جراحی شوید از ما می رنجد و بعضی مواقع شاید فحش هم بشنویم ، ولی ما نمی رنجیم چون حال بیمار را می فهمیم . ولی راستش من حال این دوستان را نمی فهمم . چرا که شکاف طبقاتی تنها پیامدش فقر یکی و ثروت آن دیگری نیست . این شکاف محیط زیست را نابود می کند ، اینهمه ویلا در شمال و کنار رودخانه ها دیگر چیزی از طبیعت زیبا باقی نگذاشته است و خشکسالی حاصل همین ثروت اندوزی بی محابا است

فقر سیاه به ناهنجاری و گسترش جرایم می دهد و زندانها را پر می کند . ناامنی را رواج می دهد . هیچکس با پیامدهای این شکاف کاری ندارد ، ولی ما که مخاطرات این شکاف را بر می شماریم مورد بغض و کینه قرار می گرییم . کینه یی که باید شامل باندهای غارتگر شود نثار عدالت طلبان می شود .

نولیبرالها بلدند از طریق رسانه های فراگیر چطور شستشوی معزی بکنند و حتی افراد کتابخوان و تحصیل کرده رابه ویروس بی تفاوتی آلوده کنند . اوضاع ناامید کننده است ولی همین ناامیدی باعث می شود که با همه فشارها از واقعیت مدام بگوییم و جنبه های تاریک واقعیت را به تصویر بکشیم. چرا که اگر این شکاف به مرزهای برگشت ناپذیر و انفحاری برسد دیگر نه تنها در آن روز از سکوت هم کاری بر نمی آید بلکه فریاد هم بی فایده است

پاسخ:
میدونی جناب آقا زاده هندوانه کیلویی چهار صد تومن و آب لیتری هزار تومان دریاچه ارومیه خشک شد سیب در مهاباد وارومیه خوراک گاو میش میشود گاومیشی که آب ندارد من نمی فهمم چرا نمی فهمند ما تا چننننننننند ساله دیگه اب نداریم و چرا چمن می کارند چمن در مناطق خشک و بی اب چه نفعی برای حسابهای بانکی برخ حیوانات داره من باید در فهمم تجدید نظرکنم
راستی تا یادم نرفته بگم شهید بهشتی این جمله رابخدا با گوشهای حودم شنیدم روزی گفت کاری نکنید که مردم تا مرز نترسیدن از مرگ برسن امروز ملت ما ..انروزها ... از مرز نترسیدن از مرگ گذشته اند مردم ایران شیر خفته اند وای اگر بیدار شوند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی