شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰
  • ۹۴/۰۸/۱۳
  • محمد ساعدی

نظرات (۱۱)

  • محسن باقرلو
  • این دیوارهای نازک و پوس پیازی آپارتمانهای جدید ، به کل قوهء تخیل انسانها را زایل کرده اند ! ... قدیم آدمها باید حدس میزدند احوالات همسایه شان را ولی الان کاملن در جریان هستند که همسایه بغلی شام چی دارد ، چرا امشب سکس نخواهند داشت ، سر چی دعواشان شده ، برای آشتی کنان کادو چی می گیرند ، چن تا قسطشان عقب افتاده ، دمبال کدام وام جدید هستند ، مقصد مسافرت احتمالی بعدی شان کجاست ، کدام کانال ها را بیشتر نگاه میکنند ، آخرین بار کی ماشین لباسشویی را روشن کرده اند ، چای را با قند می خورند یا توت خشک ، در خندوانه به کی رای میدهند ، طرفدار رئال هستند یا بارسا ، حولهء حمامشان چه رنگی ست ، سلیقهء موسیقیایی شان چطور است ، در کدام کانال های تلگرام عضوند و ... الا آخر ! ... خلاصه که دیوارها از زندگی بشر امروز هیجان را گرفته اند !

    آگهی ازدواج پوریا در ساوه

     

     از کلیه دوشیزگان قدبلند ، سینه کفتری و سفید و زیباروی ساکن شهر ساوه(فقط حوالی خیابان استاد مطهری) و دارای شرایط زیر تقاضا داریم درخواستها و رزومه خود را جهت ربودن دل اینجانب به صورت پیغام در قسمت نظرات یا به وسیله ایمیل به نشانی بنده بفرستند.

    بدیهی است پس از انجام بررسی‌های کامل، نام افراد دارای صلاحیت به وسیله همین "وبلاگ پوریا از ساوه" اعلام خواهد شد.

    نکته: ما تو کارمون پارتی بازی نداریم، یعنی لطفاً از قرار دادن پول نقد در نامه یا پیغام خود بپرهیزید و هی نگید ما فامیل فلانی هستیم.

    شرایط پذیرش:‌ 

    1. سن بالاتر از 18سال و کمتر از 22 سال باشد.

    2.  قد کمتر 165سانتیمتر و بالاتر از 175سانتیمتر نباشد.

    3.  افراد خیلی ترکه‌‌ای و زیادی چاق قابل پذیرش نیستند(چون من حوصله رژیم چاقی و کلاس لاغری ندارم).

    4. هر وقت من خواستم می‌ریم هر رستورانی که من گفتم. آبگوشت ، کوفته ،  کله‌پاچه ، سیرابی و میرزاقاسمی با کلی سیرترشی دوست دارم.

    5.  اهل کادو خریدن و هر روز لاو ترکوندن نیستم. 

    6. اگر خدای نکرده، زبانم لال، خدا اون روز رو نیاره که ازدواج کردم و وبال گردنم شدی، مامانم اینا و مامانت اینا نداریم. از این بچه بازیا خوشم نمیاد.

    7. عمــراً نفقه بدم. چهارده‌ تا هم بیشتر مهریه نمی‌کنم. ضمناً دختران ساکن این مناطق به هیچ عنوان درخواست ازدواج ندن چون قبول نمیشه: شهرک فجر ، پیک نیک گاز ،  طالقانی و حاج بلوک‌، سیدعلی اصغر ، خیابان بسیج ۱ و ۲ ، خیابان امیرکبیر و بهزیستی و خیابان کارگر.

    8. باید یک جایی کار کنی، یک کاری هم واسه عصر من گیر میاری چون حوصله مسافرکشی و رانندگی ندارم و حتماْ باید یک پارتی دُم کلفت در شهرداری یا "شورای شهر ساوه" داشته باشی. آخه ممکنه که تصمیم بگیرم یه روز بزنم به کار بساز بفروشی. بالاخره باید یکی هوامو داشته باشه یا نه؟

    9. بابات باید پولدار باشه تا من در صورت لزوم بتونم بتیغمش.

    10. پول اضافی ندارم برای پوشک "مای بیبی"  و "ایزی لایف" بدم. می‌ری کهنه و لاستیک می‌خری، خودت هم می‌شوری.

    11. به مامانت می‌گی سیسمونی خوب بیاره. میخوام پیش فامیل و آشنا سر بلند باشم.

    12. باید خیلی خوشگل باشی چون پول واسه لوازم آرایش نمی‌دم.

    13. موهای وزوزی نباید داشته باشی، چون نرم‌کننده ایرانی الآن شیشه‌ای ده هزار تومن شده.

    14. موهای خرمایی و مشکی رو ترجیح می‌دم.

    15. نباید ورزشکار باشی چون قدرتت خیلی زیاد می شه!.

    16. اگه سر کار بری یا کاری داشته باشی نباید دیرتر از 5 خونه باشی.

    17. از الان باید کلاس آیروبیک بری تا چندسال دیگه بد هیکل نشی، پولشم از بابات بگیر. من 10سال دیگه زن شکم گنده نمی‌خوام.

    18. باید فال قهوه بلد باشی بگیری، چون من دوست دارم.

    19. مانتوی تنگ نمی‌پوشی. البته اگه مانتوهای خودتو از خونه بابات بیاری هیچ اشکالی نداره که تنگ باشه. من معتقدم که مفت باشه ، کوفت باشه.

    20. دوستات رو هم هر روز نمیاری خونه. فهمیدی؟ من از اینجور کارهای بچه گانه خوشم نمیاد.

    21. یک ماشین ظرف‌شویی هم قاطی جاهازت بذار. دوست ندارم پوستم خراب بشه.

    22. لازم نیست واسه یک خونه 50متری ، جاهاز خونه 200متری بخری.

    23. من مبل تختخواب شو دوست دارم . . . 

    حالا برای ازدواج با شما در خدمتیم.

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    منبع:  وبلاگ رادیوساوه 


    http://pooria6.blogfa.com



    ....

    تقدیر و تشکر مدیرعامل موسسه خیریه امام حسین( ع )
    مرکز حمایت از بیماران مبتلا به سرطان ساوه از رییس و معاون دانشکده علوم پزشکی شهرستان ساوه. 
    سیدسبحان حبیبی با ابراز خرسندی از توجه ویژه دکتر کوهپایه زاده رییس و دکتر عباسی معاونت دانشکده علوم پزشکی در جهت ایجاد بخش خون و استخدام دکتر انکولژیست در بیمارستان شهید مدرس ساوه را ستود .
     سیدسبحان حبیبی افزود. آمدن این پزشک نادر حتی هفته‌ای یکی و دو روز جای تقدیر و قدردانی است
    . زیرا اکنون دانشکده علوم پزشکی دیگر وارد مرحله جدید و جدی قرار گرفته است. چرا که از این به بعد داشتن تجهیزات جدید در بیمارستان شهید مدرس ساوه الزامی است.
     تجهیز آزمایشگاه و تجهیز دستگاه ماموگرافی و دستگاه پیشرفته سی تی اسکن و دستگاه ام آر آی و حتی دستگاه رادیو تراپی خواهد بود. این تجهیزات الزامات وسایل کار یک پزشک نادر انکولژیست است که باید تهیه شود. که میدانم آقای دکتر کوهپایه زاده به راحتی از پسش برمیآید.
     ان شاءالله
    لطفا بازنشر.کنید تا با کمک بیشتر زمینه خدمت بیشتر فرراهم شود 

    مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان دستگیر شد ، این روزنامه در قبال این دستگیری سکوت می کند و بعد امروز سر دبیر این روزنامه یادداشتی می نویسد و بجای دفاع از همکار دستگیر شده اش دست به اعتراض می زند چرا قوه قضاییه با رساانه های اعلام کننده دستگیری این مدیر مسئول برخورد قانونی نمی کند چرا که هنوز جرم او در دادگاه اثبات نشده است و از یاد می برد رسانه های اعلام کنده خبر وابسته به همان نهادی اند که دستگیری توسط آن انجام شده است.

    وی از این قوه می خو اهدهمانطور که با مجرمان اقتصادی با پرده پوشی برخورد می کند با روزنامه نگاران هم برخورد کند . این سردبیر می داند و یا خود را به ندانستن می زند اتفاقا روزنامه نگاران چون خود را بی گناه می دانند و باور دارند تنها آزادی اطلاع رسانی درمان همه جرایم دیگر است خواهان افشای خبر دستگیری شان می شوند تا وجدان عمومی در مورد این دستگیری قضاوت کنند و مشخص است این قضاوت به نفع دستگیر شدگان است ، برخلاف مجرمان واقعی که نمی خواهند بخلطر جرمشان آبرویشان برود . با این شجاعت و استدلال سر دبیر یک روزنامه عجیب است کسانی این روزنامه را برای خودشان خطرناک ارزیابی می کنند و مدیر مسئول آنرا بازداشت می کنند و یا سر دبیر چیزی می داند که ما از آن بی اطلاع ایم

    سلام دوستان شهر خوبان
    سوالم کاریه و شرمنده اگه یکم وقت گیره
    پسر هستم و 26 سالمه، تقریباً 2 هفته میگذره که خدمت سربازیمو تموم کردم و اومدم خونه و لیسانس عمران دارم
    مثل اکثر جوونا نه سرمایه ای دارم و نه اشنایی که کار برام جور کنه، تو این 2 هفته و حتی از حدود 6 ماه پیش که هر 3 ماه چند روزی میومدم مرخصی دنبال کار بودم و خیلی خیلی فکرمو مشغول کرده و اوضاع کار خیلی داغونه (رشته عمران نسبت به بعضی رشته ها بهتره ولی کلا اوضاع همه بده...)یک سال قبل از خدمت سابقه کار (با بیمه) دارم که البته برای یادگیری میرفتم و پول بیمه رو هم خودم میدادم و تو خدمت هم راهسازی(توصعه باند فرودگاه) کار میکردم و نقشه برداری میکردم که البته اینم برای سابقه کار به حسابم میاد و در کل 2.5 سال سابقه کاری با بیمه دارم
    ولی با همه اینا بازم کار نیست و بیکاری برام خیلی خیلی سخته چه مالی چه فکری...
    آقای ساعدی اگه کاری، راهکاری، ایده ای ، فکری یا هرچیزی به ذهنتون میرسه و یا کاری که خودتون یا دوستانتون انجام میدین که ممکنه به درد من هم بخوره کنار شوخی هاتون بگید تا بتونم از نظراتتون استفاده کنم، خودم به خیلی چیزا فکر کردم ولی متاسفانه اکثر خود اشتغالی ها سرمایه میخواد و یا اگه وامی بخوام بگیرم (تا 20 میلیون میتونم بگیرم) باید کاری باشه که بتونم طی 1 یا 2 سال وام رو بدم با درامدش چون هیچ درامد دیگه ای ندارم و هیچ ساپورت مالی ندارم، دوست دارم کارم مربوط به رشتم باشه چون کار عمرانی و خصوصاً اجرایی رو دوست دارم ولی غیر مرتبط هم باشه مهم نیست چون وقتی بی پول و بیکاری هر کاری میکنی...
    من کرمان زندگی میکنم اگه برای جواب هاتون شهر مهم باشه
    پاسخ:
    اقا مهرداد عزیز اینجا شهر مامونیه و شهرستان زرندیه از استان مرکزی است و تا کرمان فاصله زیادی دارد ...
    من پسرم و 30 سالمه. آقای ساعدی  عزیز.  من چند روز پیش ترکیه رفته بودم و از اونجا لباس دخترونه(تونیک-سارافون و لباس مجلسی) بصورت عمده آوردم که هم خرج سفرم دربیارد و هم سودی کرده باشم. نه مغازه دارم و نه اینکاره ام. به چند تا مغازه دار جنس هامو نشون دادم اما بقیمت خیلی پایینی خواستن. الان این لباس ها رو دستم باد کرده و نمیدونم چطوری بفروشمشون. از اونجا که با دختری هم در ارتباط نیستم کسی رو ندارم که اینا رو برام آب کنه. و چون که پسرم نه میتونم توی خونه مزون لباس بزنم و نه امثال اینکارا. مادرمم نتونست در این مورد کمکی کنه. بنظرتون چیکار کنم که بتونم برم یه محفل زنانه و این لباس ها رو بفروشم؟
    اینم بگم اهل دستفروشی توی خیابون نیستم
    پاسخ:
     اقا سامان باورکن من تا به امروز با چنین مشکلی برخورد نکرده بودم .وراح حلی ندارم
    سلام

    دیروز با دوستهام رفتیم پارک ، داخل پارک چندتا بچه لات الکی گیر دادن به ما که چرا بهشون نگاه کردیم!! (اصلا نگاه نکرده بودیم ) خلاصه یه درگیریی کوچیک درست کردن.
    میخواستم سوال کنم واکنش شما چیه؟واکنش درست در مقابل این افراد چیه بنظرتون؟
    نگید سکوت بهترینه!! که همیشه نمیشه سکوت کرد، طرف تنش میخواره و بیخیال نمیشد...اگه فحش میداد من حتما بدجور درگیر میشدم.
    مرسی از آقا ساعدی و دوستان
    پاسخ:
    متاسفانه کاریش نمی شه کرد .هست و بخشی از زندانیان و حتی کسانی که در پای چوبه دار قرار دارند از همین بچه هایی هستند که تیزی برنده ساخت چین هم دارند و درگیری همان و ..حالا اگرهمین بچه ها از تحت اثیر مخدرات صنعتی مثل شیشه هم قرار گرفته باشند که وامصیبتا .زیاده امیر محمد .من هوشیاری را توصیه می کنم و امیدوارم مسیولین به فکر بیفتند و راه چاره ای بیابند .در بخش فرهنگی خیلی عقبیم این را این را بخش حوادث روزنامه ها می گویند 
    سلام دوستان.من در یکی از کشورهای اروپایی زندگی میکنم؛من ۲۵ سالم هست؛چند ماه هست با خانمی که حدودا ۴۰ سالش هست اشنا شدم. زمانی که من با این خانم اشنا شدم ایشون خیلی احساس تنهایی میکردن و همیشه غمگین بودن وقتی که من با این خانم دوست شدم بعد گذشت ۲ ماه این خانم به گفته خودش عاشق من شده و فکر نمیکنم دروغم بگه اما از اول بهشون گفتم که من و شما یه دوست ساده هستیم٫چند دفعه خواستم ب خبر ازش جدا شم هر دفعه به بهم زنگ میزنه و گریه میکنه و میگه که خودکشی میکنم اگرتو را دیگه نبینم٫حالا سوالم اینجاست چیکار کنم که این خانم بدون اینکه از نظر روحی اسیب ببینه من ازش جدا بشم. ببخشید اگر سوالم کمی طولانی هست. پیشاپیش از جوابهاتونم ممنونم.
    پاسخ:
    ناصرجان سلام اینجا کسی جواب این سئولات را نمی داند اروپا کجا وزرند مرکزی کجا ؟برادر
    ببخشین آدرسشو براتون میزارم رادیوساوه اصلی:

    pooria6.blogfa.com

    با تشکر از شما آقای ساعدی
    پاسخ:
    سلام اقا راسخ من چند روزی هست این سایت را مرور میکنم واز بابت بازگشت دوباره اش خوشحالم هلی ایحالا .امید وارم با توجه به شناختی که از نویسنده و قلم توانایش پیدا کردم شاهد تغییرات اساسی در این سایت باشیم چون برخی از دوستان دنبال رساندن حرفهای خودشان بی نام نشانند .چرا این امکان را ماباید دراختیارشان قرار دهیم  خصوصا اکنون که نزدیک به انتخابات است این وظایف صد چندان است .اگر حواسمان نباشد آسیب می بینیم. من تاکنون نظرات انتخاباتی را تایید نکرده ام .ما که نباید تاوان مجلسی شدن شدن یا نشدن کسی را بدهیم  ممنون از آقا راسخ مجازی با این وجود صلاح مملکت خویش خسروان دانند وامیدوارم شاهد حضورپر رنگ جناب رحیم نیکنام وو آقا مجید و دیگر دوستان هم باشیم موفق باشید
    سلام آقای ساعدی
    خواستم به جنابعالی اطلاع بدم که وبلاگ رادیوساوه فیلترش با دستور دادستانی استان مرکزی برداشته شده. لطفا شما هم به دوستان اطلاع رسانی نمایید. مرسی
    پاسخ:
    سلام چشم
    من یک دخترجوان هستم، در آستانه مهاجرت،  مهاجرت که نه غربت...
    چهار یا پنج سالی هم در ساوه و زرندیه بوده ام. من و شما چه اشناهای بیگانه ای هستیم،  شاید اگر شما را در خیابان ببینم نشناسم اما قلمتان را از بین هزار قلم میشناسم، دنیای عجیبی است، نه؟ 
    من اغلب به وبلاگ شما سر میزنم، چند دقیقه ای مهمانان شما و عزیزانی که نظر میگذارند هستم و میروم. سر زدن به این وبلاگ عادتم شده،اینجا هم بوی زرندوساوه را دارد هم  آرام میشوم وقتی نظرات مردم را میخوانم. میبینم هستند کسانی مثل خودم، کسانی که احساس دارند، درک و شعور دارند حتی بعضی هایشان همفکر خودم . این آرامم میکند.
     گاهی اوقات هم از آمدن به اینجا غمگین میشوم مثل امروز...
     این عکس را اولین بار در یک سایت خبری دیدم. دلم لرزید، دهنم خشک شد بعد کم کم حس کردم بدنم داغ شد و قطره اشکی از گوشه چشمم چکید. همان احساساتی که وقتی وزیر کشور از درآمد مواد مخدر صحبت میکرد داشتم  ناگهان سر بر آوردند.
    اینجا ایران من است؟این خاک من است؟  چه راحت راحت راحت... از پول موادمخدر و سلاح میگویند. هنوز داغ جنگ را بر قلب داریم، هنوز با دیدن تصاویر جنگ جلودار اشک وفغان خودم نیستم هنوز هم  به مناطق جنگی که میروی فوج فوج زنان و دخترکانی هستند که خاک بر سر میریزند و اشک می‌بارند بر پدران وهمسرانشان و چه راحت راحت از تجارت موادمخدر میگویند. 
    بعضی عکسها و حرفها بر ذهن حک میشوند. هزاران بار اعدام هم کفایت شما خائنین به کشور را نمیکند.
    سهم  پدران ما شهادت و اسارت بود ،سهم ما اعتیاد و فلاکت یا به جان خریدن مهاجرت و دردغربت و سهم شما و فرزندانتان (زندگی لاکچری)
    آهای وجدان های به اغما رفته، آهای هم‌قطاران بابک زنجانی ها صدایم را می‌شنوید؟ صدایی که در خیابانها خفه کرده اید از اعماق یک وبلاگ بی نشان : ما میمانیم و شما نابود شونده اید، ما هستیم و شما نیستید...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی