جشن میلاد در ستاره شمال به همت جوانمرد

یا لطیف .

همراهان سلام

چون گذشته از حضور پرنگ و صادقانه فردافرد تان تشکر میکنم. پوزشم را به خاطر کم رنگی در فضای مجازی بپذیرید .مختصر کسالتی بود که تقریبا رو به بهبودی است رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت .خدا راشکر

دوش به همت اداره محترم فرهنگ ارشاد اسلامی شهرستان به مناسبت ولادت امام حسن مجتی علیه الاف التحیه والثنا مجلس جشنی در فضای زیبای ستاره شمال که تحت مدیریت برادر عزیزمان حمید آقای ییلاقی است برگزار شد

باسپاس از جناب جوانمرد عزیز و آمیرزا جواد مظفری عزیز و عرض تشکر سپاس از این دوعزیز و عزیزی دیگری که چندروز زحمات زیادی متقبل شدن دست میرزاد خدا قوت واما یکم

از سه تارنوازی امین عزیزتبرایی و ضرب بسیار عالی حامد عزیز موصولی وصدای گرم ودلنشین استادهنرمندحاج ابراهیم مطیع که ضمن تشکر دست بوسشان هستم و به نوبه خود بینهایت سپاسمندم

و امید سلامتی و موفقیت بیشترشان را آرزومندم حرفها زیادی دارم که باشد برای بعدتا

گروه دوست خوش صدا و سرور ارجمندم استاد شهاب کیهان عزیزو و رعنا جوانان ساوجی

بینهایت سپاسگزارم و.از برادر پهلوان و رکورد دار کشوری که سنگینی الواری را بر روی فکش تحمل و به فرموده مجری قویترین فک حال حاضر خاورمیانه را داراست و امید جهانی شدن هم داشتند .که ان شاءالله محقق خواهد شد و تا رکورد دار پیرایش موی سر مردان که جوان رعنایی بود که درد دل کرد و گلایمند ازبزرگان بود و یکی از پیراهنهای مرحوم هادی نوروزی را از خطه شمال برای دوست رکوردار هدیه آورده بود هم سپاسگزارم وبه امید موفقیت روز افزون برای این دو عزیز همه را یجا به تماشا نشستیم

در اولین فرصت نام این دو بزرگوار را خواهم نگاشت

شب خوبی بود

واما بعددوم

از جناب روح الله عالم زاده عزیز و پیامش و ناشناس عزیزی که این پیام را به شهرخوبان ارسال کرد هم تشکر می کنم . ودعوت میکنم این پیام را باهم بخوانیم و..منتظر نظرات و انتقادات تکرار می کنم انتقادات دوست عزیز !!!!.می مانم

بسمه تعالی

اعزه گرامی

جناب اقای مصطفی احمدی معاون محترم شهردار ساوه
جناب اقای محمدعلی رحیمی مدیرمسوول محترم نشریه گلهای ساوه
جناب اقای دکتر اسماعیلی استاد محترم دانشگاه ازاد اسلامی ساوه

با اهدا سلام و تحیت ؛
از انجاکه ماه مبارک رمضان ماه مغفرت الهی است و شب هایی که همه ما بایداز خداوند سبحان بخواهیم ما را مشمول تفضلات و رحمت خود قرار دهد در این شهرالله الاعظم است ، چقدر زیباست تابا اعلام رضایت خود نسبت به شکایت از خبرنگار و وبلاگ نویس محترم جناب اقای محمدرضا فتحی درس بخشندگی و بزرگواری به همه ما بیاموزید . ان شاالله .
«ارحم ترحم»
ارادتمند
روح الله عالم زاده

۱۳۹۵/۳/۲۴

باشد تا به کارآید

برای دیدن تمام تصاویر جشن بزرگ رمضان و ضیافت افطار/تصاویر

۹۵/۰۴/۰۲

محمد ساعدی

۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۳:۰۳

Aghazadeh

هیچ چیز مثل شلاق خوردن و به زندان رفتن کارگران برای خواست تامین حداقل معیشت و مماشات با فساد ساختاری و دستمزدهای بالای مقامات ارشد نشان دهنده چگونگی صورت بندی شکاف طبقاتی عمیق در کشور نیست که فرودستان دارای هیج حقی نیستند و جز حق تحمل فقر و گرسنگی. در حالی که در برابر اعتصاب غذای یک کارگر شدت عمل نشات داده می شود برای آزادی بابک زنجانی بدنبال وثیقه مناسب می گردند و عزل مدیر عامل بانک رفاه کارگران که دستمزد نجومی گرفته است تکذیب می شود . بیشتر از این خبرها که به نظرم با توجه به ماهیت ساخت اقتصاد سیاسی در ایران طبیعی است واژه رفاه کارگران چقدر مسخره به نظر می رسد . چرا که رفاه کارگران باید سرکوب شود تا فرادستان بتوانند همچنان به ثروتهای بادآورده بیشتری برسند و مانور تجمل شان با آرامش به صحنه ببرند .آنها که از تولید ثروت مولد با عناوین دهان پرکن دفاع می کنند باید بدانند بدون کارگران ماهر ، حرفه یی و راضی اقتصاد هرگز نمی تواتد از رانت خواری و دلالی رها و مولد شود و لاجرم این رضایت با شلاق بدست نمی آید

۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۰:۱۱

ثارالله

در پاسخ بردار محترم از هیئت ثارالله عرض کنم که متاسفانه فرمایشات شما درست هست. یعنی هرچند در زمان احمدی نژاد اوضاع کشور بسیار آشفته بود اما در زمان روحانی هم آشفتگی ها کماکان ادامه دارند و در پاره ای مسایل بدتر از قبل، به عنوان مثال تشدید سرکوب و همین احکام گسترده شلاق زنی در سطح کشور که تا کنون در این حجم بی سابقه بود و یا تشدید گشت های ارشاد و بوجود آوردن پلیس نامحسوس، ادامه فیلترینگ و حتی اعمال شیوه جدید فیلترینگ هوشمند اینترنت و....

۰۵ تیر ۹۵ ، ۲۱:۵۵

جوابیه

به نام خداوند بخشنده مهربان

در پاسخ به جناب آقای هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه !!!
اولا باید عرض کنم که به اسم خودت کامنت بذار و از اسامی مقدس و اعتقادات ما سوء استفاده نکن چون اسم متبرک (ثارالله) که منتسب به خون پاک حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) است ربطی به دیدگاه بی معنای شما ندارد.

ثانیا این افرادی که اسم بردی مثل رادیو ساوه و غیره... اینها در زمانش انتقاد می نوشتند ولی دیدید که سیلی و شلاق خوردند و زندان رفتند و آبرویشان را معامله کردند و امروز هم دهانشان را خرد کرده اند که نمیتوانند حرف بزنند تا غارتگران بیت المال راحت بتوانند بخورند و بچاپند و با دورنگی و نفاق، عوامفریبی کنند و مردم ساده لوح را گول بزنند.
شما خودت اول چند تا انتقاد مطرح کن تا ما مطمئن شویم که به وظیفه خطیر امر به معروف و نهی از منکر عمل کرده ای و گرنه ایراد سخنان بی منطق و زدن حرفهای کیلویی و از روی باد هوا کار سختی نیست و هیچ هزینه ای هم ندارد .
من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش
آره داداشم...

۰۴ تیر ۹۵ ، ۲۳:۵۲

امیرعلی

سلام آقای ساعدی، راستش حدود 5 ساله با خانومم ازدواج کردم، بسیار رابطه ی خوبی داریم با هم.
اما پدرش یه حیوون به تمام معناست، با وجود اینکه برجی 15- 10 میلیون درآمد داره دخترش هیچوقت شرایط مالی خوب نداشته، حتی توی عروسیمون کادو هم نداد و از اول با من مخالف بود، منم آدم مستقلیم از هیچ بنی بشری پول نمیگیرم و نخواهم گرفت ، خودمم دستم به دهنم میرسه
چیزی که اذیتم میکنه خانومم خیلی غمگینه و هر روز از پدرش بیشتر متنفر میشه ، این اواخر نفری 100 میلون به بچه هاش داد جز زن من، داره جلوی خودم آب میشه و منم کاری از دستم بر نمیاد، هر چی بهش میگم در هر صورت من این پول رو ازش نمیگرفتم بازم آرومش نمیکنه، مشکل مالی نداریم اما این داره دیوونش میکنه الانم 2 ساله باهاش حرف نمیزنه،
خودشم شخصیتش مثه منه و نگاهی به اموال بقیه نداره اما چون پدرش طردش کرده خیلی داره آسیب میبینه!
دیگه نمیدونم چیکار میتونم بکنم
باورم نمیشه یکی میتونه انقدر بد باشه
همین یه مشکل داره زندگیم رو نابود میکنه

۰۴ تیر ۹۵ ، ۲۲:۰۹

سعید

سلام بر دوستان عزیز
خداییش ادمین عزیز شهر خوبان اگه میشه خواهشا زودتر و یه ساعت شلوغ بزار روی وبلاگتان.

حدود چهارسال پیش، از عموی گرامی و کلاهبردار خانمم که مشاور املاک هستش،بعد کلی تعریف الکی و امید کشکی به ما،یه امتیاز آپارتمان که 11تومن خریده بود،گرفتیم18تومن و گفت خیالتون راحت حداکثر یه سال دیگه صاحب خونه میشین،تا چندماه بعدش چندتا قسط هم داشت که چیزی در حدود 7تومنشو پرداخت کردیم و فقط سه تومن دیگه مونده،تقریبا سه سالی میشه که اقساطو دادیم ولی پیشرفت پروژه حدود پنج درصد بوده،یعنی فقط فنداسیون،قرار بود تقریبا سه سال پیش تحویل بدن،خلاصه با این سرعت یه نیم قرنی طول میکشه،الان به فکر افتادیم شکایت کنیم،بنظرتون اصل پول زنده میشه؟سودش چی؟کلا باید چیکار کنیم؟با چندتا مشاور حقوقی مشورت کردم گفتن شکایت کن

شرمنده طولانی شد دوستان

۰۴ تیر ۹۵ ، ۲۲:۰۷

هیأت رزمندگان اسلام زرندیه(هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه)

سلام علیکم
حاج ابراهیم مطیع را از کودکی می شناسم و حتی زمانی که معلم هنر ما شدند بیشتر شناختم و خواندن و مداحی ایشان هم که بسیار زیباست همانند پدر مرحومشان. به ایشان خسته نباشید می گویم امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشند
یک سوال از اشخاصی دارم که در زمان دکتر احمدی نژاد مدام با زبان گزنده خود وی را می کوبیدند و از ایشان نالان که ما را بدبخت کرد ما را در دنیا خوار کرد جنگ طلب است و چه و چه و چه و....
آیا از دوران ریاست جمهوری آقای روحانی رضایت دارند؟
اگر بله چرا ؟؟؟
و اگر نه چرا؟؟؟
از فیشهای میلیونی چه خبر ؟؟؟
از شاخ و شونه کشیدن بزمجه هایی مثل بحرین و مالدیو و جیبوتی چه خبر ؟
از دنیای دیپلماسی چه خبر؟؟؟
از رانتهای میلیاردی چه خبر؟؟؟
چرا آن دسته از دوستانی که در آن زمان لب به سخن گفتن می گشودند و یا امثال همین شخص رادیو ساوه و وکیلی ها و علیزاده ها و سایرین که حرف از دموکراسی و حرف های قشنگ قشنگ می زدند الان در سکوت به سر می برند
من قصد انتقاد از ریاست محترم جمهوری را ندارم چون ولی امر مسلمین از ایشان حمایت نموده ما هم می گوییم چشم آقا هر چه شما بفرمایید
اما برادر ارجمند جناب آقای ساعدی خواهش می کنم برخی از انتقادهایی که آن زمان این دوستان از ایشان را داشتند در سایت خود قرار دهید
لازم به ذکر است بنده هوادار احمدی نژاد هم نبودم

۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۳۸

حدیث

مولا علی(ع):

به خدا سوگند یاد میکنم،
سوگندی راستین،
که اگر به من خبر رسید که در ثروت مسلمانان خیانت کرده ای،
کم یا زیاد،
چنان بر تو سخت بگیرم که تو را اندکْ مال کند،
و بارِ هزینه عیال بر دوشت سنگینی کند و
خوار و پریشانْ حال شوی.
والسلام!

- نهج البلاغه نامه 20

۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۷:۳۰

عاطفه

من سوالمو مینویسم از شما جناب اقای ساعدی ...اگه دوست داشتین بزاریدش ... من هیچ پناه و تکیه گاهی ندارم .... من شش ساله ازدواج کردم ...شوهرم از همون روزای اول دست روم بلند میکرد ...اما فقط در حد سیلی بود ، منه احمقم چون دوسش داشتم به کسی چیزی نمیگفتم تا اینکه دوسال گذشت...برای اولین بار منو با کمربند شلوارش کتک زد ...این کار باز هم تکرار شد گاهی وقتا اینقد منو میزد که همه ی بدنم سیاه و بنفش میشد ...تا رسید به امروز ... امروز بازم کتکم زد ... با مشت لگد سیلی ...حتی اینه رو پرت کرد سمتم و منم که میخواستم از خودم دفاع کنم دستمو اوردم جلو و دستم بریده شد ... به شدت خونریزی داشتم اما باز هم دلش نسوخت گلومو اینقد فشار داد که دیگه همه جا سیاه شد ...گفتم اخییییش راحت شدم ولی این کابوس تموم نشد ... نمیدونم چیکار کنم فقط یه پدر مادر پیر دارم که کاری نمیتونن برام بکنن ...نگین شکایت کن چون تو همه ی اداره ها پارتی داره و اینکه من حتی هزار تومان ندارم که کرایه تاکسی بدم ...نمیدونم هدفم از این نوشته چی بود ...تنها چیزی که میخوام اینه که اگه کسی جایی رو میشناسه که میتونه به من کمک کنه بهم معرفی کنه ممنون

۰۴ تیر ۹۵ ، ۰۹:۰۸

شبنم

سلام دوستان شهر خوبان و آقای محمد ساعدی گرامی، مشکلی که میخوام درمیون بذارم مربوط به خانواده شوهرم میشه مشکل اینجاست که خانواده شوهرم سعی در انکار من دارن،کارهایی که انجام میدمو بپای شوهرم میذارن مثلا هروقت کادویی میرم میخرم بدون اینکه شوهرمم خبرداشته باشه مثلا برای خواهرشوهرم یابچه هاش اگه کسی ازشون بپرسه کی خریده میگن شوهرمن خریده واصلا اسمی ازمن نمیبرن،ویاچندوقت پیش تومراسم فوت مادرشوهرم اسم تمام بچه هاودامادهاوعروسها برده شد جز من،نمیدونم واقعا چرابخاطرهمین دچار افسردگی شدم و اینم بگم من سالهاست پدرومادرموازدست دادم واین رفتارشون خیلی دلمو میشکونه حتی دختر خواهرشوهرم که جدا شده بود و پشیمون بودن باعث رسیدنشون من بودم خیلی تلاش کردم تا بهم رسیدن ولی در آخر رسیدنشون بهم به اسم شوهرم تموم شد و نه تنها تشکری نکردن بلکه تمام حرفها و حدیثایی که بوجود اومده بود جالبه اینو بپای من نوشتن که روحمم خبر نداشت شوهرمم کلا پشت خانوادشه دیگه ازشون زده شدم

۰۳ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۳

شایان

سلام آقای ساعدی دوستان خوبم .
امیداورم به دور از شوخی اگر راهکاری ،چاره ای به فکرتون میرسه به یه آدم معتاد کمک کنید.
همه فکر میکنند واقعا خوشبختم و دارای بهترین موقعیتم اما غافل از اینکه اینطوری نیست و زندگیم در حال فرو پاشیه.
شاغلم ،دانشجوی دکترای بیو تکنولوژیم ، به چهار زبان مسلطم ، و 29 ساله هستم و اهل هیچ دودی نیستم.
داستان از اینجا شروع میشه پارسال همین ماه ژوئن یکی از دوستام به منزلم امد و یه جواریی بحث سایتهای شرط بندی اومد وسط و من یه حساب همین جوری باز کردم . زندگیم عالی بود . خلاصه تفننی چند بار شرط بندی کردم و کم کم زیاد شد تا جایی رسید که کرایه خونم و... به سختی پرداخت میشدند .هی میگفتم پولهایی را که باختم را بدست بیارم تمومش میکنم .اما هی رفتم تو چاه...
یک ماه پیش 400میلیون تومان به پول ایران برنده شدم ،طمع کردم ادامه دادم باور کنید در عرض 30 دقیقه باختم !
دیگه داشتم دیوانه میشدم وام گرفتم به ارزش 100 میلیون به پول ایران ،اون را هم باختم و هی کردیت کارت گرفتم اونها را هم باختم .خلاصه این ماه 250 میلیون تومان باختم و یه پولهایی هم از رفیقهام قرض کردم اونها را هم باختم و دیگه شب و روزم شده درد شانه هام و بی اشتهایی و پریشب قصد خود کشی کردم حتی!
٢ هفته است به خونوادم هم زنگ نزدم ،حوصله کسیو ندارم .
دوستان راهی است از این مخمصه در بیام. دلم خون است؟
ببخشید که زیاد شد.

۰۳ تیر ۹۵ ، ۲۱:۲۴

عبدالله

بنده دیروز مطلبی در سایتهای خبری مشاهده کردم که اقای مصطفی تاج زاده از قوه قضاییه خواهش کردند که در این وانفسای افشای فسادهای مالی مدیران ارشد کمتر حکم شلاق زدن به کارگران و جوانان بدهند. امیدواریم هرچه زودتر این روش خشن سرکوب افراد بی گناه اجتماع ملغی شود.
هرچند این روزها مدیران شهرستان هم به مانند مدیران ارشد کشور موقعیت ظلم کردن بر زیر دستان را دارند اما رحم و شفقت یکی از ویژگی های انسان است.
اگر هنوز رگه هایی از انسانیت در وجود شکات پرونده باقی مانده باشد به نوبه خود از انها تقاضای بخشش دارم و اگر نه این افراد را به رب العالمین حواله میدهیم و اگر بخت ان باشد پایان کار انها را هم خواهیم دید.

۰۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۶

فائزه

سلام دوستان شهر خوبان و آقای محمد ساعدی .
من و همسرم نزدیک یک ساله ازدواج کردیم و هنوز زیر یه سقف نرفتیم . همونطور که میدونین سایت ازدواج باز شده وام ده میلیون میدن ما هم اقدام کردیم .
قبل از پرداخت بانک ازمون استعلام گرفت وقتی جوابش اومد متوجه شدم همسرم 25 فقره چک برگشتی البته مربوط به چند سال قبل داره . که خب یه توضیحاتی داد ولی من قانع نشدم.
خیلی بهم ریختم همش فک میکنم نکنه دنبالشن نکنه فراریه یا چه کارای دیگه ای کرده که بعدا قراره رو بشه. یکی از اقوام میگه آقایون اکثرا برگشتی دارن طبیعیه خودتو ناراحت نکن !
نمیدونم اصلا چه عکس العملی باید به این قضیه نشون بدم !
ممنونم

شهر خوبان

شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم