شهر خوبان

چو غلام آفتابم

هم از آفتاب گویم





دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها
  • ۰
  • ۰

فقر را باید کشت...

یا لطیف

همراهان سلام

اکنون که برای نوشتن نشسته ام چیزی به اذان صبح نمانده حرفها و خبرهای زیادی داشته که آمده بودم بنویسم واز انبوه نظرات خصوصی و عمومی که تعدادی را تایید کردم وبخشی را نیز به اینده نزدیک موکول می کنم واز نظرات خصوصی رسیده هم استفاده خواهم کرد و سر فرصت ودر صورت بازشدن لینکهاو مطلع شدن. عزیزان همراه را نیز مطلع خواهم ساخت . تا همین جا بسنده کنم تا در اینده بسیار نزدیک به اتفاقات این هفته وهفته پیش شهرستان وشهر بپردازم ولازم می دانم از همراهی همه ی خوبانی که این چند روز برای خواندن مطلب جدید به ما سر زدن و... پوزش خواهی کنم واما

فقر.......


خنده برهر درد بی درمان دواست جز فقر و درباره علل و آثار آن و اینکه فقر چیست و چگونه می توان با آن مبارزه کرد حرف ها زده اند و شنیدیم و کتاب ها و مقاله ها نوشتند و خواندیم و فیلم هایی سینمایی و سریال و مستند و با کارها آمارها ساختند و دیدیم اما دراین میان باز بین آنچه که هست و آنچه که نباید باشد فاصله بسیار است.

در میان غرّش ناجوانمردانه‌ی شیطان‌صفتان با تحریم ها و خوش‌رقصی ظالمان با تهدید ها و ریاکاری مقدّس‌نمایان با حقوق های ناعادلانه ،آرام به کناری نشستن و تسبیح چرخاندن و دست روی دست گذاشتن یا دست به سینه ایستادن و نظاره‌گر بودن و فریاد این‌که چرا عدالت نیست سر دادن، هرگز انسانی نیست.

روزی را که انسان برای گسترش عدالت قدمی بر‌ندارد، نباید آن روز را در حساب ایام عمر خود به ‌شمارآورد.

فقراگر مرد بود دولتمردان گذشته و امروز او را می کشتند. اما واقعیت این است ، آنان که سیلی خورده ی فقر نیستند یا سکوت معنا داری دارند و یا خود را تبرئه می دانند و یا بهانه می آورند و می گویند زورمان به فقر نمی رسد یا توجیه می کنند اما کسانی هستند که بی انتظار تشکر و سپاس زیر بار گره گشایی از کارهای فقرا می روند گویی اینگونه می اندیشندکسی غیر از آنها نیست که با فقر مبارزه کند.امیرالمؤمنین علی علیه السلام چنین می فرماید: «ویرانی زمین، از تنگ دستی مردم زمین حاصل می شود»گویی حضرت، می خواهند به ما بگویند: سرزمین شما آباد نخواهد شد و ویرانه خواهد ماند تا زمانی که فقر در آن هست که فقر را باید کُشت و با کریمان کارها دشوار نیست.

همین آدم ها و گروه های نژاد برتری و تکفیری و تروریستی که تنها خود را شایسته زندگی می دانند و در جهان بسیارند که خیلی از آنها رفتند و آنهایی که هستند و آنهایی که می آیند و از منفورترین ها در کتاب تاریخ بشریت می شوند اگر فکر خود را عوض می کردند و بجای حمام خون به راه انداختن، فقر را هرجا می دیدند با او مبارزه می کردند و نه آدم های فقیر بی دفاع را بی شک فرصت آن را داشتند که از محبوب ترین ها باشند.

حکایت ما حکایت آن شخصی است که گرفتار فقر بود به دوست ثروتمندش گفت : اگر کسی مرا بکشد برایم چه می کنی؟

آن ثروتمند بعد از تعارفها و دور از جان های دوستانه گفت : خیالت راحت باشد که قاتل قصاص می شود و بهترین مراسم خاکسپاری با تمامی آداب و رسوم را برگزار می کنم و نیازهای پدر و مادرت و زن و فرزندانت را برطرف می کنم و فلان و بهمان می کنم اما صد حیف دیگر نیستی که ببینی.

شخص فقیر بدون تعارف گفت: پس کمکم کن تا از فقرنمیرم چون خرج آن خیلی کم تر است.

اکنون سزاوار است از خودمان بپرسیم که لبخند و تأسف خوردن به سبک سازمان مللی ها بس نیست!؟

آیا همانگونه که در مرگ ها و زلزله ها و سیل و آتش سوزی ها به تکاپو می افتیم و سرود چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار سر می دهیم وگوش فلک را کر می کنیم آیا آماده هستیم که برای از بین بردن فقر اقدامی و عملی داشته باشیم؟

  • ۹۵/۰۶/۲۹
  • محمد ساعدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی