شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

یا لطیف

باران

سلام دوستان

در بخش اول نوشتم

بخش فرهنگی  از اهمیت کمتری نسبت به بخش اقتصادی نزد اربابان سخن که فضای انتخابات در اختیارشان قرار داده برخوردار بوده است و دلیلش را هم  ارائه طرقی است که از شنیدن سخنانشان در نشستها ومطالبی است که در جراید و پایگاههای خبری منتسب به آنها 

خوانده ام .ولی بادیدی کلی ترشوربختانه  این دیدگاه را در تمام دولتها دیده ام و در تمام ادوار هم شنیده ام

.واین اتهام را به تمام وزرای ارشاد و بودجه نویسان کشور وارد است  زیرا ما در تمام بخشها که ارتباط مستقیم با فرهنگ جامعه داشته به مشکل اساسی برخورد کرده ایم که به چند نمونه فهرست وار اشاره می کنم .

مهمترین مشکل ما فاصله گرفتن جامعه از کتاب وتا حدود زیادی حذف کتاب از سبد خرید خانواده ها است . وقتی  میزان رشد باسوادی در کشور را شاهدیم و افول چاپ شمارگان کتاب و ورشکستگی ناشران را می بینیم. واستقبال کم مردم از نمایشگاهای کتاب را هم شاهدیم باید متوجه بشویم که یکجای کار اشکال اساسی دارد .که ورای اقتصادی وکم بود نقدینگی مردم است .اگر بدنبال یافتن و برطرف ساختن این مشکل اساسی نباشیم . واگر فرصتهایی که برای فرهنگسازی جامعه از دست داده شده  جبران نشود .واگر به فریاد جوانان در این بخش بی توجه باشیم  و برای فرهنگسازی در تمام بخشهای که جامعه را مبتلا کرده چاره ای اندیشیده نشود یقینا درمان دشوار خواهد شد.مثلا

تاوان هزینه نکردن در فرهنگسازی رانندگی و ترافیک وسامانه های حمل نقل آمار دهشناک مصدومان و مرگ میرهای ناشی از تصادفات خودرویی درون شهری و بخصوص برون شهری است که بخش عمده آن ندانستن فرهنگ رانندگی است .

می خواهم بگویم هزینه در بخش فرهنگسازی  آنقدر پایین است .ودر بخش درمان آنقدر بالا .که به شبی و آنی آمار بالایی از مردم جامعه را به زیر خط فقر می کشاند. ما این معضل را در بخش درمان هم داریم ..پی می گیرم

بر روی متن داخل پرانتز کلیک کنید و حتما بخوانیدلطفا

ا(ین ۱۳ را «سیزده» نبینید!)

اعتیاد نوجوانان، یک اختلال قابل پیشگیری

تیشه بر ریشه

فرهنگ خود ایمنی گامی اساسی در...

  • ۹۴/۱۱/۰۶
  • محمد ساعدی

نظرات (۴)

در زمان قاجار حکومت عثمانی بزرگ ترین حکومت اسلامی در جهان بود, در کنار سفارت عثمانی در تهران مسجدی بود و روضه خوانی هر روز در آن مسجد روضه حضرت زهرا خوانده و در پایان به خلیفه دوم ناسزا میگفت.
این در حالی بود که اعضا سفارت همه مذهب تسنن داشته و گاهی برای فریضه نماز به آن مسجد می آمدند. روزی فردی از روضه خوان پرسید که برای چه بعد از روضه به خلیفه دوم ناسزا میگوئی؟
روضه خوان گفت:
من یکنفر بانی دارم که روزی ۵ ریال به من میدهد تا این روضه را با این کیفیت بخوانم. طرف نشانی بانی را از روضه خوان گرفت و فهمید که یک کاسب بازاری است و نزد او رفت و جریان را پرسید و بازاری گفت:
شخصی روزی۲ تومان به من میدهد تا این روضه برگزار شود و من ۵ ریال را به روضه خوان داده و ۱۵ ریال را خودم بر میدارم.
باز مرد جریان را پیگیری کرد و سرانجام معلوم شد که از طرف سفارت انگلیس روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این شرح در نظر گرفته شده که پس از دست به دست گشتن ۵ ریال به روضه خوان بیچاره میرسید تا آب به آسیاب دشمن بریزد...
سه ساله با کسی که قبلا تو دانشگاه همکلاسم بودیم دوستم.مشکلی که داریم اینه که چون من فقط ۳ ماه از ایشون بزرگترم همینو بهانه کرده میگه نمیخاد با همسن ازدواج کنه و ازمن میخاد که باهم باشیم تا هر وقت که هر کدوم ازدواج کنیم و بریم دنبال زندگی خودمون!!.بارها من عقب نشینی کردم اما بعد از یک ماه برمیگرده ومیخاد که اشتی کنیم اما همچنان سر حرفش هس.جالبه که از نظر اون یه مرد میتونه با دختری که ۱۰ یا۱۲ سال ازش کوچکتره ازدواج کنه و هیچ مشکلیم پیش نمیاد اما با همسن هرگز!اصلا حتی حاضر نیس درباره ازدواج صحبت کنیم.من نمیدونم دیگه چطوری متقاعدش کنم خواهش میکنم راهنماییم کنین.
پاسخ:
رهایش کن. تا نابود نشوی .همین
بسماللّه‌ الرحمن الرحیم

«لا حول ولا قوة الا باللّه‌ العلی العظیم»

جناب آقای هویدا، لازم است نصایحی به شماها بکنم و بعضی از گفتنیها را تذکر دهم؛ چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این مدت طولانی که به جرم مخالفت با مصونیت امریکاییها که اساس استقلال کشور را در هم شکست، از وطن دور هستم و بر خلاف قانون شرع و قانون اساسی در تبعید بسر می‌برم، مراقب مصیبتهایی که به ملت مظلوم بی‌پناه ایران وارد می‌شود، بوده‌ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار می‌گذرد کم و بیش مطلع شده و رنج برده‌ام.

موجب کمال تأسف است که نغمۀ ناموزون اصلاحات شماها تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه‌های غیر آزاد و بعضی نوشته‌های مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده می‌شود و ورشکستگی بازار و بازرگانان محترم روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سرتاپا گزاف، بازار سیاه برای اجانب است و ملت را به حال فقر و عقب‌افتادگی به اسم ملت مترقی نگه‌داشتن است. حکومت پلیسی غیر قانونی شما و اسلاف شما به خواست آنان که می‌خواهند ملل شرق به حال عقب‌افتادگی باقی باشند، حکومت قرون وسطایی، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادی، حکومت وحشت و قلدری است. با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است. با اسم تعالیم عالیۀ اسلام، یک‌یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر ـ خدای نخواسته ـ فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافۀ دعوی ترقی و تعالی، کشور را به حال عقب‌افتادگی نگه داشته‌اید. اینها حقایق تلخی است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روی بعضی بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل می‌کنند، احساس وظیفه کنند و از ریاکاریها و سالوس بازیهای شماها گول نخورند.

جشن‌های غیر ملی که به نفع شخصی در هر سال چندین مرتبه تشکیل می‌شود و در هر مرتبه مصیبت‌های جانگداز برای اسلام و مسلمین و ملت فقیر پا برهنه ایران به بار می‌آورد، یکی از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچارۀ بی‌پناه، خرجهای گزاف آنها گرفته می‌شود. در یکی از جشن‌ها که من نمی‌توانم اسم روی آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازی با احساسات ملت، گفته می‌شود چهارهزار میلیون ریال خرج شده است که نصف آن از خزانۀ ملت و نصف دیگر بی‌واسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذی شده. خون دل فقرا خرج نامجویی و خودکامگی است و تا این ملت در این حال است و به وظیفۀ خود و حقوق خود آشنا نشده، هر روز برای شماها عید و شادی و برای ملت، بدبختی و نکبت است. توأم با این جشنهای نامیمون آنقدر هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن. شماها در کاخهای مجللی که در هر چند سال تغییر مکان داده و با میلیونها تومان خرج‌های گزاف که تصورش برای ملت ممکن نیست، نشسته‌اید و مخارج آن را از کیسۀ این ملت بدبخت اخاذی نموده‌اید و ناظر فقر و گرسنگی ملت، ورشکستگی بازار، بیکاری جوانان فارغ‌التحصیل هستید؛ ناظر اختلال وضع فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار، تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادی کشور، بلکه به طوری که گزارش داده‌اند دخالت اسرائیل در فرهنگ می‌باشید؛ ناظر فقدان ضروریات اولیۀ زندگی در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکده‌های دور افتاده، از قبیل آب آشامیدنی سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید؛ ناظر ترویج فساد اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکده‌هایی هستید؛ ناظر تشکیل صندوق به اسم تعاون و اخاذی و غارتگری مأمورین از دهقان گول خورده و پشیمان هستید؛ بالاخره ناظر حبس‌ها و ارعاب تبعیدهای غیر قانونی هستید و در خوشی و عیاشی و بازیهای خجلت‌آور غوطه خورده به قبرستانی که نامش ایران است فاتحه می‌خوانید. چطور وجدان خودتان را راضی می‌کنید برای حکومت زودگذر اینقدر چاپلوسی از اجانب کرده، ذخایر ملت را به رایگان و یا مقداری ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان یعنی ملت بدبخت می‌کنید؟ چرا راضی می‌شوید حکومت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفی نمایید؟ نقض قانون اساسی سند عقب‌افتادگی است. رفراندم غیر قانونی و در عین حال قلابی سند عقب ماندگی است. آزاد نگذاشتن ملت را برای انتخاب وکیل، و نصب اشخاص معلوم‌الحال را به دستور دیگران ـ بی دخالت ملت ـ دلیل ضعف و عقب‌افتادگی است.

شماها می‌دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید. و اگر ده روز آزادی به گویندگان و نویسندگان بدهید، جرایم شما برملا خواهد شد؛ قدرت آزادی دادن ندارید «و الخائن خائف».[۱]سلب آزادی مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح امنیت، سند عقب‌افتادگی است. هر چندی جشن گرفتن برای اموری که در کشورهای دیگر اسمی از آن نیست با تحمیل خرجهای کمر شکن به ملت، سند دیگری است. تسلیم به خواسته‌های دولت پوشالی اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف
و نوکری است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطای مصونیت به اجانب، سند بزرگ عقب‌افتادگی و بی حیثیتی و تسلیم بی قید و شرط است. شما می‌دانید با تصویب این طرح چه خیانتی به این مملکت و به اسلام کرده‌اید و چه ضربه‌ای به استقلال این مملکت زده‌اید؟ البته مخالف این طرح، خائن و مستحق تبعید است!!

آقای هویدا، نطقهای اسف‌انگیزی که مع‌الاسف طبع شده است، متضمن بعضی اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه می‌زند که اینجانب از تذکرش عار دارم. چرا جلوگیری از طبع و نشر این کتابها نمی‌کنید؟ عمداً با حیثیت این کشور بازی می‌کنید یا نمی‌توانید با این مغزهای معیوب ادراک کنید؟ آیا علمای اسلام که حافظ استقلال و تمامیت کشورهای اسلامی هستند، گناهی جز نصیحت دارند؟ آیا حوزه‌های علمی، غیر از خدمت به اسلام و مسلمین و کشورهای اسلامی گناهی دارند؟ اجانب اینها را سد راه نفوذ خود می‌دانند و به انهدام و اضمحلال آنها کمر بسته و شماها مجری احکام دیگران و محکوم دلار هستید. کوبیدن حوزه‌های علمیه و حملۀ مسلحانه به مدرسۀ فیضیه و صحن مطهر قم، کشتار دسته جمعی ۱۵ خرداد جز خدمت کورکورانه به صاحبان دلار چه اسمی دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علمای اعلام و محصلین حوزه‌های علمیه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه داشت؟ آنها نمی‌خواهند قرآن کریم و احکام آن حاکم بر ملل اسلامی باشد تا ذخایر آنها را به یغما ببرند و کسی حرفی نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد؛ آنها نمی‌خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند و شماها مع‌الاسف مأمور اجرا هستید؛ مأمور چشم و گوش بسته؛ مأمور بی چون و چرا. حوزه‌های علمیه، سپاه دانش و اخلاق و درستی بوده و هست به معنای واقعی؛ نه گزافه و صرف تبلیغ. شماها اگر دانش دوست هستید، چرا حملۀ وحشیانه به مراکز دانش می‌کنید؟ چرا مدرسۀ فیضیه و دانشگاه را به خاک و خون می‌کشید؟ چرا محصلین علوم دینیه را یک روز راحت نمی‌گذارید؟ چرا با دانشجویان در خارج و داخل این نحو معامله می‌کنید؟

آقای هویدا، من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم. شماها از این ملت و در این آب و خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شده‌اید. اینقدر با حیثیت این ملت بازی نکنید به جای این همه گزافه و جنجال، خدمتی به این سر و پا برهنه‌ها کنید یا لااقل اینقدر با بهانه‌های مختلف آنها را رنج ندهید. از این کسبه بی‌بضاعت اینقدر اخاذی نکنید؛ اینقدر برای رضای شهوات دیگران به علمای ملت و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید؛ با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین، آواره کنندۀ بیش از یک میلیون مسلم بی‌پناه، پیمان برادری نبندید؛ عواطف مسلمین را جریحه‌دار نکنید؛ دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید؛ اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید؛ فرهنگ را فدای هوس آنها ننمایید؛ از خدای بزرگ بترسید؛ دخترهای جوان گول‌خورده را به سربازخانه‌ها نبرید؛ به نوامیس مسلمین خیانت نکنید. آیا این حقیقت تلخ را که قبلاً انکار کردید و گویندۀ آن را مستحق تعقیب دانستید، حالا هم که عمل کردید انکار می‌کنید؟ آیا فجایع جشن بیست و پنجمین سال را و بی فرهنگی‌ها که در آن کردید منکر هستید؟

از قهر خدا بترسید؛ از قهر ملت بهراسید؛ با احکام خدای تعالی به نام دین مترقی بازی نکنید؛ با اسم قرآن به احکام مسلمۀ آن لطمه نزنید؛ با حوزه‌های دینیه به اسم سرباز وظیفۀ پوچ و بیفایده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت، این نحو سلوک وحشیانه نکنید. و بالاخره علمای امت را وادار نکنید که با شماها به طور دیگر سلوک کنند.

اینها شمه‌ای از فجایع شماهاست نسبت به دین و دنیای ملت و گفتنی زیاد است؛ می‌گویم، شاید شماها متنبه شوید و به خود آیید؛ شاید مراجع اسلام و علمای اعلام و خطبای محترم احساس وظیفه کنند؛ شاید طبقه جوان و روشنفکر و اصناف مختلفۀ ملت، بیدار شده احساس وظیفه کنند؛ شاید جوامع بشری و مدعیان بشر دوستی احساس وظیفه کنند؛ شاید سازمان ملل و غیر آن، بیش از این به نفع کشورهای بزرگ راضی نشوند ملل ضعیف پایمال شوند؛ شاید هیأت حاکمه و دستگاه جبار تا دیر نشده به خود آیند.ان ربک لبالمرصاد[۲]واللّه‌ من ورائهم محیط[۳]. والسلام علی من اتبع الهدی.

۴ محرّم الحرام ۸۷

روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی


به یاد آن پیر فرزانه

و بایاد شهدای انقلاب    یادشان جاوید 
فرهنگ یعنی هوایی که استنشاق میکنم. همه جا با ما هست حتی اگر تنها باشیم.
 با روی کار آمدن حکومت اسلامی فرهنگ ایرانی رنگ باخت و فرهنگ اسلامی پررنگتر شد. به عنوان مثال سعی شد در برنامه های صدا وسیما وسایر متولیان فرهنگی چندهمسری که مغایر با فرهنگ اصیل ایرانی بود عادی جلوه داده شود و هزاران نمونه دیگر که سعی شده فرهنگ عربی جایگزین فرهنگ ایرانی شود .در این میانه ما مردم گم گشته فرهنگی شدیم. در همین مثال ذکر شده توجه کنید که در کشور عربستان یک مرد طبق فرهنگ عربستان چهار همسر عقد شده دارد که همه جامعه از این موضوع به صورت رسمی آگاه هستند اما درکشور ما یک مرد که در ورطه گمگشتی فرهنگی غوطه ور شده با لطایف الحیل شرعی با چندین و چند زن بدکاره با عنوان صیغه رابطه نامشروع برقرار میکند. بحران فرهنگی بزرگی نظیر بحران خانواده با دایر کردن خانه های عفاف یا وضع قوانین مردسالارانه به بدترین شکل خود درمیایند. این مثال کوچیکی بود از انبوه مسایل فرهنگی ما که بوجه های فرهنگی نه تنها درجهت اصلاح آنها صرف نمیشوند بلکه درجهت تشدید معضلات بکار گرفته میشوند. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی