شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

   یا لطیف

همراهان سلام

سرماخوردگی نام  بیماری است که این روزها گریبان گیرمان شده .وسخت آزار می دهد. درد تب .لرز .تازه فهمیدم سرما خوردگی درد  بزرگی است .سرما خوردگی درد دارد.!!نمردیم یک چیز فهمیدیم .سرما خوردگی هم مثل پر خوری درد دارد ..عجب .جای شکرش باقی است.ا.

اما بعد ...عرض شود که:

برنامه ثریا ا از کانال یک پخش می شود  که به برخ مشکلات و مسایل مبتلی به جامعه می پردازد اگرچه  جامعه در سیمای ما فقط وفقط به تهران خلاصه شده  ! ولی درد های مشترکی داریم که در بر گیرنده ی  جغرافیای میهن عزیز است ..

عزیزان صدای ففر از مهیبترین انفجارها هم بلندتر است .اگر گوشی بشنود.وشکل فقر نازیباترین تصویر جهان هستی است.بی هیچ تعارفی.... بگذریم

از ویژه برنامه های گفتگو ثریا با حضور حجت الاسلام قاسمیان مدیر حوزه علمیه مشکات ومسئول قرارگاه جهادی امام رضا (ع)  را برای این پست در نظر گرفتم .ضمن تشکر فروان وپوزش دعوت می کنم همراهی بفرمایید

سخنان صریح روحانی مشهور:

اگر ما در انقلاب دوتا شعار جدی داده باشیم یکی از آنها استکبارستیزی است و دیگر دفاع از محرومین و مستضعفین و برداشتن فاصله‌های طبقاتی است.

با این توضیحات استدعا دارم با کلیک بر روی متن داخل پرانتز در ذیل ویژه برنامه ثریا سیما 1را بخوانید

  (وضعیت اجتماعی در ایران روز به روز بدتر می شود / بی عدالتی و اختلاس و کودکان کار تقصیر آمریکا نیست! / فاصله طبقاتی در ایران بدتر از اورپا است  )
با تشکر فراوان از سایت وزین پارسینه


  • ۹۴/۱۱/۱۸
  • محمد ساعدی

نظرات (۵)

سلام برادر
امیدوارم هرچه زودتر صحت حاصل. آید، واما چرا شما بسیاری مباحث را برای پس از انتخابات می‌گذارید جای بسی تعجب است!
پاسخ:
اقا محسن.سلام
مبحث انتخابات بسیارمهم است و ای کاش فضا بهتر از این بود

در این چند سال در هر انتخاباتی از نامزد خاصی طرفداری کردم با تمام توان و هیچوقت بیطرف نبودم
ولی فضای وبلاگ را انتخاباتی نکردم
نه بخاطر محافظه کاری که برخی دوستان متهمم می کنند . چون به شهادت جامعه پراید م که تقریبا گاوپیشونی سپیدهاست در انتخاباتی به عکس نامزدی مزین بوده واینبار نیز استثنا نخواهد داشت
 از ابتدا عهد بستم که فضای اینجا را انتخاباتی نکنم
هر نامزدی موافقانی دارد و مخالفانی وحال فکر کنیم ببینیم چه اوضاعی پیش خواهد امد .برای من این وضعیت قابل تحمل نیست . این استکه حرفها را در جامعه رودرمی زنم نه در وبلاگ .ممنون

بعضی شوخی ها به جای خنده ُ جدی گرفته می شود ، استراتژی تبلغاتی اصلاح طلبانی که با هر ساز می رقصند آنست که به مردم وعده دهند با حضور در پای صندوقهای رای می توانند افراطی ها را حذف کنند ولی از یاد می برند وقتی مصلحت ایجاب کرد در ماجرای برجام در برابر اشک و آه همین افراطی ها مجلس با رای اش از تفاهم هسته یی دفاع کرد

ولی افراطی ها در خیابانها با حمله به سفارت عربستان منافع ملی را به خطر انداختند و هزینه زیادی از ملت گرفتند و نشان دادند مشکل افراط درمجلس قابل حل نیست بلکه باید به سراغ سر نخ های اصلی اش رفت که دوستان حتی جرات فکر کردن به آن را هم ندارند

وقت آن رسیده است که از شوخی دست بر دارید و به این سوال مشخص جواب دهید اگر به مجلس رفتید با غارتگران افراطی که به ثروتهای افسانه یی رسیدند و سر نخ همه افراط ها دست آنهاست چه خواهید کرد ، ما که می دانیم بخاطر نوع زندگی خودتان هیچ ، پس بهتر است شعاری ندهید که از همان آغاز پوچ بودن اش را جار می زند

انتخابات برای حاکمیت راهی برای اثبات مشروعیت مردمی اش است ، برای اصول گرایان تثبیت قدرت و برای اصلاح طلبان دولتی، ماندن در حاشیه قدرت و بهره بردن از مزایای آن، از همین اکنون مشخص است که قرار نیست از طریق صندوقهای رای تغییری به نفع ما حذف شدگان رخ دهد ، لابد کسانی که در حفظ وضع موجود منافع دارند بر آن خواهند شد که اجاقی را گرم کنند که برای ما نانی در آن پخته نمی شود ، به این دلیل چرا باید دل نگران اتفاقی باشیم که سود و زیان در آن نمی یابیم ، بگذار صاحبان منافع کارشان را بکنند و ما هم برای یک لقمه نان دنبال تقدیرمان بدویم بدون آنکه کسی دل نگران مان باشد ، معامله است دل نگرانی در برابر دل نگرانی و بی تفاوتی در برابر بی تفاوتی

پاسخ:
مخالفم
در پرسه انتخاباتی روحانی از صندوق آرا بیرون آمد .درست است خیلی ماستها کسی نشد .درست که خاوری هنوز کاناداست .
و خیلی کارها شد . نشد؟ کم لطفی است که انتخابات را اینگونه فرض کنیم
هرحاکمیتی مشروعیتش چند پرسه دارد که انتخابات از اضلاع اساسی آن است
مخالفم با شما و حرف دارم بماند برای برای بعد

پدری با پسری گفت به قهر
که تو آدم نشوی جان پدر

حیف از آن عمر که ای بی سروپا
در پی تربیتت کردم سر

دل فرزند از این حرف شکست
بی خبر از پدرش کرد سفر

رنج بسیار کشید و پس از آن
زندگی گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والایی یافت
حاکم شهر شد و صاحب زر

چند روزی بگذشت و پس از آن
امر فرمود به احضار پدر

پدرش آمد از راه دراز
نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غایت خودخواهی و کبر
نظر افگند به سراپای پدر

گفت گفتی که تو آدم نشوی
تو کنون حشمت و جاهم بنگر

پیر خندید و سرش داد تکان
گفت این نکته برون شد از در

«من نگفتم که تو حاکم نشوی
گفتم آدم نشوی جان پدر»

جامی

ﺳﺎﻝ ۱۳۵۷ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﮑﺎﻭﺭﺍﻥ ﺳﺎﻝ ﭘﺮ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ . ﺑﺎﯾﺪ ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺗﮏ ﯾﮕﺎﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺶ ، ﭘﺮﭼﻢ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ . ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﺎﻩ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﭘﺮﭼﻢ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﺤﺎﻅ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ..... ﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻠﯽ ﮐﻮﭘﺘﺮ ﻭﺍﺭﺩ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﯾﮕﺎﻧﻬﺎﯼ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺳﺎﻥ ﻭ ﺭﮊﻩ ﺩﯾﺪن کرد. ﺷﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺗﻮﺟﯿﻪ ( ﺑﺮﯾﻔﯿﻨﮓ ) ﺁﻣﺪ . ﺩﺭﯾﺎﺳﺎﻻﺭ ﺣﺒﯿﺐ ﺍﻟﻠﻬﯽ ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻧﯿﺮﻭ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻧﯿﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﻫﻢ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﻣﺎ ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﮑﺎﻭﺭﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺮﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻧﻘﺸﻪ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻥ ﻧﻘﺸﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺎﻝ ۱۳۶۶ ﻭ ﻇﺮﻑ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ، ﺗﮑﺎﻭﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻟﺸﮑﺮ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺑﺪﻫﯿﻢ ..... ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﮑﺎﻭﺭﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ، ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺗﺸﺮﯾﺢ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ . ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻭ ﺳﺎﻋﺖ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ، ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﺪﺕ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﮑﺎﻭﺭﺍﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩﻡ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺷﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ . ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﯼ ﻧﺎﺧﺪﺍ ! ﭼﺮﺍ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ؟
ﺩﺳﺘﭙﺎﭼﻪ ﺷﺪﻡ . ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍ ﻧﮑﻨﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﺑﮑﻨﯿﺪﺵ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ . ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﺑﺮﺳﯿﻢ .
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻗﺮﺑﺎﻥ !
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻗﺮﺑﺎﻥ

منبع: تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر

خاطرات ناخدا هوشنگ صمدی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی